جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) سهشنبه گذشته منشور تازهای را منتشر کرد که براساس آن شکلگیری فلسطین را در مرزهای ١٩٦٧٧ به رسمیت شناخت. همچنین برخلاف اساسنامه پیشین اشارهای به اخوانالمسلمین نداشت. این دو تغییر رویکرد، واکنش بسیاری در رسانههای دنیا داشت و برخی این را «عقبنشینی» نامیدند؛ اما خالد قدومی، نماینده این جنبش در تهران این را قبول ندارد و معتقد است که در منشور جدید حرف تازهای زده نشده است و ایران نیز به نظر مردم فلسطین احترام میگذارد.
به گزارش جماران جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) سهشنبه گذشته منشور تازهای را منتشر کرد که براساس آن شکلگیری فلسطین را در مرزهای ١٩٦٧٧ به رسمیت شناخت. همچنین برخلاف اساسنامه پیشین اشارهای به اخوانالمسلمین نداشت. این دو تغییر رویکرد، واکنش بسیاری در رسانههای دنیا داشت و برخی این را «عقبنشینی» نامیدند؛ اما خالد قدومی، نماینده این جنبش در تهران این را قبول ندارد و معتقد است که در منشور جدید حرف تازهای زده نشده است. او میگوید جنبش در سالهای گذشته، تحولات رو به رشدی داشته است و این امر در کنار تحولات بینالمللی به صدور بیانیه جدید انجامیده است. به اعتقاد او انتشار منشور جدید هیچ تأثیری در روابط ایران و حماس ندارد؛ زیرا حماس چیزی را که مورد اجماع همه گروههای فلسطینی نباشد، نمیپذیرد و ایران نیز به نظر مردم فلسطین احترام میگذارد. نماینده جنبش مقاومت اسلامی فلسطین در حماس همچنین تأکید دارد که راه فتح را نخواهند رفت و هرگز اسرائیل را به رسمیت نمیشناسند.
مشروح گفتوگوی «شرق» با خالد قدومی را در ادامه میخوانید.
چه ضرورتهایی حماس را به اینجا رساند که در مقطع کنونی منشور جدید خود را صادر کند؟
همانطور که استحضار دارید حماس عمری ٣٠ساله را سپری کرده و تلاشهایی برای صدور این سند که آن را سند اصول و مبانی نامیدهایم شده است. سندی متناسب با حجم تحولات و گسترش جنبش. ضرورت اصلی، همین تغییرات که در جنبش ایجاد شده است، بود. این سند در واقع تأکیدی است بر اصول اعتقادی نظیر قدس، مسجدالاقصی و بازگشت آوارگان.
حماس در سالهای قبل نیز مسئله شکلگیری فلسطین در مرزهای ١٩٦٧ را تلویحا بیان میکرد؛ نمونه آن مصاحبه چند سال قبل خود شما با روزنامه «شرق» است. با وجود این، هیچوقت به صورت رسمی به شکل یک سند درنیامده بود. اکنون چه تغییری اتفاق افتاده که حماس این موضوع را در قالب یک منشور جدید بیان کرد؟
من معتقد نیستم که این منشور از ایجاد تغییر در نگاه حماس به مسئله مرزهای ١٩٦٧ حکایت میکند. جنبش در سال ٢٠٠٦ سند وفاق ملی را که توافق میان گروههای فلسطینی بود، امضا کرد. در آن سند نیز جنبش با این مسئله موافقت کرد به شرط اینکه حاصل یک توافق جمعی باشد. بههرحال در سند جدید نیز چهار پارامتر مشخص شده است؛ اولا این عقیده و نظر جنبش است و نباید یک طرح ابتکاری تلقی شود. بهعبارتی حماس هم میخواهد نظر خود را درباره مرزهای ١٩٦٧ که در جهان و منطقه مطرح است، بیان کند. پارامتر دوم این است که تصمیم درباره پذیرش مرزها حاصل خرد و توافق جمعی باشد. این بحث همچنین ارتباط تنگاتنگی با عدم بهرسمیتشناختن رژیم صهیونیستی دارد؛ یعنی در سند جدید حماس به مرزهای ١٩٦٧ منهای بهرسمیتشناختن رژیم صهیونیستی اشاره کرده است. پارامتر چهارم سند نیز تأکید بر این است که آوارگان باید به منازل خود و مناطقی که از آن کوچانده شدهاند، بازگردند. قدس نیز باید بهعنوان پایتخت یک کشور مستقل فلسطینی دارای حاکمیت و تمامیت ارضی باشد. این چهار پارامتر قبلا شناور بود و موضع حماس درباره آن مشخص نبود. منشور جدید در حقیقت موضع جنبش درباره این پارامترها را رسما اعلام کرده است.
