نامزد انتخابات ریاست جمهوری در بخشی از پیام خود، گفت: بطور کلی سیاست کل کشور باید حفظ و رشد «ایران» و «جمهوری اسلامی ایران» باشد و همه و همه باید در این رابطه تلاش، فعالیت و گذشت کنند.
به گزارش جماران ، سید مصطفی هاشمی طبا نامزد انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری، پس از نخستین مناظره برگزار شده میان هر شش نامزد انتخابات، بیانیه ای را صادر کرده است.
متن کامل بیانیه هاشمی طبا به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
باسلام بر شهیدان و بادرود به روان پاک امام راحل (ره)
اینک که حسب قانون اساسی انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری اسلامی ایران در شرف برگزاریست و با تشکر از تدابیر مقام معظم رهبری و اقدامات شورای محترم نگهبان و هیئت محترم وزیران و سپاس ویژه از اعتمادی که به اینجانب گردیده است لازم می داند نگرش خود را در مورد برخی مسائل جاری در کشور و نیز انتخابات پیش رو به اطلاع عموم برساند و اگر طرح طولانی برخی مسائل موجب آزار خوانندگان گردد پیشاپیش پوزش خواسته و در عین حال امید است مورد عنایت قرار گیرد.
در این نوشته نگاه لازم و در عین ناکافی به سه مقوله ایران، سیاست های اجرائی قبلی و سیاست های اجرائی مورد نیاز افکنده می شود و نکاتی هرچند ناقص در این موارد بیان می شود. بدیهی است بخصوص در مورد سوم لازمست کار کارشناسی و جامعه شناختی بیشتر و بهتری صورت گیرد.
میخواهیم اندکی به وضع فعلی «ایران» بپردازیم.
الف- تلاش سربازان گمنام امام زمان(ع)، شجاعت و ایثار و شهادت و جانبازی دلاوران و فرزندان رشید «ایران» و در سایه مکتب عزیز اسلام، علیرغم توطئه ها و فشارهای استکبار جهانی و اذناب آنان مرزهای میهن حفظ و سرزمین «ایران» بدون هیچ گزندی پابرجا باقی ماند و در شرایطی که در کل منطقه بحران های شدید واقع گردیده و میلیون ها نفر بی خانمان و آواره و مقتول و مجروح گردیده اند نعمت آرامش و امنیت در ایران برقرار گردیده و جا دارد همگان از وجود این امنیت و آرامش سجده شکر به درگاه الهی به جای آورند و همگان بدانند اگر امنیت نباشد و همه چیز باشد، در حقیقت هیچ چیز وجود نخواهد داشت.
ب- اقلیم و سرزمین «ایران» حال خوشی ندارد. پیش بینی می شود در سالهای آتی خشک سالی افزایش پیدا نماید. دریاچه ارومیه و برخی دریاچه ها و تالاب های دیگر یا خشک شده و یا در شرف خشک شدن است و بخصوص با خشک شدن دریاچه ارومیه هزاران هکتار از زمین های زراعی و باغات شرق آن از آذربایجان شرقی تا زنجان و قزوین و تا البرز زیر ریزگردهای نمکی قرار گرفته و از حیز انتفاع می افتد. در برخی نقاط «ایران» عمق چاه های آب در اثر کف شکنی های مکرر به حدود ۴۵۰ متر رسیده و آب به شوری رسیده است.
بسیاری از زمین های کشاورزی دچار افت و فرونشست زمین گردیده و حسب برآوردها ۲۰۰ دشت از ۶۰۰ دشت کشور فرونشسته است. رودخانه های محلی در اثر ورود فاضلاب شهرها و باقی مانده سموم و کودهای کشاورزی و فاضلاب صنعتی بشدت آلوده گردیده و سیاست بیابان زدائی بدلیل کاهش اعتبارات دچار نکث شده و ریزگردهای مزاحم مردم شهرهای مختلفی را آلوده کرده است. هوای شهرهای بزرگ بدلیل ازدحام اتومبیل ها و مصرف بیش از حد بنزین و نیز دودکش بخاری ها و تاسیسات گرمازا و سرمازا آلوده و بیماری زا شده است. یک سوم جنگل های کشور قلع و قمع گردیده و همراه با دلایل دیگر خاک های زراعی شسته شده و کاهش یافته و این درحالی است که به دلایل ضعف مالی دولت حتی طرح های نیم بند و غیرکافی احیای دریاچه ارومیه دچار کمبود مالی شده و درمحاق فراموشی افتاده است.
