امیرمحمود حریرچی وعدههای انتخاباتی نامزدهای ریاستجمهوری مثل افزایش یارانه، دادن کارانه و افزایش وام ازدواج نه تنها نشاندهنده عدم شناخت مسائل جوانان است که ناامیدی را هم در جامعه تشدید میکند. وعدههای نامزدهای ریاستجمهوری باید مبین این باشد که آنها بدانند وضعیت فعلی چیست، آن را تشریح کرده و بر اساس آن برنامهریزی کنند. نامزدهای ریاستجمهوری تاکنون در مورد اشتغال، ازدواج و... زیاد بحث کرده اند، اما اگر برنامه مشخصی نداشته باشند و بعد از رئیسجمهور شدن بگویند که وضعیت به گونهای نبود که برنامهها اجرایی شود و توپ را به زمین دیگری انداخته و همدیگر را مقصر جلوه دهند، همچنان مسائل جوانان حل نخواهد شد.
به گزارش جماران، روزنامه آرمان نوشت: مسالهای که در رابطه با جوانان اهمیت دارد و ما آن را در آنها کم میبینیم عدم امید به آینده است. باید ببینیم ریشههای این ناامیدی چیست. تحقیقات و بررسیها نشان میدهند که امید به آینده و نشاط در جوانان کمرنگ شده و ریشه آن مسائل بسیاری است. البته ناامیدی در اقشار دیگر جامعه نیز دیده میشود. برای بهبود این روند آن چیزی که تاکنون به زبان آورده شده نیز عملی نشده است، در حالی که باید عزم عمومی را در نظر بگیریم و فقط دولت مسئول این مساله نیست. به عبارت دیگر باید کل حاکمیت درگیر برطرف کردن ناامیدی در جوانان باشد. از آنجا که بنده با جوانان فرهیخته در ارتباط هستم، میدانم آنها میخواهند تغییر بنیادی ایجاد شده و به آینده امیدوار شوند، به گونهای که وضعیت بهتری در آینده پیش روی آنها باشد. بنابراین مسائل آنها در حوزه وظایف یک وزارتخانه نمیگنجد، چرا که به نظر بنده کشورهای عقبافتاده بابت هر چیزی یک وزارتخانه درست میکنند. برای مثال ما وزارت ورزش و جوانان را ایجاد کردیم، در حالی که مسائل جوانان عمدهتر از این حرفهاست. در واقع جوانی پلی بین وابستگی و استقلال است و این پل هر روز در ایران طولانیتر میشود. به عبارت دیگر هر چه بیشتر میگذرد جوانان به استقلالی که باید برسند نمیرسند. این استقلال چیست؟ کار، درآمد و زندگی مستقل؛ که هنوز برای بسیاری از جوانان ایرانی محقق نشده است. در کشورهای توسعهیافته که توسعه اجتماعی بالایی دارند، جوانها میخواهند هر چه زودتر مستقل شوند. میخواهند پل را کوتاتر کرده و روی پای خودشان بایستند، چون اگر یک جوان مستقل نباشد، آسیبپذیر میشود. اصلا استقلال در افراد انتخاب درست ایجاد میکند. جوانی که از هر نظر وابستگی دارد، نمیتواند هدفمند حرکت کند. وقتی در تصمیمگیریها جوانان به استقلال نرسند و دائما برای آنها تصمیم گرفته شود، آسیبپذیری در آنها بالا میرود، چون قدرت انتخاب ندارند. این در حالی است که توسعهیافتگی در دادن حق انتخابهای بیشتر به ویژه برای نسل جوان است. باید آنها آماده باشند که هویت خود را معنا کرده و وارد میانسالی شوند، در حالی که جوانان ما فاقد این آمادگی هستند.