مرزهای ١٩٦٧ تنها بخش درخور توجه منشور نیست. براساس این منشور فاصلهگرفتن از اخوان نیز بسیار حائز اهمیت است. چرا اکنون حماس چنین ضرورتی را احساس کرده است؟
ما هیچگاه نگفتهایم که بخشی از تشکیلات و سازمان اخوانالمسلمین هستیم. نه در سند قبلی و نه در سند جدید. ما افتخار میکنیم که اخوانالمسلمین فلسطین هستیم؛ اما هیچگونه ارتباط تشکیلاتی با اخوانالمسلمین جهانی نداریم. از آنجایی که این ارتباط ساختاری وجود ندارد، در سند جدید به آن اشاره نشده است.
پس انکار نمیکنید که حماس ریشه اخوانی دارد.
ما ریشه اخوانی داریم، اما وابسته سازمانی و تشکیلاتی نیستیم.
شما الان گفتید که ما اخوانالمسلمین فلسطین هستیم.
ما به تفکر اخوانی افتخار میکنیم، اما ارتباطی تشکیلاتی با اخوانالمسلمین نداریم.
در دوران بهار عربی که اخوان داشت در منطقه قدرت میگرفت. حماس بهخاطر همین تفکر مواضع همسو با اخوان میگرفت. اکنون شرایط منطقه تغییر کرده و شما تأکید میکنید که ارتباط تشکیلاتی با اخوان ندارید. سؤال مشخصم این است که تعریف حماس از روابطش با اخوانالمسلمین چقدر متأثر از اوضاع و احوال منطقه، مثلا اینکه کشورهایی مثل عربستان اخوان را یک گروه تروریستی میدانند، است؟
اولا در منشور جدید هیچ اشارهای مبنی بر اینکه ما اخوانالمسلمین نیستیم، نشده است. ثانیا تحت فشار هیچ کشوری، چه عربستان سعودی، چه مصر و جای دیگر قرار نگرفتهایم. مواضع فکری و اعتقادی ما به اخوانالمسلمین نزدیک است و از آن هم جدا نمیشویم. موضع ما در بهار عربی نیز روشن و شفاف بود. در کنار و همراه تشکیلات اخوانالمسلمین نبودیم، بلکه در کنار مردم قرار گرفتیم. اینکه بگوییم از تحولات پیرامونی تأثیر نمیپذیریم، سادهلوحانه است؛ اما این تغییرات در محیط پیرامونی ما باعث رشد و پیشرفت حماس شد. بههمینخاطر سند جدید خود را متناسب با تحولات عرضه کردیم و به خاطر این تحولات، ادبیات سند جدید با ادبیات سند قبلی تفاوت دارد. بهتبع آن اگر تحولات جدیدی پیش آید مواضعمان نیز متفاوت خواهد بود. این از ویژگیهای یک جسم زنده و پویاست. ما در این سند بین خطوط قرمز و مسئله اعتقادات تمایز قائل شدهایم. انسان همیشه انسان و فلسطینی همیشه یک فلسطینی است. خرد، عقل و جسم او رشد پیدا میکند اما قلب و هویتش دچار تغییر نمیشود.
در واقع میگویید هر دو مسئله ارتباط حماس با اخوانالمسلمین و شکلگیری فلسطین در چارچوب مرزهای ١٩٦٧ موضوع جدیدی نیست و تنها در سند جدید به خاطر تحولات منطقه رسما اعلام شده است.
بله، به خاطر تحولات و دگردیسی خود جنبش و متناسب با تحولات جامعه پیرامونی شامل منطقه و کل دنیا. حماس قبل و بعد ٢٠٠٦ تفاوت دارد. حماسی که در انتخابات پارلمانی پیروز شد همان حماسی نیست که قبل از آن بود. بنابراین حماس رشد کرده و قدرتمندتر شده است. ازهمینرو باید بیشتر به اصول و ارزشها پایبند باشد و در ارتباط با تحولات پیرامونیاش عقلگرا باشد.
