پیروزی «رجبطیب اردوغان» در رفراندوم قانون اساسی ترکیه، مهمترین اتفاق سیاسی منطقه در سال جدید میلادی بوده است. اردوغان، مانند ناخدایی ماهر موفق شده است با عبوردادن کشتی قدرت قاهره حزب متبوعش از بحرانهایی همچون کودتا، درگیری نظامی با روسیه و تحریمهای پیامد آن، جنگ در مرزها و موج آوارگان در حال عبور از این کشور در دو سال گذشته، جامعه رأیدهندگان وفادار به خود را حفظ کرده و شکل دموکراسی مستقر در ترکیه را به مدل دلخواه خویش تغییر دهد. اما در این راه علاوه بر ویژگیهای شخصی او، تجربیات سیاستورزی منطقهای نیز مؤثر بودهاند؛ تجربیاتی که مانند ابزار تجربهشده و کارآمد، توانایی حفظ، تثبیت و توسعه قدرت را برای او مهیا کردهاند.
به گزارش جماران، روزنامه شرق نوشت: حزب عدالت و توسعه، بهمثابه میراثدار تشکلهای سیاسی ماقبل خود در ترکیه مانند حزب رفاه متعلق به نوعی از طرز تفکر اسلامگرایانه است که رسیدن به قدرت را از راههای مسالمتآمیز و آرام و درعینحال، هدفمند و دارای برنامههای بلندمدت دنبال میکند؛ مدلی که ابتدا به دست اخوانالمسلمین در مصر تئوریزه و تجربه شد. بنیانگذاری کانونهای کوچک افراد نخبه با اتکا به فعالیتهای اجتماعی، علمی و خیریه با رویکرد مذهبی و ایجاد ارتباطهای سازمانیافته بین اعضا، تبلیغ برای تأسیس حکومتی اسلامگرا؛ سیاست گامبهگام و اتخاذ روشهای مسالمتآمیز در فعالیتهای سیاسی و در ارتباط با نظامهای حاکم و در نهایت تحزبگرایی و بهرهگیری از تشکیلات برای دستیابی به اهداف سیاسی، همه از روشهای بهکارگرفتهشده از سوی اخوانالمسلمین است که بهدقت توسط حرکتهای اسلامگرای ترکیه در طول سالیان دراز به کار بسته شده است. قدرتگیری و دورکردن رقبا از حد تهدید اما، وجه تفاوت حزب عدالت و توسعه و شخص اردوغان نسبت به تجربیات ناموفق این جریان است؛ تفاوتی که از دو حرکت کلیدی اردوغان ناشی میشود.
حرکت اول، تسویه موفقیتآمیز نظامیان بلندپایه وفادار به لائیسیسم آتاتورکی ذیل شبکه «ارگنه کن» بهمثابه دشمن اصلی قدرتگیری جریانهای اسلامگرا در تاریخ کشور ترکیه است. این شبکه نظامیان عالیرتبه در طول سالیان پس از جنگ جهانی دوم با ایجاد شبکه مخفی اتصال و ارتباط و با تکیه بر فعالیتهای مافیاگونه اقتصادی، اجتماعی و حتی تیمهای ترور، ضامن حفظ ترکیه از خطر فعالیتهای کمونیستی به صورت خاص و هر نوع قدرتگیری جریانهای غیرلاییک به صورت عام بود.
آخرین قدرتنمایی این شبکه نیز کودتا علیه نجمالدین اربکان و حزب رفاه ترکیه به شمار میرود. اردوغان با شناسایی این شبکه و خطری که از این ناحیه متوجه قدرت او بود و با اتکا به محبوبیت و قدرت خود، با شناسایی و اقدام قضائی علیه عناصر اصلی این شبکه در سال ٢٠٠٨ شبکه را عملا در معرض افکار عمومی قرار داده و این تهدید را برای همیشه از بین برد. این حرکت برای برداشتن گام دوم کمک شایان توجهی به او کرد.
حرکت دوم، از بینبردن تشکیلات منسوب به «فتحالله گولن»، بزرگترین رقیب درونگفتمانی او بود. این اتفاق که به بهانه کودتای سال گذشته انجام شد، عملا آلترناتیو درونگفتمانی او را که از شبکه بزرگ هواداران فکری دارای موقعیت و نفوذ در تمامی سطوح اداری، اجتماعی و نظامی ترکیه برخوردار بودند ریشهکن کرد. موج دستگیریهای بسیار گسترده و فراگیری که تمامی اقشار و لایههای مردم ترکیه را دربر گرفت، مشخص کرد شناسایی این شبکه بسیار پیشتر از وقوع کودتا اتفاق افتاده بود و این کودتا تنها بهانهای برای خلاصشدن از این شبکه قدرتمند بود.
در این راه وفاداری عمده نیروهای نظامی ترکیه به اردوغان عامل بسیار مهمی در موفقیت او در پیروزی علیه کودتاگران بود؛ عاملی که بدون تسویه شبکه ارگنه کن در گام اول میسر نمیشد.
درحالحاضر اردوغان و حزب متبوعش بر اریکه قدرت متمرکزی تکیه زدهاند که گرچه به لحاظ حجم آرای حامی شکننده به نظر میرسد، اما با فقدان رقبای قوی و کاریزماتیک چندان تهدیدی را متوجه خود نمیبینند؛ راهی که اخوانالمسلمین در مصر پس از «حسنی مبارک» و با دولت «محمد مرسی» موفق به پیمودن آن نشد و حرکت معطوف به قدرت سیاسی آنان به وسیله شبکه هماهنگ اَبَرسرمایهداران مصری و نظامیان وفادار به مبارک به شکست کامل انجامید.
اخوانالمسلمین مصر از اولین گروههایی بود که به مناسبت پیروزی اردوغان در رفراندوم به دولت و ملت ترکیه تبریک گفت و بهنوعی مهر تأیید همسویی فکری خود با حزب عدالت و توسعه را بر این رفراندوم ثبت کرد. حال باید دید همسویی جریان فکری اخوانالمسلمین در کشورهای عربی با ترکیه، منجر به تقویت رهبری گفتمانی دموکراسی ترکیهای در جهان عرب و قدرتیافتن مجدد این جریان فکری در کشورهای عربی خواهد شد. آیا بهراستی، اخوانالمسلمین به راهبری استراتژیک نوعثمانی اردوغان تن خواهد داد؟