احمدینژاد از مردم خواسته برایش پول واریز کنند! هنوز مسئولان مختلف بویژه مقامات قضایی هیچ واکنش رسمیای نشان ندادهاند. حالا یک روزنامه، با برخی از کسانی که پول واریز کردهاند، صحبت کرده است.
به گزارش جماران ، روزنامه «وقایع اتفاقیه» نوشته است: «دکتر جان به خدا قسم حسابم خالی است ولی با خانواده به توافق رسیدیم که یارانه این ماهمان که میشود ۲۲۷ هزار و ۵۰۰ تومان را به حساب شما بریزیم. ببخشید ولی تواناییم در همین اندازه است»؛ این شروع جریانی بود که دوشنبهشب حدود ساعت ۱۰:۳۰ کانال تلگرامی دولت بهار، در اطلاعیهای با عنوان معرفی حساب بانکی برای کمکهای مردمی به راه انداخت. اطلاعیهای که در آن خبر از تصرف محل استقرار محافظان احمدینژاد و ایجاد محدودیت در حفاظت از جان ریاستجمهوری سابق میداد.
در این اطلاعیه آمده بود: «بهدنبال این اتفاق، افراد و گروههای مختلف از اقشار مردم با ارسال پیامهایی، خواستار اعلام شمارهحسابی برای اعطای کمکهای خود شدند. بر این اساس دفتر ریاستجمهوری دولتهای نهم و دهم با انتشار بیانیهای با سپاسگزاری از حساسیت و محبت مردم ایران، شمارهحسابی را به منظور واریزشدن کمکهای مردمی اعلام میکند.»
برخی از همان ساعات اولیه انتشار این اطلاعیه، مبالغی را واریز میکردند و با نوشتهای حمایت و علاقه خودشان را به احمدینژاد نشان میدادند. فیشهای واریزی با اکانت خود کاربران در کانال دولت بهار فوروارد میشد که با تعدادی از آنها صحبت کردیم و توضیحی برای چرایی این کار از آنها خواستیم. گروهی از مردم که باتوجه به گذشت نزدیک به پنج سال از ریاستجمهوری او، همچنان از او حمایت میکنند؛ حمایتی که بیشتر بهنوعی به رابطه مرید و مرادی شبیه است.
جمعآوری کمک به نام محمود و حمید
در متن این بیانیه آمده بود: «در پی تصرف محل استقرار محافظان جناب آقای دکتر احمدینژاد، پیامهای محبتآمیز و دلگرمکننده شما که سرشار از هوشیاری و احساس مسئولیت بود، از سراسر کشور واصل و مثل همیشه موجب غرور و امید بیکران به آیندهای بهتر برای ایران عزیز شد. برای این دفتر مایه مباهات بسیار است که مراتب سپاس جناب ایشان را به محضر شریف یکایک شما بزرگواران اعلام و در پاسخ به درخواست اکید و مصرانه شما ملت فرهیخته مبنیبر اعلام شمارهحسابی جهت اعطای کمکهای مردمی برای تأمین منابع لازم و پشتیبانی از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی دفتر ریاستجمهوری سابق، شماره حساب ذیل را به استحضار میرساند.» شمارهحسابی مشترک با نام «محمود حمید احمدینژاد بقایی» که از مردم خواسته بود پول واریز کنند تا ساختمانی برای محافظان احمدینژاد خریداری شود. مدت کوتاهی از انتشار این اطلاعیه گذشته بود که فیشهای واریزی در کانال تلگرامی دولت بهار فوروارد میشد؛ فیشهایی که مبالغ آنها مشخص شده بود و کنار هرکدام پیغامی برای احمدینژاد و حمایت از او نوشته شده بود. نکته جالب میزان مبالغ واریزی بود که بخش عمده آنها بازی با اعدادی مانند ۳۱۳ و ۷۲ بود و احمدینژاد را به گمان خود، یکی از یاران امامزمان(ع) میدانستند.