به گفته شما تحولات درون و پیرامون حماس موجب شده که بعد از اینهمه سال مسئله شکلگیری فلسطین در چارچوب مرزهای ١٩٦٧ را رسما مورد تأیید قرار دهید. این همان راهی است که فتح رفته است. اکنون تفاوت حماس و فتح که شما آن را متهم به سازش میکردید در چیست؟
ما هیچ اشاره به اینکه مرزهای ١٩٦٧ را به رسمیت میشناسیم، نکردهایم. ما نظر خودمان را گفتهایم و بر این اساس اگر شناسایی مرزهای ١٩٦٧ و چند پارامتر دیگر از جمله مسئله آورگان و قدس مورد اجماع سایر گروههای فلسطینی قرار گیرد، حماس نیز با آنها همراه خواهد شد. به سؤال شما بازگردیم. جنبش فتح که ساف را در اختیار و در رأس آن محمود عباس قرار دارد اسرائیل را به رسمیت شناخته است و میگوید کشور فلسطین باید در داخل مرزهای ١٩٦٧ شکل گیرد و اسرائیل نیز در کنار آن باشد. این مسئله هیچ جایی در ادبیات حماس ندارد. ما هیچ وجودی برای اسرائیل قائل نیستیم. مرحوم یاسرعرفات در سال ١٩٧٤ به مجمع عمومی سازمان ملل دعوت شد. ذکرش خالی از لطف نیست که او از سوی رئیسجمهور فعلی الجزایر که در آن زمان وزیر خارجه الجزایر و رئیس دورهای مجمع عمومی بود به مجمع عمومی سازمان ملل دعوت شد. فتح در سال تأسیس ساف (١٩٦١) خواستار آزادی سرزمینهای غصبشده در ١٩٤٧ شد. بهاینترتیب آقای عرفات فقط هفت سال بعد دچار آن تحول شد که بگوید اجازه ندهید شاخه زیتون از دستم بیفتد. به تعبیری به صورت غیرمستقیم از اسرائیل برای مذاکره دعوت کرد. در یک پروسه زمانی از ٧٤ تا ٩١ نیز اسرائیل را به رسمیت شناختند. اما ٣٠ سال است که حماس همچنان علیه اسرائیل مبارزه میکند. پرونده عملیاتی حماس در میدان مبارزه به خودی خود بیانگر اعتقادات این جنبش است. در بندهای ٢٤، ٢٥ و ٢٦ منشور جدید نیز ایمان کامل حماس به مقاومت آنهم مقاومت مسلحانه بهعنوان تنها راهکار رسیدن به آزادی و رهاسازی فلسطین مورد تأکید قرار گرفته است. از آخر بگویم. نه ما فتح هستیم نه آنها حماس هستند. ما در مبارزه همسنگر و برابر هستیم. آنها نیز رزمنده هستند و روش خود را در مبارزه دارند اما آنها حماس نیستند. آن دموکراسی و ساختاری که در حماس وجود دارد در فتح نیست. ما الان انتخاباتی داریم که هر چهار سال یکبار برگزار میشود. چند روز دیگر رئیس جدید دفتر سیاسی نیز انتخاب خواهد شد. این نهادینهبودن در حماس جهت حرکت حماس را بهخوبی نشان میدهد.
به مسئله دعوت غیرمستقیم فتح از اسرائیل برای مذاکره اشاره کردید. یکی از تحلیلها بعد از انتشار منشور جدید حماس این بود که این منشور میتواند مقدمه ورود حماس به روند مذاکره باشد. نظرتان دراینباره چیست؟
این سؤال بسیار مهم و خوبی است. ما معتقد هستیم اسرائیلیها هیچوقت در مذاکرات جدی نبودهاند و حاضر نیستند که امتیازی بدهند. همانطور که گفتم از سال ١٩٧٤ تا امروز از سوی شخص عرفات و برادرانش در فتح امتیازات بسیاری به اسرائیل داده شد اما طرف مقابل هیچ امتیازی نداد و این مذاکرات غیر از کمرنگکردن آرمان فلسطین هیچ نتیجهای نداشت. به تعبیری دلبستن به طرف اسرائیل یک سطحینگری سیاسی است و نشان میدهد ما بهرهای از درسهای پیشین نبردهایم. مسئله دیگر جامعه جهانی است. متأسفانه جامعه جهانی و حتی آمریکا تا همین لحظه پیامهای بسیار منفی به ملت ما داده و آشکارا از طرف اسرائیلی حمایت میکند. بنابراین دلبستن به این روند نادیدهگرفتن تاریخ است.
