در هفتههای گذشته در چندین یادداشت و گفتگو تلاش کردیم که بر دو نکته اساسی تاکید کنیم: نخست لزوم مشارکت حداکثری در این انتخابات و دوم، لزوم رای دادن گسترده به حسن روحانی.
به گزارش جماران، ناصر فکوهی در یادداشتی بیان کرد : با وجود این به دلیل آنکه این یادداشتها و گفتگوها بیشتر تحلیلی بودند، شاید لازم باشد در این یادداشت کوتاه نظر خود را به صورت روشنتری بیان کنیم، به ویژه آنکه گروهی از دوستان و دانشجویان ِ ما هنوز به گونهای در تردید هستند.
نخستین مساله مشارکت است. بارها گفتهایم و باز هم میگوییم که به دست آوردن نهادها، آزادیها و حقوق دموکراتیک و شهروندی، بدون کُنش اجتماعی مُحقق نمی شود: معنای این سخن آن است که تمایل به اینکه این حقوق را با خشونت و تنشهای بزرگ اجتماعی به دست بیاوریم، تن دادن به خطرات بزرگی است که میتواند هر جامعه ای را تا دهها سال با تبعات ناشی از فروپاشی سیاسی یا اجتماعی منجر کند.
انتظار اینکه این حقوق از بالا و به وسیله حاکمان داده شود خیالبافی محض است و سرانجام بیعملی و رویکردهایی چون تحریم انتخابات نیز در اغلب قریب به اتفاق موارد جز کمک به جبهه مقابل نیست و در ایران این امر تقریبا در تمام انتخابات سی سال گذشته نشان داده شده است.
بنابراین مشارکتِ سیستماتیک در انتخابات تنها و بهترین راه برای رسیدن به حقوق دموکراتیک و افزایش آنها است که هرگز نباید این حق را از خود سلب کنیم. گذشتن از این حق به معنای آن است که چراغ سبزی به دیگرانی نشان بدهیم که در انتظار زیر پا گذاشتن و نفی همیشگی آن هستند از این رو باید مشارکت حداکثری دراین انتخابات صورت بگیرد.
افزون بر اینکه ضربهای که با اعتدال دولت یازدهم برهمه مشکلات و انتقاداتی که بر آن وارد است، به گروههای کاسبکار و دلالان و مفسدان اقتصادی که تحریم ایران را به بازاری برای خود تبدیل کرده بودند، بسیار سنگین بود و در این انتخابات تلاش میکنند آن را هر چه زودتر جبران و وضعیت را به موقعیت فاجعهبار دولتهای پیشین بازگردانند.
اما چرا روحانی؟ آقای روحانی بدون شک جزو مسئولان دولتی دارای پیشینه طولانی و آشنا به حوزه سیاسی بوده و از ابتدای انقلاب نیز در همه امور حضور و نقش داشتهاند. اینکه کسانی با این استدلال بخواهند به ایشان انتقاد کنند و از رای دادن سر باز بزنند، یا نقل قولهای قدیمی را دست به دست کنند کاری رسوا، بی اخلاق و کاملا عوام فریبانه است، زیرا هیچیک دیگر از نامزدهای دیگر نیز وضعیت دیگری ندارند مگر به صورتی منفی و بدون پشتوانه و تجربه سیاسی ایشان.
مساله در آن است که آقای روحانی در تعهدی که چهار سال پیش با مردم ایران انجام داد تا حد بسیار زیادی وفادار ماند و همین از ایشان تنها نامزدی را میسازد که میتوان به او اعتماد کرد و تنها شخصیت سیاسی که با قدرت بتواند برنامه خود را به پیش ببرد و اندک اندک کشور را در وضعیت باقی مانده از دولتهای پیشین بیرون بیاورد.
کسانیکه هنوز از بیلان دولتهای پیشین، به ویژه در زمینه شهری و اقصادی، به خصوص با فاجعه ای به نام یارانهها که قیمتها را در طول هشت سال حداقل چهار یا پنج برابر افزایش داد و سبب فقیر شدن مردم و گسترش فرهنگ گداپروری از یک سو و اشرافیگریهای نوکیسگان از سوی دیگر شد( چیزی که وضعیت امروز پایتخت ایران، بهترین نمونههایش را نشان میدهد) دفاع میکنند، باید بدانند که تاریخ درباره همه ما قضاوت خواهد کرد و دستکم اگر به مردم فکر نمیکنند به آینده خویش و فرزندانشان فکر کنند.