فیشهای میلیونی به عشق «مردمینژاد»
تا بعدازظهر دیروز، حدود ۱۰۰ میلیون تومان به حساب اعلام شده واریز شده بود که با تخمینی جزئی میتوان به حجم زیاد این مبالغ پی برد. گروهی که مبلغ بسیار کمی در حسابشان بود و باوجوداین کمک کرده بودند و حسابشان صفر شده بود. افرادی هم بودند که احمدینژاد را به امیرکبیر تشبیه کرده بودند و نوشته بودند: «هنوز حقوق نگرفتهام. موجودی حسابم ۲۱ هزار تومان بود و این مبلغ ناچیز را به صورت نمادین تقدیم کردم.» بیشترین مبلغ واریزشده هشت میلیون تومان بود و کمترین مبالغ واریزشده ۵۰ هزار تومانی بودند. کنار یکی از فیشهای واریزی نوشته بود: «منم به سهم خودم، مقدار ناچیزی ریختم. هرکس این حجم انسانیت را ببیند، بغضش میگیرد. تو چقدر محبوبی سلطان محمود دوستداشتنی! تمام بودجه کل تاریخ ایران را هم جمع کنند، نمیتوانند ذرهای محبت تو را بخرند. تو با این مردم چهکار کردی که با وجود فقر و نداری، حاضر هستند تمام داراییشان را در راهت فدا کنند. زنده باشی امید دل ملت! زنده باشی مردمیترین مردمینژاد! تو هنوز هم شوق و برق امید چشمهای یک ملت هستی.»
«خدمتگزاری برای رئیسجمهوری قلبها!»
کسانی هم بودند که حرفهای بیشتری برای گفتن داشتند و دلیل حمایتشان را با اشتیاق توضیح میدادند. پسری حدودا ۳۰ ساله است که در یکی از شهرهای شمالی زندگی میکند و ۵۰ هزار تومان برای احمدینژاد واریز کرده است. «احمدینژاد در زندگی من تأثیر خیلی مثبتی داشت؛ البته هرکسی ایده و نظر متفاوتی دارد ولی من با مصداق و واقعیت این تأثیر را حس میکنم. حداقل ۱۰، ۱۵ خانواده بیخانمان را میشناختم که در دولت احمدینژاد صاحب خانه شدند. خانههای مسکنمهری هم که در شهر ما ساخته شده، انصافا خوب است و من با رفتوآمدی که به این خانهها دارم، کیفیتش را حس میکنم. علاوهبراین در بافتهای فرسوده شهرمان هم خانههای خوبی با وامهای ارزان ساخته شد. اینها به کنار، من با اندک پولی که برای بیمه تکمیلی میدادم، هزینههای درمانم رایگان بود؛ البته سالم هستم ولی آقای احمدینژاد حتی به فکر بیماری ما هم بود.» مهمترین خواسته مردم را شغل و درآمدزایی میداند و تحقق این خواسته را به دست احمدینژاد. «وقتی ساختوساز یا کارهای عمرانی رونق داشته باشد، بیکاری هم کم میشود. وامهای ارزان در دولت قبل، تحرکی در بخش مسکن ایجاد کرد که بیکاری هم کاهش یافت. درمان این مشکلات فقط به دست دکتر است.» مورد بعدی، معلمی بازنشسته است که با وام مسکن مهر در دوره احمدینژاد، موفق به ساخت خانه شده است و مبلغ ۵۰ هزار تومان واریز کرده است. «ما خدمتگزاری خالصانه را از نزدیک دیدهایم و برای قدردانی از فرزند ملت و رئیسجمهوری قلبها، هرکاری میکنیم.»
«شما خانه و زندگیشان را دیدهاید؟»
پسری ۳۴ ساله است که در یک آژانس کار میکند، تمام موجودی حسابش هشت هزار تومان است که سه هزار تومان آن را به حساب مشترک احمدینژاد و بقایی واریز کرده است و میگوید اگر بیشتر هم در حسابم بود، کوتاهی نمیکردم. «واقعیتش این است که احمدینژاد را قلبا دوست دارم. نهتنها من بلکه کل فامیلهایمان هم عاشقانه دوستش داریم. من هرچیزی را از احمدینژاد دیدم، مثبت بوده. اقتصاددان نیستم که بدونم شاخص فلان چیز چیه یا دلار چیه؟ من نزدیکترین دوستم را هم که دوست داشته باشم، به او هدیه میدهم؛ چه پولدار باشد، چه نباشد. دکتر برای ما زحمت کشید؛ شما خانه و زندگیشان را دیدهاید؟ از زندگی من سطحش پایینتر است. در دوره دکتر من میتوانستم خانه بخرم، سرکار بروم، یارانه بود و خیلی چیزهای دیگر ولی الان چی؟ با یک پراید ناچارا تو آژانس کار میکنم. فریب تبلیغات علیه احمدینژاد را نخورید و بدونید احمدینژاد از جنس مردم بوده و هست.» یکی دیگر از این افراد، فرد معلولی است که مبلغ ۳۱۳ هزار و ۳۱۳ ریال را با نوشته: «از طرف یک معلول ازکارافتاده به فرزند واقعی انقلاب و خادم محرومان» واریز کرده و میگوید: «من فقط وظیفهام را نسبت به کسی که از صمیم قلب دوستش دارم در حد توانم انجام دادم. اینکه ایشان با این مبلغ ناچیز چه کاری میکنند، صلاح خودشان است.»
