این اپوزیسیون، اپوزیسیونی نیست که به مرزهای حقوق قانونی خود قانع باشد و از همین ابتدا اصطلاحاً دنبال زدن زیر میز است.
به گزارش جماران، صادق زیباکلام در روزنامه ایران نوشت:
«متأسفانه در این چند روز که نتیجه انتخابات اعلام شده، برخی ناکامان انتخابات در بیانیهها و مواضع، خود را نماینده ۱۶ میلیون رأیدهنده به خود میخوانند و میگویند ما مطالبات آنها را دنبال میکنیم. این نامزدهای محترم اما هیچ توجهی به ۲۳ میلیون رأیدهنده به آقای روحانی ندارند و نمیخواهند آنها را ببینند. این اپوزیسیون، اپوزیسیونی نیست که به مرزهای حقوق قانونی خود قانع باشد و از همین ابتدا اصطلاحاً دنبال زدن زیر میز است.»
رئیسجمهور منتخب در اولین نشست خبری خود همگان و بویژه مخالفان و منتقدان خود را به همکاری دعوت و تأکید کرد که همه جناحهای سیاسی باید در کشور حق حیات داشته باشند. این سخن روحانی در حقیقت صحه گذاشتن بر ایده «دولت در سایه» است که در ادبیات سیاسی جهان مفهوم رایجی است.
«دولت در سایه» به گروهی اطلاق میشود که منتقد دولت مستقر و مترصد استفاده از فرصت برای تشکیل دولت بعدی هستند.
اولین اصل برای آنکه ما دولت در سایه داشته باشیم، به رسمیت شناختن حق مخالفان و منتقدان است. یعنی اینکه اگر جریانی در انتخابات به هر دلیلی نتوانست اکثریت آرا را به دست آورد، دولت یا حاکمیت حق ندارد آنها را از عرصه سیاست حذف کند. یا به تعبیر دیگر باید بپذیریم که در کنار دولت، صداها و حرفهای دیگری هم هستند که چهبسا در برخی موارد نظرات و دیدگاههای آنها درست و قابل استفاده باشد.
متأسفانه با گذشت بیش از ۱۰۰ سال از انقلاب مشروطه و ورود مدرنیته به ایران، هنوز این اصل که خود را در قالب دولت در سایه نشان میدهد در ایران جا نیفتاده است، چراکه قدرت معمولاً در کشور ما میل به طرد دیگران دارد. در خوشبینانهترین حالت مخالفان را سادهلوح میداند و در بدبینانهترین حالت آنها را وابسته به بیگانگان میخواند.
حال آقای روحانی میگوید که این حق را برای منتقدان و مخالفان به رسمیت میشناسد. سخن رئیسجمهور به این معناست که من دولت دوازدهم را عقلکل نمیدانم، معتقد نیستم فقط هر چه دولت من انجام دهد، درست است و هیچ حرف و ایده درست دیگری خارج از دولت من وجود ندارد.
او دست همکاری به سوی منتقدان و رقبای انتخاباتی خود دراز میکند و این پیام را میدهد که در دولت دوازدهم منتقدان میتوانند دولت در سایه تشکیل دهند، دیدگاهها و نقطه نظرات و نقدهای خود را در رسانهها بیان کنند.
امیدوارم که بعد از یک قرن این مهم به وقوع بپیوندد و دولت و حاکمیت بپذیرند که در کنار آنها حرفها و صداهای دیگری هم هستند که باید آنها را شنید. با این حال همانطور که از روحانی انتظار میرود، حق حیات سیاسی جناح منتقد را به رسمیت بشناسد، از منتقدان و مخالفان هم انتظار میرود که رأی و نظر اکثریت را بپذیرند، خود را دانای کل و حق مطلق ندانند و بخصوص در مسائل کلانتر و ملی در کنار دولت مستقر باشند.
متأسفانه در این چند روز که نتیجه انتخابات اعلام شده، برخی ناکامان انتخابات در بیانیهها و مواضع، خود را نماینده ۱۶ میلیون رأیدهنده به خود میخوانند و میگویند ما مطالبات آنها را دنبال میکنیم. این نامزدهای محترم اما هیچ توجهی به ۲۳ میلیون رأیدهنده به آقای روحانی ندارند و نمیخواهند آنها را ببینند. این اپوزیسیون، اپوزیسیونی نیست که به مرزهای حقوق قانونی خود قانع باشد و از همین ابتدا اصطلاحاً دنبال زدن زیر میز است. این رفتار قطعاً کمکی به ایده تشکیل دولت در سایه نمیکند و به جای تقویت همکاری شکافها را افزایش میدهد.
آنها قبول ندارند که اکثریت مردم دیدگاهها و شعارهایشان را نپذیرفته است. تشکیل دولت در سایه یا تحقق فراخوان روحانی برای همکاری و همچنین موضع برخی که از پایان رقابت و آغاز رفاقت دم میزنند، یک رابطه دوسویه است که هم دولت و هم منتقدان و شکست خوردگان باید الزامات آن را قبول کنند.