از نگاه غرب و آمریکا و همراهی آنها با اسرائیل صحبت کردید. گفته میشود همین نگاه و رویکرد غرب، حماس را به این واقعبینی رساند که باید به سمت مذاکره حرکت کند.
بخشی از تفسیر واقعیت دارد و بخشی ندارد. ما متوهم نیستیم و بحمدالله از یک عقل تحلیلگر برخورداریم. خود این سند معرف خرد و اندیشه حماس است. حماس میخواهد قبل از هر چیز بگوید که بسیار جدی و برخوردار از مشروعیت داخلی، عربی و اسلامی هستیم. ما یک جنبش و نهضت بسیار نیرومند که براساس نظرسنجیهای داخلی از اکثریت برخوردار است، هستیم و به اصول و ارزشهای ملت فلسطین پایبندیم. درعینحال در سطح بالایی از پراگماتیسم هستیم و شجاعت کافی داریم تا اعتقادات خود را به صورت شفاف و بدون بازی بیان کنیم. اگر میخواستیم چیزی را بگوییم یقینا در همین سند میگنجاندیم. همانطور که در مقدمه این سند اشاره شده، یکی از علل شکلگیری رژیم صهیونیستی بیاحترامی جامعه جهانی به حقوق حقه فلسطینیهاست. این به جامعه جهانی بازمیگردد. اگر میخواهد باز هم به حقوق فلسطینیها بیتوجه باشد که به خودش مربوط است. ما فکر میکنیم مسئله فلسطین با توجه به حقوق فلسطینیها حلشدنی است و اگر آنها به رویه خود ادامه دهند، جنبش مقاومت فلسطین مطمئنا در صحنه خواهد ماند و سلاح خود را در دست دارد.
با وجود این بسیاری از رسانهها بهویژه رسانههای عرب منشور جدید را عقبنشینی حماس و دستکشیدن از آرمان نابودی اسرائیل دانستند.
از بابت طرح این انتقادات در ایران و منطقه خرسند هستم؛ چون بیانگر آگاهی و توجه مردم منطقه به مسئله فلسطین است. بارها تأکید کرده و باز هم تأکید میکنم که این آگاهی به ما این اطمینان را میدهد که مسئله فلسطین در مسیر صحیح خود است و تضمینکننده این مطلب است که مقاومت همچنان به سمت آزادسازی و رهاسازی سرزمینهای فلسطین حرکت میکند؛ درعینحال از خواهران و برادران عزیز خودم این انتظار را دارم که اجازه ندهند این انتقادات به شک و تردید در جنبش حماس تبدیل شود. این انتقادات نباید به ایجاد شک درباره قدرت این مقاومت که اندیشه، ادبیات سیاسی و عملکرد آن بهخوبی نشان میدهد همچنان و تا آزادی کامل سرزمینش در راه مقاومت است، منتهی شود. حماس از آغوش مردم فلسطین برآمده و به این وابستگی و پیوند خود افتخار میکند. معتقد هستیم که نخبگان و مردم جهان اسلام باید همچنان ناظر، منتقد، آگاه و مشرف بر قضیه و درعینحال مدافع و حامی و پشتیبان این جنبش که انشاءالله نوک سرنیزه برای آزادی سرزمینش است، باشند.
بنابراین اصرار دارید که حماس هیچ تغییر اساسیای در رویه خود نداشته است.
بههیچعنوان از مسیر خود منحرف نشده و عقبنشینی نکردهایم؛ بلکه اعتقادات، باورها و پایبندی به اصول و ارزشهایمان روزبهروز بیشتر میشود. ما هر روز به بیشتر به این باور میرسیم که در راه صحیح گام برمیداریم و مقاومت را تنها راه برای دستیابی به حقوق فلسطینیها میدانیم.
