محمود دولت‌آبادی درباره انتخابات شورای شهر یادداشتی نوشت و به بیان دیدگاهش در این زمینه پرداخت.

 

به گزارش جماران در متن یادداشت  آمده است: اصل انتخابات در شرایط این روزگار که هر شخص در هر کجای عالم در پی به دست آوردن قدرت و تحمیل خود بر گرده دیگران است، باریک‌ترین روزنه‌ای است که برای مردمان باقی مانده است. بدیهی است انتخاب شدن و انتخاب کردن اگر بیرون از قید و بندهای چنین و چنان که می‌شناسیم می‌بود، بهتر بود و آن روزنه باورپذیرتر که اشخاص می‌پذیرفتند که نقشی در پای صندوق رأی هم "به ما!" واگذار شده است. با وجود همین قید و بندها، باز هم باید خوشبین بود که مشارکت مردم در بخشیدن رأی خود به دیگری حقّ و حقوقی را برای خود منظور می‌کند نسبت و از جانب کسانی که به ایشان رأی داده است - اگر چه بعد از دادن رأی شاهد نبوده‌ایم که رأی‌دهندگان امکان پیگیری آراء خود را داشته باشند و بتوانند منتخبین را به پاسخ سؤال‌هایشان وابدارند. البته تعجبی ندارد، زیرا در جامعه ما امکان اجتماعیت ممنوع اعلام شده و جامعه فاقد اجتماعیت نمی‌تواند تقاضای جمعی داشته باشد! باری... دورادور شاهد بوده‌ام که بر سر انتخاب رییس و ریاست دعواهایی پنهانی در گرفته و کس - کسانی رأی خود را داو گذاشته‌اند به قیمت، که این نشان می‌دهد ریاست در کشور ما کماکان شغل نان و آب‌داری است اگرچه زیر عنوان خدمت به خلق بتوان به آن دست یافت. به این ترتیب خوب است خواسته‌های رأی‌دهندگان روشن بیان شود و توانایی و امکان رأی‌گیرندگان از آن هم روشن‌تر بیان شود تا توقع ناممکن عنوان نشود و چاخانِ ناممکن هم الزام نیابد.

تهران شهر بزرگی است و منتخبین شورای شهر نمی‌توانند به صِرف سرشناس بودن عضو آن باشند، بلکه نیاز است اشخاصی در شورای شهر تهران عضویت داشته باشند که دست کم در یکی از رشته‌های مربوط به امور شهر و نگهداریِ شهر تا بدتر از این نشود، تخصص و مهارت و تجربه داشته باشند. ابزارهای تظاهر و اخلاق‌مدارنمایی هم در دوره جدید کارآزمایی شده و پر و بالش ریخته است و خلایق را تا مرز ناباوری به همه ارزش‌های انسانی پیش رانده است؛ بنابراین با توجه به تجربه‌هایی که به دست آمده، نیز به اعتبار زندگی شهری و ایجاب‌های آن، مسئولیت به صورت یک وظیفه کارآمد می‌باید نگریسته شود، یعنی که شخص مسئول می‌باید وظیفه مربوط به خودش رابه انجام رساند و سربلند کاری باشد که انجام می‌دهد.

من پژوهشگر امور اجتماعی و شهرنشینی و شهرسازی نیستم، اما در شهرهای بزرگ و کوچک دنیا شاهد بوده‌ام که برنامه آبادسازی مطالعه‌شده یک روند مداوم و توقف‌ناپذیر است؛ همچنین مدیریت شهری در عین دقت و مراقبت از برکت امکان و تشویق اجتماعیت، گاهی غافلگیرکننده است. به تجربه شاهد بودم که تا سرم را از روی بشقاب غذا بالا آوردم، ناگهان دیدم چهار سوی یک چهارراه پر شد از حدود بیست زن و مرد با لباس‌های نارنجی! از همراهم پرسیدم چه اتفاقی افتاد، لحظه‌ای پیش از این که نبودند؟! جواب داد احتمالاً در این نزدیکی‌ها مسیری دچار اشکال شده، بلافاصله شهرداری به بسیج مردمی محل اطلاع داده و تعدادی نیرو که برای چنین کاری لازم بوده از خانه یا محل کار خود لباس خاصّ پوشیده و در محل حاضر شده‌اند - این آدم‌ها بسیج مخصوص همین محدوده هستند و در هر محله‌ای این‌چنین‌ها هستند.

در امور اجتمایی  قطعاً کارشناس‌های کشورِ ما مطالعات میدانی-نظری انجام داده‌اند اگر در آرشیوها خاک نخورند آن پژوهش‌ها و دیگر اهل نظر را با تنگ‌نظری‌های جاهلانه - تعمدانه خانه‌نشین نکرده باشند و خانه‌نشین نکنند! من هم بنا ندارم با این نوشته امور شهری چون تهران را سر و سامان بدهم"!" آن‌چه می‌توانم گفت این است که نیاز توزیع و تقسیم کار یک درک و دریافت بشری قدیم، بسیار قدیم است، و اصطلاح "کار را به کاردان بسپار"  هم تازه نیست، جالب این‌که به کار بستن این اندرزهای قطعاً آزموده‌شده، در  زندگی  شهرنشینیِ این زمانه بیش از پیش الزامی و ضروری می‌نماید. 

محمود دولت‌آبادی، ٢١ اردیبهشت ١٣٩٦، تهران

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.