«این پولها ارزشی ندارد»
میگوید طلاییترین کارت به کارت عمرم را انجام دادهام و خیلی خوشحالم. حدودا ۵۰ ساله است و خودش را مرید احمدینژاد میداند. «تنها کسی که میتواند این کشور را از چنگ باندهای مافیایی قدرت و ثروت نجات دهد، احمدینژاد است و بس. این مبلغ فقط و فقط عشق و ارادتی است که به ایشان دارم وگرنه آقای روحانی به فقرا کمک میکنند. ما از ته قلب و بندبند وجودمان به احمدینژاد اعتقاد و ایمان داریم. اگر چشمهایتان را باز کنید، میفهمید چرا همه دشمنان خارجی، بهویژه آنهایی که بدجور از دکتر شکست خوردهاند، چطور او را اذیت میکنند. این کمکها نمادین است وگرنه جانمان را هم فدای اهدافش که همان اسلام ناب محمدی است، میکنیم. این پولها ارزشی ندارد؛ به خاطر اینکه دلیلش را پرسیدید، مصمم شدم دوبرابر مبلغ قبلی را دوباره واریز کنم.» میگوید یک ویلا در لاهیجان داریم که همراه خانواده بیایید؛ به عشق احمدینژاد در خدمتتان هستیم، رایگان رایگان. «احمدینژاد که رفت، همسرم یک هفته گریه میکرد و نمیدانستم چطور جلوی گریهاش را بگیرم. هرچقدر من به احمدینژاد علاقه دارم، ضربدر بینهایت، همسرم به ایشان علاقه دارد. اگر با ما معاشرت کنید، شاید بتوانید علت این علاقه را کشف کنید.»
«حاج محمود ذاتاً آدم صادقی است!»
نوشته حاجمحمود قلب و روح و روان گلهای بهاری را تسخیر کرده و خاری است در چشم ظالمین و فیش واریزیاش را فرستاده. «حاج محمود، ذاتا آدم صادقی است. در هشت سال ریاستجمهوریاش به اندازه کل ۲۴ سال دولتهای گذشته کار کرده. راهسازی، جادهسازی و... این تغییرات و پیشرفتها را ما بهعینه در مملکت دیدیم. متأسفانه برنامهها و سیاستهای کلی نظام که هر چهار یا پنج سال توسط رهبری تدوین میشود، علیرغم قانونیبودنش در کشور ما اجرایی نمیشوند. دولت احمدینژاد یک دولت برخاسته از مردم بود و مردم و مشکلات آنها را میفهمید و درک میکرد و تمام تلاش خودش را برای خدمت به آنان انجام میداد؛ البته گاهی اشتباهاتی در یکسری موارد از قبیل مسکن مهر، آنهم فقط به خاطر محدودیت زمانیای که در اختیار داشت، انجام داد که اجتنابناپذیر بود و از کیفیت کار کاسته شد و رکود شدیدی در زمینه مسکن ایجاد کرد. بهعنوان مثال مسکن مهر اگر در ۱۲ سال اجرایی میشد، هم کیفیت کار بالا میرفت و هم اشتغال ایجاد میشد. مشکل جوانان هم حل میشد و بحث رکود مسکن ایجاد نمیشد. بقیه دولتها دلسوز نیستند و مردم را درک نمیکنند، فقر را نچشیدهاند. حاج محمود در قلب ماست و قرارگرفتن محبت کسی در دل انسانها، بهویژه مؤمنین فقط کار خداست و انسانهای مخلص، لیاقت تسخیر قلبها را دارند. مردم که عاشق چشم و ابروی احمدینژاد نیستند، حتما برایشان کار انجام داده است. این همه سفر استانی رفتند و از نزدیک درد مردم را دیدهاند.»