رای دادن به آقای روحانی به باور من یک وطیفه مدنی است که امروز همه کسانی که واقعا به گسترش دموکراسی اعتقاد دارند باید مردم را به آن فرا بخوانند.
در این انتخابات آقای روحانی نه یک «فرد» و یا «شخصیت» بلکه یک نمادی از زنده بودن جامعه ایران است. روحانی نماینده همه جوانانی است که باید دهها سال دیگر در این کشور بمانند و آن را بسازند، روحانی نماینده همه محرومانی است که هر روز در شهرهای بزرگ ما به ویژه در تهران، چوب نوکیسگان فاسدی را میخورند که با اشرافیگریهایشان با برجهای سر به فلک کشیدهشان و خودروهای گران قیمتشان، فساد ِ اخلاقی خود را به رخ مردم و جوانان ِ زحمتکش میکشند.
روحانی، باید بتواند سیاست آشتی با جهان را ادامه دهد و اجازه ندهد که ثمرات مذاکرات گستردهای که به پایان یافتن تحریم منجر شدند، از دست رفته و عملا حرفهای دیوانهای چون دانالد ترامپ به کرسی بنشیند.
روحانی باید بتواند پایههای «دولت رفاه» ایران را بریزد و نومیدیها را به امید تبدیل کند، بدون آنکه ذرهای از استقلال ایران کاسته شود. روحانی باید و میتواند از پیشینه و سرمایه اجتماعی گسترده در میان نخبگان کشور برخوردار باشد تا با سختیها و موانعی که قدرتهای بزرگ نظامی جهان در مقابل رشد و توسعه کشور ما قرار دادهاند، مبارزهای عقلانی و نه شعارگونه بکند.
به همه این دلایل که شاید پیچیده بیایند، اما همچنین به سادهترین دلایل یعنی آنچه عقل سلیم و نه ایدئولوژیها و سیاست بازیهای رایج در پی آن هستند، باید تمام تلاش خود را بکنیم که آقای روحانی از همان دور نخست با بالاترین رای ممکن در این انتخابات پیروز شود. پیروزی ای که بلافاصله باید به عنوان پیروزی همه مردم ایران در راه دموکراسی و استقلال و استحکام کشور تلقی شود.
به باور من با توجه به مناظرههای انجام شده، با توجه به پیشینه نامزدها، با توجه به بیلان این دولت و دولتهای پیشین، با توجه به شعارهای انتخاباتی و با توجه به کسانی که در دفاع از این و آن نامزد سخن گفتهاند یا سکوت کردهاند، این انتخابات یکی از سادهترین انتخابها را در برابر ما گذاشته است و رای عقلانی، آیندهنگر، دلسوزانه و متعهد جز آقای روحانی نمیتواند باشد.
انتظار اینکه این حقوق از بالا و به وسیله حاکمان داده شود خیالبافی محض است و سرانجام بیعملی و رویکردهایی چون تحریم انتخابات نیز در اغلب قریب به اتفاق موارد جز کمک به جبهه مقابل نیست و در ایران این امر تقریبا در تمام انتخابات سی سال گذشته نشان داده شده است.
بنابراین مشارکتِ سیستماتیک در انتخابات تنها و بهترین راه برای رسیدن به حقوق دموکراتیک و افزایش آنها است که هرگز نباید این حق را از خود سلب کنیم. گذشتن از این حق به معنای آن است که چراغ سبزی به دیگرانی نشان بدهیم که در انتظار زیر پا گذاشتن و نفی همیشگی آن هستند از این رو باید مشارکت حداکثری دراین انتخابات صورت بگیرد.
افزون بر اینکه ضربهای که با اعتدال دولت یازدهم برهمه مشکلات و انتقاداتی که بر آن وارد است، به گروههای کاسبکار و دلالان و مفسدان اقتصادی که تحریم ایران را به بازاری برای خود تبدیل کرده بودند، بسیار سنگین بود و در این انتخابات تلاش میکنند آن را هر چه زودتر جبران و وضعیت را به موقعیت فاجعهبار دولتهای پیشین بازگردانند.