ج- شرایط اقتصادی و توسعه «ایران» در حال بلاتکلیفی و در جازدن است. سرمایه گذاری های دولتی متوقف گردیده و شرایط کسب و کار در بخش خصوصی نوعا مناسب نیست، سرمایه گذاران از سپردن پول خود به بانکها سود معاف از مالیات و بدون دردسرهای کارگری، مالیات، تامین اجتماعی و دیگر مشکلات بدست می آورند وبانکها در شرایط کنونی مالی از سرمایه گذاری اجتناب می کنند. سرمایه گذاری خارجی بدلیل عدم تصمیم گیری مسئولان در برخی اوقات و شرایط بین المللی و تبلیغ علیه ایران با احتیاط عمل کرده و با توجه به آماده نبودن بانک مرکزی برای ضمانت سرمایه گذاری آنها، پا پس می کشند و اگر سرمایه گذارخارجی نیز یافته شود مدیران در پذیرش آنها بدلیل ترس از جوسازی های رایج و نهادهای قضائی و نظارتی تصمیم گیری نمی نمایند و مدیران اصلی جامعه هم سینه خود را سپر نمی کنند و موضوع را به حال خود رها کرده اند. معاهده «برجام» که حسب تصمیم نظام امضا شده بود بدلیل بدعهدی های آمریکا و بخصوص رئیس جمهور جدید آن و نیز هم فکری جوهری مخالفان داخلی برجام(توجه شود ترامپ، ناتنیاهو، جان بولتون و دلواپسان داخلی هم نظرند!) و تکیه غوغا سالاران داخلی بر نقاط احیانا ضعف آن نتوانسته آنطور که شایسته است تاثیری در اقتصاد بگذارند هر چند که اثرات مثبت آن بسیاری از گره ها را گشوده است.
تاسیسات نفت، برق، گاز با آنهمه خدمت رسانی نمی تواند به روز شود و بیم آن می رود که در اثر استهلاک از کار بیفتد.
چاه های نفت که منبع اصلی ارتزاق ایران از زمان دارسی بوده در حال ته کشیدن است و تزریق گاز و احیاء باقی مانده نفت آن به کندی انجام می شود و دوستان دلسوز بجای تشویق وزارت نفت که تلاش در احیای تولید و صادرات نفت دارد برایش کارشکنی و تولید اتهام می کنند.
کشاورزی همچنان شرایط بدوی خود را می گذراند. آب ناچیز را بصورت غرقابی به زمین ها می دهند، آبی که از عمق زمین به زور پمپ های برقی می کشند تا با کمک کودهای فراوان محصولی به دست دهد تا سرانجام این کشاورزی متوقف گردد.
صنعت نیز حال خوشی ندارد. واردات رسمی به هر قیمت و یا قاچاق به هر طریق، صنعتی را که با دنیا ارتباط ندارد به تکنولوژی روز مجهز نیست و هزینه های بالاسری بانکی دارد به قیمت تمام شده بالا و کالای بی کیفیت مجبور کرده است و در همین حال بسیاری از واحدهای موجود بدلایل مختلف متوقف می باشد.
صنعت ایران گردی و جهان گردی که می تواند زاینده اشتغال در کشور و بهترین مرجع اشتغال باشد علیرغم همه تلاش ها و کوشش ها موفق نیست و افق آن نیز چشم نواز نمی تواند باشد در حالی که مسئله اشتغال بزرگترین مشکل اجتماعی ایران است که نه کشاورزی مهاجر فرست می تواند اشتغال ایجاد کند و نه صنعتی که مجبور است از اتوماسیون استفاده نماید.
