محمدرضا بهزادیان، رئیس اسبق اتاق بازرگانی، در گفتوگو با روزنامه شرق به مواردی از فساد دولت احمدی نژاد پرداخته است.
بخشی از این گفت وگو را می خوانید:
جابهجایی پول در لوای دورزدن تحریمها، فقط بین دولتیها رایج بود یا بین بخش خصوصی و شبهدولتیها هم رواج داشت؟
پول سیاه مانند فاضلاب است، وقتی وارد جریان آب میشود حتی آب زلال را هم آلوده میکند. بههمیندلیل بود که پول سیاه وارد روابط پولی و مالی کشور شد. در این زمینه فقط بخش خصوصی مجبور نبود دست به جابهجایی پول بزند. قراردادهایی را میشناسم که از سوی دولتیها به همین شکل انجام شده بود؛ برای نمونه، در راستای انعقاد قراردادی در شرکت فرودگاههای امام خمینی در اواخر دولت دهم، فردی سودجو به بهانه اینکه تحریم شده و طرف خارجی، «السی» بازشده را قبول ندارد، از آقایان دولت وقت مجوز گرفته بود که این پول را بهصورت چمدانی در تهران تحویل بگیرد و برای طرف خارجی ببرد. نهایت آن شد که آن فرد، پول را بهصورت نقدی گرفت؛ اما این پول طبق گفته طرف خارجی، هرگز به دست او نرسید و به همین واسطه، طرف خارجی هم هرگز آن کالا را به ایران تحویل نداد.
سرانجام این قرارداد چه شد؟
فرد مورد اشاره، پول را معلوم نیست چه کرده و با گردنکلفتی زندگی میکند و طبق اطلاعات گفتهشده در این زمینه هرگز دستگیر نشد.
آیا در جریان اتفاقات دیگری مانند این مورد هستید؟
یکی، دو تا نیست. پرداخت و جابهجایی پول سیاه و آمدن هواپیماهای چارتر و تخلیه پول در فرودگاههای مهرآباد و امامخمینی، یک عارضه روزانه بود. قراردادی را دیدم که بهصورت محرمانه به نزدیکان پیشنهاد میکردند؛ قراردادی چهارصفحهای که اگر فردی بتواند پول نقد مورد نظر را جابهجا کند، ٦ در ١٠٠٠ میزان پول منتقلشده را بهعنوان کمیسیون دریافت خواهد کرد. برخی از افراد در پرواز خطوط مسافری به انتقال این پولها مشغول بودند. فردی را میشناسم که به همراه دستیارانش با پرواز ماهان در نوبت صبح و بعدازظهر، دو تا ٣٠میلیون دلار را بهصورت نقد جابهجا میکرد و در فرودگاه امامخمینی تحویل میداد. او دو صندلی را یکی برای خود و یکی برای پالت تحویل میگرفت و در نهایت هنگام تحویل، کمیسیون خود را دریافت میکرد.
چه کسانی قادر به انجام چنین کارهایی بودند؟
یکی، دو نفر نبودند. این افراد باید حتما افرادی وابسته به دولت میبودند.
نقلوانتقالها صرفا بهصورت چمدانی بود؟
اصطلاحی بین آنها رایج بود. میگفتند «پالت» میآوریم. تعداد بسیار زیادی دلال وجود داشتند که دلار پالتی میفروختند. میگفتند دلار پالتی از آنور آب وارد کردیم و قیمت دلار هرچه باشد، صد تومان ارزانتر در بازار میفروشیم. کف این پالتهای دلار ١٠میلیوندلاری بود. در همه اینها، فساد مالی شدید و خوردن و بردن اموال مردم ایران مطرح بود و لاغیر. اینها اثر تحریمی است که آقای احمدینژاد و دارودستهاش، آن را کاغذپاره نامیدند. تحریم، میلیونها دلار پول مردم ایران را به جیب واسطهها ریخت؛ واسطههای خارجی و دزدان داخلیای که بعدها این دزدان داخلی به توانمندان مالی داخل کشور تبدیل شدند. قصدم از بیان این مسئله آن است که بگویم شکل خوب ماجرا آنچیزی است که آقای کاشان به آن اشاره کردهاند. به این نکته توجه کنید. در کشورهایی که هر فرد در هر پرواز فقط میتواند حداکثر ١٠هزار دلار جابهجا کند، از او باید سؤال کرد در فرودگاههایی که هواپیمای ایران مینشست و این پول نقد جابهجا میشد، مسئولان فرودگاه فقط این پول را میگرفتند یا برای نادیدهگرفتن این تخلف، پول دیگری هم دریافت میکردند؟
آن فضای تاریک ماحصل تحریمها بود. امروز این تحریمها برطرف شده، اما با تغییر دولت شاهد وعدههایی از سوی برخی کاندیداها هستیم که بیشباهت به شعارهای پوپولیستی احمدینژاد نیست. در صورت رویکارآمدن این کاندیداها، احتمال بازگشت وضعیت تحریمها تا چه اندازه وجود دارد؟
وقتی یک کاندیدا راهکار اقتصادی مطالعهشده و برنامهریزیشده ارائه نمیدهد، وقتی در سر کاندیدایی جنگیدن با همه سیاستهای بینالمللی است، وقتی دنبال انزوای ایران در الگوهایی مانند کرهشمالی است، شخصیتش ایجاب میکند ایران را دوباره به وضعیت قبل ببرد. این فرد حتی اگر رئیسجمهور هم شود، برای استمرار چهار سال ریاست خود بر دولت، روش دیگری جز این دارد که حرفهای پوپولیستی بزند؟ کسانی که برنامه ندارند و بهدنبال شکستن همه راهها و پلهای ایجادشده در دولت یازدهم هستند، طبیعی است مجبورند شعارهای پوپولیستی بدهند. از آنجا که بههرحال این افراد در صورت انتخابشدن، مجبورند بخشی از این شعارهای پوپولیستی را اجرا کنند، تهاجم به خزانه ملی و بهوجودآوردن افرادی مانند بابک زنجانی ماحصل اقداماتشان خواهد بود.