به گزارش جماران، به بهانه این که 4 سال از درگذشت امام جمعه اصفهان می گذرد، روزنامه شرق نوشت:
مبارز بود و مجاهد. هر که پای منبرش نشسته بود یا میشناختش از صداقت و صراحتش میگفت. او از حوزه، اجتهاد را واگذاشته بود و مبارزه را دریافته بود؛ مبارزی که اجتهادهای سیاسیاش به کام مخالفانش هرگز خوش نیامد... .
آیتالله سیدجلال طاهری اعتبار اصفهان بود و هست؛ چه آن زمان که ممنوعالمنبرش کردند و حکم به تبعیدش دادند، چه آن ایام که خود ترجیح داد پس از ٣٠ سال از خطبهگویی برای اصفهانیها استعفا دهد.
بهانه: ٤سال از درگذشت امامجمعه اصفهان گذشت
سیدجلالالدین طاهری، اولین امامجمعه اصفهان پس از انقلاب، بود، او ١٢ خرداد سال ٩٢، در ٨٧ سالگی درگذشت. امروز چهار سال از درگذشت آن عالم مجاهد سپری میشود، به همین بهانه زندگی سیاسی- خبریاش را بررسی کردهایم.
شناسنامه: صادره از اصفهان
سال ١٣٠٥ در پاچنار اصفهان به دنیا آمد. نامش را جلال گذاشتند. سیدعبدالخالق طاهریحسینآبادی، مشهور به میرزاآقا، از علمای شهر، پدرش بود. پدرش از روحانیونی بود که در دوران رضاشاه لباس روحانیت از تن درآورده بود، اما نشستوبرخاستش با علما همچنان برقرار بود. میرزاآقا به خاطر مراوده با مرحوم داعیالاسلام - از علمای هندوستان- به زبانهای انگلیسی و فرانسه تسلط پیدا کرده بود. آنها با هم دارالتبلیغی را تأسیس کرده بودند.
بههمیندلیل جذبشدن به مسلک روحانیت برای سیدجلال دور از ذهن نبود. هرچند او پیش از آنکه به حوزه برود، در رشته علوم انسانی از دبیرستان سعدی دیپلم گرفت. در تمام سالهای دبیرستان همراه شهید بهشتی بود. سیدجلال همچنین دانشآموخته انجمن ایران و فرانسه بود و به زبانهای عربی و فرانسه تسلط کامل داشت.
١٨ساله که شد، به توصیه پدرش و تشویق جدش به حوزه علمیه اصفهان رفت و کمکم با علما و فقهای اصفهان آشنا شد.
دو سال بعد با دختر آیتالله روضاتی، از علما و فقهای بزرگ اصفهان، ازدواج کرد. میگویند آیتالله روضاتی به سیدجلال گفته بوده که اگر برای ادامه تحصیلات حوزوی به قم برود، دخترش را به عقد او درخواهد آورد. بههمیندلیل هم هست که همان سال - یعنی سال ٢٥- بههمراه همسرش راهی حوزه علمیه قم شد. ثمره ازدواج او و دختر آیتالله روضاتی هفت فرزند بود. عبدالحسین ساسان، ملک، اعظم، محمدحسن، مهدی، احمد و علی فرزندانش هستند.
فرزند اول او عبدالحسین، استاد دانشگاه و متخصص در حوزههای اقتصادی از آمریکا، ملک، فرزند دومش همسر عباسعلی ماجد، بازنشسته کارخانه ذوبآهن اصفهان و فرزند سومش، اعظم، همسر رحیم هادی، بازنشسته بانک ملی ایران است.
فرزند چهارم سیدجلال، محمدحسن، همسر نعیمه اشراقی، نوه دختری بنیانگذار جمهوری اسلامی و باجناق محمدرضا خاتمی است. فرزند پنجم، محمد طاهری، کارشناسارشد رشته اقتصاد و بازاریابی از فرانسه است و فرزند ششم سیدعلی طاهری بود که در ١٦سالگی در جنگ تحمیلی، در منطقه چزابه، مفقودالاثر شد. آخرین فرزند او هم احمد از متخصصان پزشکی هستهای است.