د- وضعیت بانکی و مالی و پولی- یقینا یکی از پاشنه های آشیل کشورمان انبوه نقدینگی رو به تزاید است که سود بانکی متعلقه به سپرده های بانکی و ضعف تولید بهمن نقدینگی را بصورت دائم التزایدی افزایش می دهد و سیستم بانکی بهیچوجه نمی تواند راه حلی برای این موضوع پیدا نماید. علاوه بر آن قانون بانکداری اسلامی که خواسته اند پوسته ای اسلامی بر پدیده نوین بانکداری بکشند موجب اشکالات عدیده و از جمله ورشکستگی بسیاری افراد گردیده است.
هـ- شرایط اجتماعی- در حالی که بیکاری و علی الخصوص بیکاری قشر تحصیل کرده برخی آنان را به کارهای ساده وادار می کند و نیز قشر بسیار محروم جامعه که نان را از زباله دان می جوید، نگاه آنان به قشر بسیار مرفه دوستانه نمی تواند باشد و این بیکاری عاملی برای عدم ازدواج و تشکیل خانواده ایشان و مشوقی برای فرورفتن در فساد فردی و اجتماعی می باشد. پیش بینی می شود در طول ۱۰ سال آینده حدود ۱۰ میلیون نفر از روستاها و بخش های کوچک به حاشیه شهرهای بزرگ کوچ نموده و بحران های اجتماعی و اقتصادی بیافرینند.
حال می خواهیم بدانیم کدام سیاست ها حال «ایران» را چنین کرده است.
الف- بی هیچ تردید دشمنی روبه تزاید دشمنان انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی همواره در جهت تحریم، محدود کردن، مخدوش کردن، خرج تراشی و تحمیل هزینه بر ایران بوده است. هزینه های تحمیلی ناشی از حمله بعث عراق، هزینه های تحمیلی ناشی از تحریم مانند گران خریدن کالا از مبادی دست دوم و سوم، هزینه بیمه کالا، هزینه ایجاد شده برای بوجود آمدن واسطه ها، هزینه جابجائی کالا در بنادر باعث لطمه فراوان به جمهوری اسلامی ایران گردیده است.
هر چند دشمن بفکر تحریم و تضعیف کشور بوده است اما بجای آنکه سیاست های مقابله ای اقتصادی با این امر صورت گیرد سیاست های همسو و گاه کامل کننده دشمنی ایشان در کشور به جریان افتاده است.
ب- سیاست رنگ و روغن زدن به جامعه از طریق هزینه کردن درآمد نفت(که به زحمت فروش می رفت) برای خرید کالا از همان کشورهائی که جمهوری اسلامی ایران را تحریم کرده بودند. این کالاها بهیچوجه محدود به نیازهای ضروری مردم نبوده بلکه انواع و اقسام کالای لوکس برای اقشار مرفه وارد گردیده و همین ارزگرانبها برای مسافرت های خارجی و تفریحی به کشورهای مختلف هزینه شده است.
ج- برخلاف گفته شهید رجائی که «نگوئید انقلاب برای ما چه کرده است بلکه بگوئید ما برای انقلاب چه کرده ایم» چنان رفتار شده که دولت باید برای همه کس هر آنچه را که می خواهند فراهم آورد. طبعا قشر فداکار و ایثارگر که حتی جان خود را فدا کرده اند برای انقلاب و تداوم آن توقعی ندارند اما سیستم راضی کردن همه، بیشتر نصیب مرفهان بی درد و متوقعان بی تعهد می گردد و در عین حال خواسته ایم عدالت، توسعه، رونق، و برخورداری را برای همگان به اجرا در آوریم: از نظر عقلی برای کشوری که تولید آن ناکافی بوده و تحریم اقتصادی است عملی نشدن آن بدیهی می باشد. بقولی فقط احمدی نژاد رئیس جمهور پوپولیست نبود بلکه نوعا همه روسای جمهور بنوعی سیاست های پوپولیستی را اجرا کرده اند.