منشور تازه حماس با توجه به موضعگیری رسمی که درباره شناسایی مرزهای ١٩٦٧ و ارتباط با اخوان داشته است، چه رویکردی در روابط حماس با کشورهایی مثل مصر و سوریه دارد؟
در این سند جدید چیزی نیست که براساس آن بگویید ما از اخوانالمسلمین فاصله گرفتهایم. این سند تحت فشار و به درخواست هیچ کشور نگاشته نشده است. من گمان میکنم که تأکید منشور جدید بر عربیت و اسلامیت جنبش باعث میشود که طرفهای منطقهای و بینالمللی درصدد بهبود روابط خود با حماس برآیند.
به نظر شما روابط حماس با ایران چقدر تحتتأثیر منشور جدید قرار میگیرد؟
اظهارات آقای دکتر ولایتی گواه این است که روابط ما با جمهوری اسلامی ایران بسیار متین و در اوج خود قرار داد. با توجه به اینکه جمهوری اسلامی ایران از هر سندی که از وحدت و یکپارچکی مردم فلسطین سخن بگوید و درصدد سازش با رژیم صهیونیستی برنیاید؛ حمایت میکند از سند جدید هم بسیار حمایت میکند. آقای ولایتی بعد از مطالعه دقیق این سند تأکید کردند که این سند باعث وحدت همه گروههای فلسطینی است و نهتنها صحبت از سازش با رژیم صهیونیستی نمیکند، بلکه خطمشی مقاومت را تقویت میکند.
در ماههای اخیر وقتی که یک راکت از غزه شلیک شد و اسرائیل در پاسخ اقدام به بمباران کرد، به نظر میرسید با مطرحشدن آقای یحیی سینوار که به ایران نزدیکتر است، لحن حماس در مبارزه علیه اسرائیل تندتر شده؛ اما اکنون منشور تازه نشان میدهد که قرار است حماس با ملایمت بیشتری به کار خود ادامه دهد. نظرتان چیست؟
با این تحلیل موافق نیستم. موضع ما در مقابل رژیم صهیونیستی یک موضع ثابت است و احساساتی نیست. تصمیمگیریهای متأثر از یک فرد با اندازههای جنبشی مثل حماس متناسب نیست. این پیامی برای مخالفان حماس و رژیم صهیونیستی است که افراد در رأس جنبش افرادی قدرتمند و جدی هستند. کسی هم که از طریق انتخابات در رأس قرار میگیرد به صورت احساساتی تصمیمگیری نمیکند. سازمان گستردهای مثل جنبش حماس که تعداد اعضای آن به صد هزار نفر میرسد براساس خرد جمعی و نظر جمع تصمیم میگیرد و عمل میکند. اینطور نیست که شخصی مثل یحیی سینوار یا حتی خالد مشعل بهتنهایی تصمیمگیری کنند. آنچه خالد مشعل در آن کنفرانس مطبوعاتی مطرح کردند نیز نظر جنبش است نه نظر شخصی.
از صحبت شما میتوان اینطور نتیجه گرفت که حماس با آمدن آقای سینوار داشت تندتر عمل میکرد اما نظر جمعی جنبش با آن رویکرد موافق نبود اکنون منشور جدید که لحن ملایمتری دارد بهعنوان نظر جمعی جنبش معیار قرار خواهد گرفت.
این تفسیر شماست که به چه تندتر و به چه ملایمتر بگویید. بههرحال واقعیت آن چیزی است که در منشور جدید نگاشته شده است. یعنی پایبندی به اصول مردم فلسطین و عدم عقبنشینی از خطوط قرمزی که هیچگونه جای بحثی ندارد. تکرار میکنم عدم بهرسمیتشناسی رژیم صهیونیستی، آزادی کل فلسطین و قدس و مسجدالاقصی و بازگشت آورگان خطوط قرمزی است که هیچکس نمیتواند نزدیک آن شود. حماس یک جنبش پراگماتیک، عقلگرا و خردگراست که میکوشد با مشارکت سایر گروهها، توافق ملی و برخورداری از پشتوانه عربی و اسلامی و حضورش در جامعه جهانی، حقوق حقه مردم فلسطین را پیگیری کند. واقعیت سند این است و اینکه لحن آن تند است یا ملایم، تلقی شماست.