آیتالله طاهری در علوم حوزه صاحب نظر و قلم بود، از او چندین جلد کتاب به زبان عربی منتشر شده است. کتاب دوجلدی «الطهاره» و کتاب چهارجلدی «المحاضرات: تقریر مباحث اصول الفقه قدوه الفقهاءوالمجتهدین آیه محمد المحقق الداماد» (تقریر دروس آیتالله محقق داماد) از جمله آثارش هستند.
کارنامه: امام جمعه
به حوزه علمیه قم که رفت ١٨ سال در آنجا ماندگار شد. حضورش در قم مقدمهای شد برای پیوستن به خیل روحانیون مبارز، او پس از مدتی تحصیل در علوم خارج به اتفاق حسینعلی منتظری، مرتضی مطهری و محمد بهشتی، در درسهای خصوصی امام در حکمت و عرفان حاضر میشدند و همین سببی برای نزدیکی او به امام شد و کمکم سیدجلال به حلقه نزدیکان امام پیوست. او تا سال ٤٣ در قم ماند اما پس از تبعید امام به اصفهان برگشت و به سفارش امام در مسجد اعظم حسینآباد نمازهای جمعه بر پا کرد.
نمازهایی با رنگوبوی انقلابی و سیاسی. او کمکم خطیبی شد که مبارزان اصفهان را با هم همراه و همدل کرد.
مثلا با شهادت علی شریعتی در ۳۰ خردادماه سال ۱۳۵۶، شدیدترین عکسالعملها در سطح کشور از مسجد اعظم حسینآباد آغاز شد. چند ماه بعد هم در آبانماه سال ۵۶ که مرحوم حاج سیدمصطفی خمینی درگذشت، اولین مجلس ترحیمش در اصفهان به وسیله آیتالله طاهری در مدرسه صدر بازار برگزار شد، میگویند با ورود او به این مباحث بود که ترسهای دیگران ریخت و دیگر کسی احتیاط نمیکرد.
او شجاع بود و اهل مبارزه، به همین دلیل پس از اینکه در واکنش به واقعه کشتار نوزدهم دیماه سال ٥٦ قم به منبر رفت، امنیتیها او را ممنوعالمنبر کردند. سید جلال اما با وجود ممنوعالمنبربودن از هر فرصتی برای بیان حقایق و افشای ماهیت رژیم استفاده میکرد، تا اینکه در نوروز ٥٧ به شهربانی احضار و بازداشت شد. او را به کردستان تبعید کردند، هرچند حکم تبعید او دو سال بود اما تنها قریب به سه ماه در تبعید بود، پس از بازگشت، مردم تا ١٠کیلومتری شهر اصفهان برای استقبال رفتند و با تجلیل و تعظیم بسیار او را تا مسجد اعظم حسینآباد آوردند، این مراسم از ساعت ۱۸ بعدازظهر شروع شد و تا ساعت ۲۴ آن شب ادامه پیدا کرد، مردم نقل و شیرینی پخش میکردند و شاد بودند نیمهشب که شد آیتالله طاهری حوالی منزلش به منبر رفت و از مردم تشکر کرد. این استقبال آنچنان باشکوه و تأثیرگذار بود که پلیس هم گزارش داده بود جاده تهران (خیابان امام خمینی فعلی) ساعتها بسته شد.
جایگاه او در امامتجمعه اصفهان آنچنان تثبیتشده بود که او پس از انقلاب هم بر همین منوال ماند و از سوی امام رسما به امامت جمعه اصفهان منصوب شد.
او در انتخابات مجلس خبرگان در سال ۱۳۵۸، رأی اول استان اصفهان را که نزدیک به دو میلیون بود، به دست آورد. سید جلال با ورود به خبرگان نقش فعالی در تدوین قانون اساسی ایفا کرد.
جنگ که آغاز شد، او هم عزم جبهه کرد و «لشکر امامحسین (ع)» مقر حضورش بود، او در ایام جنگ با حسین خرازی از خطوط مقدم، مقرها و سنگرها بازدید میکرد. محبوب بود و صاحب پایگاه اجتماعی – سیاسی، به همین دلیل در امور سیاست نقشآفرین میشد این نقشآفرینی گاهی با واکنش تند مخالفانش پاسخ داده میشد.
