مناظره دوم انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری هم برگزار شد و نامزدها فرصت یافتند تا دوباره دیدگاههای خود را این بار نسبت به موضوعات سیاست داخلی، خارجی و فرهنگی در معرض مخاطبان صدا و سیما قرار بدهند.
یک: خوشبختانه و برخلاف مناظره اول نامزدها بهعنوان سخنگویان جریانهای فکری سیاسی خود این بار به طرح دیدگاههای ایجابی جریان خود پرداختند و خوشبختانه در این مناظره جنبههای اثباتی و ایجابی بیشتر از جنبههای سلبی و تخریبی مناظره اول بود. و این نشان میدهد که نقدهای اجتماعی قطعاً در تغییر نگرش برخی گزینهها تأثیر داشته است. واقعیت این است که در مناظره اول تخریب دیگران در اولویت بود، اما این بار گزینهها با بیان مواضع خود و دور شدن از شعارهای تند و تیز امیدواری بیشتری را نسبت به مناظرهها ایجاد کردند. همگان متفقالقولند که نقد سازنده پذیرفته است، اما تخریب غیرمنصفانه و ناجوانمردانه به هیچ وجه پذیرفته نیست.
دو: با وجود اینکه مناظره نسبت به مناظره اول از سطح بالاتری برخوردار بود، اما باز هم دیده شد یکی از نامزدها با مخالفت همهجانبه و حمله گسترده به دولت فعلی میخواهد نقشآفرین خوبی برای ایفای نقش اپوزیسیون داخلی باشد. اما نباید فراموش کرد مردم دولت فعلی را خارج از معادلات نظام سیاسی ندانسته و با دستاوردهای آن طی 4 سال گذشته، آشنا و غریبه نیستند و عملاً آثار و برکات آن را میبینند. برای مثال، فرجام برجام را هرچند میخواهند کماثر و کمرنگ نشان بدهند، اما مردم بخوبی از آثار آن بهرهمند شدهاند. برای مثال، کاهش تورم، کاهش التهاب در عرصه اقتصاد کشور با کنترل قیمت ارز و طلا، باز شدن فضای فرهنگی و سیاسی کشور در عرصه موسیقی و سینما و نشر کتاب و بازگشایی نمادین خانه احزاب و خانه سینما نمونههایی هستند که هر شهروند میتواند اثرات ملموس آن را درک کند.
سه: با وجود این و از نگاه آسیبشناسی به عرصه مناظرات سیاسی و بالاتر از آن، صحنه سیاسی کشور شاهد پدیدهای هستیم که میتوان آن را ماکیاولیسم نامید. پیش از این در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی برخی گروههای سیاسی برای رسیدن به قدرت هرچه در چنته داشتند، رو کردند و حتی در پایان از راه و روش مسالمتآمیز خارج شده و ضرر فراوان به انقلاب و نظام و بیش از همه به خودشان وارد کردند. ماکیاول معتقد بود برای رسیدن به قدرت هدف، وسیله را توجیه میکند. پس باید به هر نحوی، برای رسیدن به قدرت تلاش کرد. متأسفانه برخی نامزدها در دو دوره مناظرهها نشان دادهاند که برای رسیدن به قدرت انگار از هر وسیلهای میبایست استفاه کرد. صراحتاً سخن نگفته یک نامزد را گفته او قلمداد میکنند و با آمار اشتباه و پر از خطا انگار شمشیر را از رو بسته و چشمانداز قدرت، فکر و اندیشه را از آنان سلب کرده است. آیا قدرت برای قدرت و بدون ملاحظه ارزشهای اخلاقی میتواند راه مناسبی برای خدمت به مردم و پیشرفت ملک و مملکت باشد؟ قطعاً چنین نیست.
چهار: با وجود این، عرصه رقابت دوازدهم رفته رفته به روزهای آخرین خود نزدیک میشود. اما در این میان آنچه مسلم است، نباید نامزدها شعور مردم و خرد جمعی را دست کم بگیرند. سرانجام این مردم هستند که باید مرز خدمت و قدرت را تشخیص دهند.
مردمسالاری از هر نوع آنکه باشد، چه دینی و غیردینی، لوازم خاص خود را دارد و آن تمکین به رأی مردم است. قرائن و شواهد نشان میدهد مردم در آستانه چهل سالگی انقلاب اسلامی، بیش از گذشته به پختگی و بلوغ سیاسی نزدیک شدهاند. آنچنان سخن بگوییم که نشان بدهد شعور آنان را دست کم نگرفتهایم.