داشتن تحصیلکردگان بیکار افتخار نیست
نامزدهای ریاستجمهوری باید با رصد مشکلات جوانان مسائل آنها را برطرف کنند. باید ببینیم این افراد اگر در راس امور قرار بگیرند چگونه میتوانند شادی را به جوانان برگردانند یا استقلالی را که جوانان در حسرت آن هستند، فراهم کنند؟ جای تاسف دارد که هیچکدام از نامزدهای ریاستجمهوری به این مساله اشاره نکره اند که چرا در مملکت ما تحصیل جای کار را گرفته است. در کجای دنیا در دانشگاهها را باز میگذارند و بیش از حد نیاز، دانشجو در تمام مقاطع میپذیرند؟ ما سالانه با تعداد زیادی از جوانان تحصیلکرده بیکار مواجه هستیم. به جای آنکه اشتغال ایجاد کنیم که جوانان به استقلال برسند دانشگاه ایجاد میکنیم. مسلم است وقتی جوانی به دانشگاه میرود متوقع میشود و حاضر نیست با لیسانس هر کاری انجام دهد. باید مطابق با نیاز جامعه پذیرش دانشجو داشته باشیم و بعد از فارغ التحصیلی دانشجویان شغل داشته باشند، در حالی که تنها تب ورود به دانشگاه را در جوانان ایجاد کرده ایم و خانوادهها نیز درگیر شدهاند. این افتخار است که بیکاران تحصیلکرده داریم؟ این نکتهای منفی است. باید نامزدهای انتخاباتی فرصتهای مساوی را برای جوانان ایجاد کنند، به گونهای که جوانان به اندازه تلاششان بتوانند از فرصتها استفاده کنند. استقلال مهمترین مساله برای جوانان است. باید فرصتهای مساوی به وجود آید و جوانان با آموزشهای لازم بتوانند مهارتهای زندگی را یاد بگیرند تا زندگی موفقی برای آنها رقم بخورد. برطرف شدن مسائل جوانان به این مساله برمی گردد که استقلال آنها را به عنوان یک حق بشناسیم، یعنی داشتن زندگی شرافتمندانه برای رشد یافتگی نه تنها حق جوانان بلکه حق همه اقشار جامعه است.
کلیگویی نامزدهای انتخاباتی ممنوع
وعدههای نامزدهای انتخاباتی باید روی حساب و کتاب باشد. نمیتوان روی هوا حرف زد. به اندازه کافی کلی گویی شده است. باید تحقیقات در رابطه با مسائل و معضلات جوانان بیشتر شود، چرا که برنامههای توسعهای بر این اساس است که باید ذینفعان مداخله داشته باشند. به عبارت دیگر باید برای هر فردی که میخواهیم کاری کنیم همراهمان باشد، یعنی باید با جوانان برای جوانان برنامهریزی کنیم. آنها باید در تمام مراحل نیازسنجی و برنامهریزی حضور داشته باشند و از خودشان کمک گرفته شود. برای مثال برای ازدواج نکردن جوانان فوری بحث اشتغال را به میان میآورند، در حالی که اشتغال یک بخش آن است. امروزه جوانان از ازدواج میترسند، چون در اطراف خود به وفور مقوله طلاق را دیده اند یا وام ازدواج چقدر مشکل جوانان را حل کرده است؟ اصلا چنددرصد از آنها توانسته اند این وام را بگیرند؟ سادهترین عروسی حداقل 10میلیون تومان هزینه دارد. بنابراین عمق مسائل جوانان بسیار است. از سوی دیگر، تحقیقات دانشگاهی خاک میخورد، در حالی که میتوان از آنها برای حل مسائل جوانان استفاده کرد. باز هم میگویم حل مشکلات قشر جوان وظیفه یک نهاد نیست، مسئولیتی فرابخشی است. کل قوا باید درگیر آن شوند. نامزدهای انتخاباتی ریاستجمهوری هم باید وضع موجود را بشناسند و به کمک جوانان و بر اساس تحقیقات دانشگاهی و فعال شدن نهادهای مدنی به مشکلات جوانان رسیدگی کنند. بارها نامزدهای انتخاباتی گفتهاند که این کار را کردیم، آن کار را کردیم. هیچکس راجع به نتیجه کار گزارش نداده است. این در حالی است که روزبهروز ازدواج کاهش و افسردگی در جوانان افزایش مییابد، حتی سن خودکشی و آسیبهای اجتماعی نیز پایینتر آمده است. باید تمام این موارد را به کمک جوانان بررسی کنیم تا بدانیم در کجا ایستاده ایم و باید به کجا برویم.