آیتالله طاهری امامجمعهای صریح و نزدیک به اصلاحطلبان بود و نقدهایش را صریح و بیپرده ابراز میکرد؛ به همین سبب مواضعش در عالم سیاست گاه هم بدعتگذار بود و هم در راستای آرمانهای اصلاحطلبان.
اواخر آبان سال ٧٦ نقادتر هم شده بود. ماجراهای آن سال برای او چنان تلخ بود که به گفته نزدیکانش روزی نبود که در پی یافتن راهحلی برای آن در فکر فرو نرود.
در انتخابات ٧٦ رسما به میدان آمد و با وجود حمایت قریببهاتفاق یاران دیروزش از علیاکبر ناطقنوری، در برابر محمد خاتمی، شاید جزء معدود امامانجمعهای بود که از خاتمی حمایت کرد.
نمونه دیگر تأثیرگذاریاش در موضوعات سیاسی روز کشور ماجرای ورودش به پرونده غلامحسین کرباسچی شهردار تهران است. او کرباسچی را از دوران انقلاب و بعدها استانداریاش بر اصفهان میشناخت و با او بارها و بارها برای دیدن امام راهی جماران شده بود. در روزهایی که شهردار پایتخت در جایگاه متهم بود، به صراحت در قامت مدافع کرباسچی ظاهر شد و در حمایت از او به آیتالله محمد یزدی، رئیس دستگاه قضا گلایه کرد. وقتی هم کرباسچی به زندان افتاد او از تریبون نماز جمعه اصفهان ابراز امیدواری کرد که کرباسچی به زودی آزاد شود.
او در عرصه سیاست موجآفرین بود به همین دلیل در آن ایام نمازهای جمعه اصفهان از سوی گروههای فشار مرتب متشنج میشدند. یکی از آنها خطاب به آیتالله طاهری گفت چرا در نماز جمعه مسائل سیاسی مطرح میکند که او در پاسخ گفت خطبههای نماز جمعه جای طرح مسائل سیاسی است.
صراحت آیتالله سماجت گروههای فشار را بیشتر میکرد و بههمیندلیل بعضا به دلیل تشنج، نماز جمعههای مسجد جامع لغو میشدند، اوج این رودررویی در نماز جمعه ٢٦ دی سال ٧٧ – روز قدس ٧٧- بود که به دلیل تنشهای رخداده، نمازجمعه برگزار نشد. با وجود همه فشارها و اتهامزنیهای لباسشخصیها علیه او و مواضعش، سیدجلال تسلیم جنگ روانی نمیشد. او در اوج اعتراضات به سبک و روش سیاسیاش بازهم در انتخابات مجلس خبرگان سال ٧٨ کاندیدا شد و با یک میلیون- ٨٣ درصد- رأی اصفهانیها به خبرگان راه یافت.
رویه هجمهها به او چنان دامنهدار و دنبالهدار شده بود که سال ٧٩، ١٦ نفر از اعضای «انصار ولایت» اصفهان از آیتالله طاهری به دادسرای ویژه روحانیت شکایت کردند. کشوقوس سیاسی آیتالله با تندروها ادامه داشت تا اینکه در ١٩ تیر ٨١ از با انتشار نامهای سرگشاده از امامت جمعه استان اصفهان رسما استعفا داد.
استعفانامه او بازتاب خبری وسیعی یافت. هرچند آیتالله بعد از این استعفا رسما پس از ٣٠ سال از امامت جمعه اصفهان کناره گرفت، اما در عالم سیاست همچنان ماندگار شد.
او شش ماه بعد از استعفایش از تک و تا نیفتاد و در دی ماه ٨١ در نامهای به ۱۰ مرجع تقلید (آیات اعظام شبیری زنجانی، وحید خراسانی، تبریزی، بهجت، فاضللنکرانی، مکارمشیرازی، صافیگلپایگانی، صانعی، موسویاردبیلی و نوریهمدانی) خواستار رفع محدودیت آیتالله منتظری شد.
ارسال این نامه، به فاصله کوتاهی از تهیه نامه دیگری از سوی ۱۱۰ نماینده اصلاحطلب مجلس ششم در اعتراض به همین موضوع صورت گرفت.