د- سیاست عدم نظارت برمردم و عملکرد آنان موجب تجری خلاف کاران شده است که البته برخی از خلاف کاران برای امرار معاش چنین می کنند و حرجی بر آنان نیست مانند کولبران مرزی که با زحمت فراوان کولبری می کنند و دریافت ناچیزی دارند.
اما تخلف فقط مربوط به قشر نیازمند نیست بلکه عدم برخورد با جنگل ستیزان سازماندهی شده، قاچاق چیان معلوم الحال که حسب آمار رسمی سالانه ۲۰ میلیارد دلار کالای قاچاق وارد کشور می کنند، حفر کنندگان چاه های غیر مجاز آب و کف شکنی های پی در پی آنان، عدم رعایت حق آبه های دریاچه ها و تالابها، زمین خواران که اراضی کشاورزی را به تجاری تبدیل می کنند و بسیاری از موارد دیگر نشان دهنده عدم مقابله با تخلف کنندگان و دادن آزادی بی حد و حصر به متخلفین می باشد. متاسفانه، تنها برخی برخوردها با مسئله بی حجابی و تن فروشان به معنی عدم آزادی در کشور تعبیر شده که از حق نباید گذشت که سازمان امر به معروف و نهی از منکر نقشی در این مورد نداشته و برخی دیگر صرفنظر از درستی یا نادرستی آن بعضا اقدام کرده اند.
هـ- عدم هم صدائی در طبقات مختلف حاکمیت هر چند از پیامبر اسلامی نقل می کنند که «اختلاف امتی رحمه» یا «اختلاف علماء امتی رحمه» اما این در مقام نظریه و حداکثر جدال احسن است و در مسائل اجرائی و عملیاتی باید که همصدائی و یکصدائی وجود داشته باشد تا کار بتواند صورت گیرد.
بطور مثال در جریان مذاکرات منجر به تفاهم نامه «برجام» که در حقیقت تصمیم گیری کل نظام بود و تشخیص خوب تر از خوب و بداز بدتر بود- امری که مولا علی آنرا از صفات مومنان دانسته اند- در مقام تداوم و اجرا با چند صدائی همراه شد و بهانه گیری های آمریکا موجب شد که منتقدان سیاسی بگویند چرا با آمریکای بدعهد به تفاهم آمدید و غوغا سالارانه خدمات ارزشمند ریاست جمهور و وزیر خارجه را نفی و از آن کاریکاتور و بالاتر از آن خیانت ساختند. مگر نمی دانند اولا معاهده با آمریکا نبوده و با ۱+۵ بوده و ترامپ می گوید بدترین معاهده برای آمریکا بوده است. ثانیا احتمال بدعهدی موجب عدم امضای معاهده نیست. مگر پیامبر (ص) با علم الهی پیش بینی نمی کردند که یهودیان بنی قریظه پیمان شکنی می کنند. مگر امام حسن(ع) با علم انسانی و علم امامت نمی دانستند که معاویه خائن و عهد شکن و دشمن اسلام است پس چرا قرارداد امضا کردند؟
متاسفانه مسئله رای گیری و دموکراسی در کشور ما به یک مشکل اساسی تبدیل شده است یعنی همه میخواهند وجیه المله شوند و در انتخابات رای بیشتری بیاورند و بنابراین از دست زدن به کار اساسی در زمینه های مختلف خودداری می کنند، موضوع محبوبیت بین مردم را در نظر دارند و از دست زدن به اقدامات اساسی که حال «ایران» را خوب می کند و ممکنست به زیان برخی افراد باشد خودداری می کنند.
در اینجا مثالی از موضوع دوست داشتن مردم و دوست داشتن و حفظ ایران می آورم چرا که همواره وقتی ایران را دوست داشته باشیم مردم را هم دوست خواهیم داشت حتی اگر برخی زیان ها به مردم وارد شود و آن موضوع دفاع مقدس است.
