به گزارش جماران، فرشاد مومنی، کارشناس اقتصادی در روزنامه اعتماد نوشت:
یکی از مسائل اساسی که به طور جدی باید در دستور کار گروه آموزشی، پژوهشی و سیاستگذاری ایران قرار گیرد؛ توجه به این واقعیت است که در دورانهای وفور درآمد نفتی ما شاهد این بودیم که در ایران حس ملی تضعیف میشود. انگیزه برای همکاری و تقسیم کار عقلایی و تخصصی شدن امور کاهش مییابد و به جای آن منازعه برای دستیابی به کانونهای اصلی توزیع رانت اولویت پیدا میکند و در این منازعه، رویکرد مسلط هم حذفی است. یعنی هر فرد، گروه یا باندی برای دستیابی به حداکثر مطالبات رانتی خود تلاش میکند و بخشهای وسیعتری از متخصصان را در معرض حذف قرار میدهد. یکی از پدیدههای شگفتانگیزی که در مناظرات این دوره قابل مشاهده است و الگوی رقابتی که در اولویت از سوی برخی از کاندیداها قرار گرفته، دامن زدن به مطالبات رانتی در کل جامعه است.
پیشفرض بنیادی چنین رویکردی صرف نظر از اینکه سطوح کارشناسی وجود داشته باشد یا خیر، این است که کشور رانتهای پایانناپذیری در اختیار دارد و مساله اصلی این است که توزیعکنندگان رانت از کرم کافی برخوردار هستند یاخیر؟
نکته جالب این است که کاندیداها با هم بر سر دادن وعدههای رانتی بیحد رقابت میکنند. در حالی که این مساله بارها و بارها در بخش قابل توجهی از کشورهای در حال توسعه تجربه شده و ما هم هزینههای بسیار سنگینی برای آن پرداخت کردهایم. لذا انتظار این است رسانهها و نهادها همکاری کنند تا کاندیداها اولا از توهم پولداری بیانتهای کشور خارج شوند و در درجه بعدی سطح حداقلی از خرد کارشناسی هم دستمایه وعدههایشان شود.
به این نکته نیز توجه داشته باشند که هیچ کشوری در دنیا از طریق دامن زدن به مطالبات رانتی و بدون اینکه برخورداریها را به اینکه روی گروهی خاص گشوده شود معطوف کنند به توسعه دست پیدا نکردهاند. این وعدهها حتی اگر کشور پتانسیل مالی هم داشت قابل تداوم در افق بلندمدت و میان مدت نبود. به نظر من این سطح از ایجاد توقع خیانت آشکار به منافع ملی تلقی میشود. با توجه به اینکه در سند برنامه ششم توسعه به حدود 15 بحران کوچک و بزرگ که آینده توسعه ملی را تهدید میکند به صراحت اشاره شده است؛ انتظار حداقلی از کاندیداها این است که بحثهای خود را معطوف کنند که راهحلها و برنامههای مشخص برای خروج از بحران را ارایه دهند. این سیکلی از پرآسیبترین شیوههای تبلیغات ریاستجمهوری تا امروز هست و باید هرچه سریعتر این عارضه حل شود.
نکته بسیار مهم دیگر از منظر ملاحظات این است که توسعه ملی باید تبدیل به مطالبه ملی شود. اقتصادشناسان بزرگ دنیا در مطالعات خارقالعادهای که انجام دادهاند نشان دادهاند که اقتصاد امریکا به واسطه آنکه حجم بدهیهایش در مجموع از مرز 20 هزار میلیارد دلار عبور کرده است چارهای جز جنگافروزی برای مدیریت اقتصادی خود ندارد. بنابراین به طور مشخص سیاست خارجی ریگان این است که از کشورهای مستعد بهانهجویی کنند و راه را روی ایجاد جنگ منطقهای و فرامنطقهای باز کنند. با توجه به برنامههایی که دولت قبلی از زاویه پیگیری سیاست خارجی تنشزا و بد نام کردن ایران در این زمینه ایجاد کرده اگر ما نسبت به این شرایط خطیر کنونی برخورد کارشناسانه، عالمانه، غیراحساسی و دوراندیشانه نداشته باشیم این خطر وجود دارد که در این بازی امریکایی بیفتیم.