در چنین فضایی بود که رایزنیهای دولت محمد خاتمی برای رفع حصر از این مرجع تقلید شدت گرفت و در نهایت یک ماه بعد در ۱۰ بهمن ۱۳۸۱ به رفع حصر آیتالله منتظری به حکم شورای عالی امنیت ملی انجامید.
سال ٨١ با وجود همه دستاوردهای سیاسی که برای کشور داشت، مقدمهای شد برای به انزوارفتن سید جلال. از آن زمان دیگر خبر و موضعگیری صریحی از او به گوش نرسید و هرچه بود حول دیدارهایش با روحانیون و علما و چهرههای سیاسی همسلیقهاش بود. تا اینکه هفت سال به سکوت خبری گذشت و انتخابات ٨٨ فرارسید. با انتخابات ٨٨ سیدجلال باز هم به منبر رفت و از بایدها و شایدها انتخابات گفت؛ هرچند او هیچگاه رسما نامی از کاندیدای محبوبش به میان نیاورد».
با وجود این شرایط، تا وقتی که توان داشت، روزها در مدرسه صدر بازار درس خارج فقه و اصول را برای شاگردان فاضلش بیان میکرد و در دوران نقاهت نیز در منزل تدریس را ادامه میداد.
سالها پی هم گذشتند. او منتقدتر و کمحرفتر شد. دیگر خبری از او نمیرسید؛ مگر نامهای سرگشاده در انتقاد به شرایط، اوضاع و احوالی که نگرانش میکرد. اوضاع جسمانی او هم رو به وخامت بود تا اینکه ١٢ خرداد ٩٢، همچون آیتالله منتظری یار قدیمیاش، در ٨٧سالگی به دیار باقی شتافت.
او ٣٥ روز قبل از درگذشتش - یعنی از هشتم اردیبهشت ٩٢- به دلیل عارضه شدید انسداد تنفسی در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان الزهرا اصفهان بستری بود. از همان ساعات اولیه درگذشتش، سیل پیامهای تسلیت از سوی بزرگان حوزه و سیاست بود که راهی بیتش میشد؛ پیامهایی که بر نیکی و بزرگی او گواهی میدادند.
دو روز بعد مراسم خاکسپاری او برگزار شد؛ نماز میت را آیتالله شبیریزنجانی بر پیکرش خواند و برخلاف وصیتش برای خاکسپاری در حرم حضرت معصومه(س) و در کنار دوست قدیمیاش، او در تخت فولاد اصفهان و در کنار بنای یادبود پسرش علی، به خاک سپرده شد.
عبدالله نوری، محمدرضا خاتمی، احمد خرم، محمود حجتی، غلامحسین کرباسچی، احمد منتظری و حتی حسن روحانی - که آن روزها بهشدت درگیر یازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری بود - در مراسم تشییع آیتالله حاضر شدند و او با بدرقه جمعیتی بیش از ٥٠٠ هزار نفر، به خاک سپرده شد.
صاحبنظران میگفتند اجتماعی که برای بدرقه سیدجلال گرد هم آمده بودند، در پنج سال اخیر بیسابقه بود. سیدجلال رفت؛ اما یاد و نامش ماندگار شد و همواره موافقان و مخالفانش از او بهعنوان عالمی مجاهد یاد میکنند.
------------------------------
سیدحسن خمینی: برجستهترین نکته کارنامه عملی – سیاسی آیتالله طاهری، ازخودگذشتگیاش در رجعت از قم به اصفهان پس از تبعید امام(ره) است.
عبدالله نوری: با استخاره آیتالله طاهری طلبه شدم.
فضلالله صلواتی: اقامه نماز جمعه از سوی آیتالله طاهری از پایهها و ریشههای انقلاب اسلامی در شهر اصفهان بود.
مرتضی مبلغ: آیتالله طاهری از جمله عالمانی بود که مقامهای حوزوی را فدای مجاهدت و مبارزه کرد.
عباسعلی روحانی: آیتالله طاهری علی شریعتی را معلم انقلاب مینامید و شیفته سخنرانیهایش بود.
غلامحسین کرباسچی: آیتالله از یاران دوران غربت اسلام، انقلاب، امام و مردم بود.
محمد اشرفیاصفهانی: از نظر علمی، آیتالله طاهری را باید یک مجتهد مسلم شناخت.