وقتی بعث عراق به جمهوری اسلامی حمله کرد برای مسئولین دو راه باقی بود یکی آنکه بگویند ما مردم را دوست داریم بنابراین به آنها توصیه می کنیم در محلی مخفی شوند تا آسیب جانی نبینند. راه دیگر آن بود که عمل شد یعنی مردم بسیج شوند تا به مقابله بپردازند که طبعا در این دفاع مقدس بسیاری از مردم و رزمندگان شهید و جانباز و آزاده شدند.
این مثال تفکیک میان مصلحت کشور همراه با فداکاری مردم را از یکسو و دل سوزی ابلهانه برای مردم و از دست دادن سرزمین و بالنتیجه نابودی مردم را نشان می دهد.
شرایط فعلی به شرحی که گذشت بطریقی است که سیاست های بالندگی و حفظ کشور را باید با دقت و قدرت به مورد اجرا گذاشت و دراجرای این امر نیاز به فداکاری و گذشت مردم می باشد و لزوما همه باید شریک شوند و نه فقط ایثارگران و آسیب پذیرانی که چون مرغ در عزا و عروسی سربریده می شود.
حال می خواهیم بدانیم چه سیاست های کلانی را باید در کشور به مورد اجرا بگذاریم.
بطور کلی سیاست کل کشور باید حفظ و رشد «ایران» و «جمهوری اسلامی ایران» باشد و همه و همه در این رابطه تلاش، فعالیت و گذشت کنند و سیاست های قابل اجرا با هم صدائی کامل بمورد اجرا گذاشته شود و تنها در اینصورت است که منافع مردم حفظ میشود.
الف- تردیدی نیست که حفظ «ایران» در درجه نخست به جنبه دفاعی در مقابل تهاجمات احتمالی دشمنان باز می گردد یعنی باید ایران در حقیقت حصن حصینی باشد که دشمن هرگز خیال تجاوز نداشته باشد و مرزها و حدود تغور ایران حفظ گردد.
ب- در همین راستا یعنی در راستای حفظ «ایران» باید «ایران» از داخل نیز حفاظت گردد. ایرانیان تهدید خارجی را بمثابه چاقوئی که به بدن وارد شود دفع و بدن را پانسمان کردند اما ایران اینک بنوعی سرطان و بیماری قند داخلی دچار شده است. آب ها، زمین ها، جنگل ها، تالاب ها و دریاچه ها، همه و همه در خطر نابودی است و میرود تا کشاورزی نیز به نابودی کشانده شود. کشوری که سرزمین آن سترون شود و مواهب طبیعی خداداد آن از بین برود دیگر جای زندگی نمی تواند باشد.
بگمان نویسنده، برنامه ششم توسعه که مجموعه ای از آرزوهای دست نیافتنی است بهیچوجه مناسب حال ایران نمی باشد. برنامه ششم (یعنی آن بخش از اقدامات اجرائی و تشویقی دولت) باید اختصاص به نجات سرزمین ایران داده شود.
ج- کلیه سرمایه گذاری های غیر از سرمایه گذاری های نجات اقلیم وسرزمین ایران مشروط بر عدم زیان به سرزمین و محیط زیست توسط بخش خصوصی باید انجام شود و در این راستا طرح های نیمه تمام باید در اولویت واگذاری به بخش خصوصی قرار گیرد.
د- برای مصارف آب، برق، گاز، بنزین و سایر مصارف چنانچه در حداقل صورت گیرد تعرفه بسیار ارزان قرار داده شود و برای مصارف بالاتر (غیر صنعتی) شیب تصاعدی قیمت بسیار بیشتر شود.
هـ- با قطع کامل یارانه ها، بودجه آن اختصاص به معلولین، خانواده های بی سرپرست، بیماران مزمن و خطرناک و مشابه از طریق کمیته امداد امام و سازمان بهزیستی داده شود.
و- سیستم مالیاتی جامع بکارگیری شود بجای فشار روی شرکت های تولیدی از درآمد همه منجمله سود سپرده ها در بانک ها مالیات اخذ شود.