اما چرا روحانی؟ آقای روحانی بدون شک جزو مسئولان دولتی دارای پیشینه طولانی و آشنا به حوزه سیاسی بوده و از ابتدای انقلاب نیز در همه امور حضور و نقش داشتهاند. اینکه کسانی با این استدلال بخواهند به ایشان انتقاد کنند و از رای دادن سر باز بزنند، یا نقل قولهای قدیمی را دست به دست کنند کاری رسوا، بی اخلاق و کاملا عوام فریبانه است، زیرا هیچیک دیگر از نامزدهای دیگر نیز وضعیت دیگری ندارند مگر به صورتی منفی و بدون پشتوانه و تجربه سیاسی ایشان.
مساله در آن است که آقای روحانی در تعهدی که چهار سال پیش با مردم ایران انجام داد تا حد بسیار زیادی وفادار ماند و همین از ایشان تنها نامزدی را میسازد که میتوان به او اعتماد کرد و تنها شخصیت سیاسی که با قدرت بتواند برنامه خود را به پیش ببرد و اندک اندک کشور را در وضعیت باقی مانده از دولتهای پیشین بیرون بیاورد.
کسانیکه هنوز از بیلان دولتهای پیشین، به ویژه در زمینه شهری و اقصادی، به خصوص با فاجعه ای به نام یارانهها که قیمتها را در طول هشت سال حداقل چهار یا پنج برابر افزایش داد و سبب فقیر شدن مردم و گسترش فرهنگ گداپروری از یک سو و اشرافیگریهای نوکیسگان از سوی دیگر شد( چیزی که وضعیت امروز پایتخت ایران، بهترین نمونههایش را نشان میدهد) دفاع میکنند، باید بدانند که تاریخ درباره همه ما قضاوت خواهد کرد و دستکم اگر به مردم فکر نمیکنند به آینده خویش و فرزندانشان فکر کنند.
رای دادن به آقای روحانی به باور من یک وطیفه مدنی است که امروز همه کسانی که واقعا به گسترش دموکراسی اعتقاد دارند باید مردم را به آن فرا بخوانند.
در این انتخابات آقای روحانی نه یک «فرد» و یا «شخصیت» بلکه یک نمادی از زنده بودن جامعه ایران است. روحانی نماینده همه جوانانی است که باید دهها سال دیگر در این کشور بمانند و آن را بسازند، روحانی نماینده همه محرومانی است که هر روز در شهرهای بزرگ ما به ویژه در تهران، چوب نوکیسگان فاسدی را میخورند که با اشرافیگریهایشان با برجهای سر به فلک کشیدهشان و خودروهای گران قیمتشان، فساد ِ اخلاقی خود را به رخ مردم و جوانان ِ زحمتکش میکشند.
روحانی، باید بتواند سیاست آشتی با جهان را ادامه دهد و اجازه ندهد که ثمرات مذاکرات گستردهای که به پایان یافتن تحریم منجر شدند، از دست رفته و عملا حرفهای دیوانهای چون دانالد ترامپ به کرسی بنشیند.
روحانی باید بتواند پایههای «دولت رفاه» ایران را بریزد و نومیدیها را به امید تبدیل کند، بدون آنکه ذرهای از استقلال ایران کاسته شود. روحانی باید و میتواند از پیشینه و سرمایه اجتماعی گسترده در میان نخبگان کشور برخوردار باشد تا با سختیها و موانعی که قدرتهای بزرگ نظامی جهان در مقابل رشد و توسعه کشور ما قرار دادهاند، مبارزهای عقلانی و نه شعارگونه بکند.
به همه این دلایل که شاید پیچیده بیایند، اما همچنین به سادهترین دلایل یعنی آنچه عقل سلیم و نه ایدئولوژیها و سیاست بازیهای رایج در پی آن هستند، باید تمام تلاش خود را بکنیم که آقای روحانی از همان دور نخست با بالاترین رای ممکن در این انتخابات پیروز شود. پیروزی ای که بلافاصله باید به عنوان پیروزی همه مردم ایران در راه دموکراسی و استقلال و استحکام کشور تلقی شود.
به باور من با توجه به مناظرههای انجام شده، با توجه به پیشینه نامزدها، با توجه به بیلان این دولت و دولتهای پیشین، با توجه به شعارهای انتخاباتی و با توجه به کسانی که در دفاع از این و آن نامزد سخن گفتهاند یا سکوت کردهاند، این انتخابات یکی از سادهترین انتخابها را در برابر ما گذاشته است و رای عقلانی، آیندهنگر، دلسوزانه و متعهد جز آقای روحانی نمیتواند باشد.
کپی شد