ز- با کنترل قیمت کالاهای اصلی مورد نیاز دستمزدها و حقوق ها در یک دوره مشخص با نجات سرزمین ایران ثابت بماند.
ح- با یک حرکت جهادی علمی وزارت جهاد کشاورزی نسبت به اصلاح کشاورزی برای حداقل مصرف آب و حداکثر تولید بدون زیر کشت بردن زمین جدید اهتمام نماید.
ط- نظام بانکی در جهت حفظ سرمایه مردم و نه ازدیاد آن و اختصاص سپرده ها برای برنامه های تولیدی و خدماتی مفید اقدام نماید و سود سپرده ها دارای سیستم تصاعدی منفی شود. یعنی به سپرده های کلان سود کمتری تعلق گیرد.
ی- بطور بسیار جدی موضوع گردشگری در ایران و جذب گردشگر خارجی در دستور کار قرار گیرد.
ک- با تسهیل شرایط کسب و کار، هر نوع کارآفرینی مشروط به کمک به بقای سرزمینی و عدم تخریب محیط زیست مورد تشویق قرار گیرد.
این نویسنده اعتقاد راسخ دارد چنانچه اصل حفظ و بقای «ایران» و جمهوری اسلامی مد نظر باشد و با این معیار اقدامات سنجیده شود طبعا تصمیمات صحیح اتخاذ خواهد شد. فراموش نکنیم که همه چیز را با هم خواستن اگر چه می تواند در نطق های آتشین و کلمات راضی کننده که برای مردم انجام می شود منعکس گردد اما بهیچ وجه محقق نخواهد شد همچنانکه به خواسته های مردم در خصوص عدالت، توسعه و رونق نرسیده ایم، چرا که همه را با هم خواسته ایم.
در این جا لازم می داند نکاتی چند در مورد روش حضور در مبارزات انتخابات جاری را باطلاع می رساند.
۱-بنظر اینجانب مناظره های تلویزیونی باید صرفا در خصوص برنامه های ارائه شده توسط کاندیداها و در جهت پذیرش وجه احسن موضوع و تکمیل برنامه ها صورت گیرد تا هر که انتخاب شود براساس اصلاحاتی که در مجموعه مناظره ها صورت میگرد عمل کند و چه بهتر که جمع ۶ نفر خود به اجماع برای انتخاب بهترین نفر برسند و این است یکی از مصادیق آیه شریفه فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیستمعون احسنه»
۲- برنامه های جامع رسانه ملی به نحوی است که هموطنان عزیز با مشاهده و دقت در آن بخوبی می توانند به نقطه نظرات نامزدها واقف شوند بخصوص آنکه بیشتر آنها در فضای مجازی نیز منتشر می گردد فلذا بنظر اینجانب اقداماتی نظیر چاپ پوستر، نصب بنر، چاپ عکس، چاپ خلاصه نظرات چندان لازم و مفید نیست بخصوص آنکه با توجه به هزینه بسیار سنگین عدم تمکن کافی مالی نامزدها، با قبول اصل عدم استفاده از امکانات دولتی، کمک های افراد و متعین ضرورت پیدا می نماید و این خود بنوعی وام دار شدن به ایشان می باشد.
اینجانب با توجه به عدم اعتقاد به تبلیغات ذکر شده هیچ اقدامی در این راستا بعمل نخواهم آورد و نیز با توجه به محدود بودن دسترسی به مردم در نقاط مختلف کشور از سفرهای استانی نیز اجتناب خواهم نمود و صرفا برای استفاده نظرات اندیشمندان دانشگاهی امکان حضور در برخی دانشگاهها را روا می دارم و همچنین در موقع لازم در یک یا چند کنفرانس مطبوعاتی در خدمت ارباب رسانه ها خواهم بود.
در عین حال امید است علاقمندان به اصلاح برنامه هائی که ارائه خواهد شد نسبت به ارسال نقطه نظرات خود اقدام نمایند باشد که با درک نقطه نظرات دریافتی نسبت به تصحیح مواضع و نقطه نظرات اقدام شایسته بعمل آید.