به گزارش جماران، احمد شیرزاد در روزنامه شرق نوشت:
اتفاق روز گذشته در ستاد انتخابات وزارت کشور از چند زاویه قابل بررسی است؛ جریان احمدینژاد چند ویژگی دارد که مهمترین آن غیرتشکیلاتیبودن عملکردهاست. ممکن است گفته شود رئیس دولتهای نهم و دهم از حمایت تشکیلاتی تمامقد اصولگرایان در آن هشت سال بهرهمند بود، اما این غیر از آن است که افرادی، به دلیل نداشتن توان کار حزبی، یک باند سیاسی را تشکیل دهند. از ویژگیهای چنین حرکاتی این است که شاهد یک تشکل فعال و حاضر در صحنه برای تمام فصول نیستیم و احمدینژاد هم تعریف خود ذیل جریان اصولگرا را کتمان میکند.
آنچه از بیرون به نظر میرسد این است که درحالحاضر مغز متفکر گروه، اسفندیار مشایی است که طراحیهای سیاسی را انجام میدهد. تشکیلاتیترین عضو باند قدیمی انجمن اسلامی دانشگاه علم و صنعت، مجتبی ثمرههاشمی است که این روزها دیده نمیشود. حتی رویکارآمدن این جریان، حاصل تشکلی یکشبه به نام آبادگران بود که بعد از مدتی به محاق رفت و هیچگاه مشخص نشد شورای مرکزی، کنگره و رفتار سازمانی آنان چه سازوکاری دارد؟ در سال ٨٤ در تبلیغات انتخاباتی که برای دکتر معین انجام میدادم در نقاط مختلف کشور مشاهده کردم ستادهای احمدینژاد، ستادهایی فردی است. تشکلهای دیگری که در اصولگرایان و برخی نهادها و سازمانها فعال بودند، او را برکشیدند. این اتفاق نگارنده را به یاد صحنهای از یکی از فیلمهای چارلی چاپلین میاندازد که وی برای فرار از زندان میلههای زندان را میگیرد تا آنها را باز کند. در همین لحظه میلهها گشوده میشود و او گمان میکند خودش موفق به این کار شده است. احمدینژاد هم رسیدن به پاستور را نه به حساب کار تشکیلاتی عظیم انجامشده از سوی محافل و جریانهای حامی که به حساب خود گذاشت. او همچنان به رفتارهای غیرسامانیافته خود ادامه میداد و ناگهان تصمیماتی میگرفت یا سخنانی را بیان میکرد که حتی از سوی وزرا و حامیانش توجیهپذیر نبود. امروز کم نیستند اصولگرایانی که بخشی از دلایل وقایع انتخابات ریاستجمهوری دهم را رفتارهای پرخاشگرایانه احمدینژاد میدانند. این مجموعه در سهسالونیم دولت دکتر روحانی، هیچ حرفی برای دفاع از بلایی که بر سر کشور آورده بودند نداشتند، اما چند ماه قبل، توجه آنها به پنجرهای به نام انتخابات معطوف شد. امری که با دستپاچگی عجیبی به آن وارد شده و البته ابتکارات مقطعی و زودگذری هم دارند که فاقد عقبه و امکان موجآفرینی است. توصیه مقام معظم رهبری و منع ورود رئیس دولتهای نهم و دهم، بازی این گروه را برهم زد؛ چراکه نگرانی جدی در ارکان نظام پیرامون رفتارهای تنشآفرین وی وجود دارد. روشن است که این حرکتها تحمل میشود، اما با هر تحلیل عقلانی و منطقی مشخص خواهد بود که ارکان کشور به استقبال چنین وضعیتی نخواهند رفت و جولان وی محدود به همین چند هفته است. احمدینژاد حتی حاضر نشده فردی را که به عنوان نامزد معرفی کرده است، بهدرستی مطرح کند. رفتار او در نشست خبری هفته گذشته نشان داد بدتر از این نمیتوان حمید بقایی را به لحاظ تبلیغاتی تحقیر کرد. او میداند امکان بهنتیجهرسیدن پروژه ٩٦ بسیار کم است؛ همه آنان به دنبال آن هستند که در هر فرصتی در دوربینها دیده شوند. رفتار آنها به رفتن به یک پیکنیک سیاسی شبیه است، نه اینکه بخواهند نامزد مدنظر خود را به جامعه معرفی کنند. شدت علاقهمندی به رویآنتنبودن و حضور در عکسها و قاب تصویر در کنار سخنان جنجالی و تنشآفرینی با هر ابزار و شکلی، از خصلتهای آنان است. زمانی شعارهای هستهای تند میداد و وقتی حس کرد این مسیر نتیجه نمیدهد، کاملا برعکس آن موضعگیری کرد. مهم این هست که سخنانی مطرح شود که در میان اقشار جامعه بُعد تبلیغاتی بالا داشته باشد. هیچ عقل سلیمی نمیتواند قول ٢٥٠ هزار تومان یارانه را بدهد؛ چون کشور از لحاظ نقدینگی، همین یارانه فعلی را نیز نمیتواند تحمل کند، اما برای این جریان فقط مهم این است که در سطح تریبونی مطرح باشد. مجموعه تحولات نشان میدهد، این طلوع غروب زودرسی خواهد شد و به محض اعلام اسامی کاندیداهای تأییدصلاحیتشده، به اتمام خواهد رسید؛ همانطور که دور گذشته درباره رحیممشایی به وقوع پیوست. تصوری در این جمع وجود دارد که گرفتن ژست اپوزیسیون و مخالفخوانی آنان و اعلام زیربارنرفتن، برای اینها رأی میآورد. محاسبهای که آگاهی سیاسی جامعه را به هیچ انگاشته است. مردم علاوه بر علاقهمندی به ثبات سیاسی و اقتصادی ایجادشده در دولت روحانی، از فردی که هر روز به رنگی درمیآید، استقبال نخواهند کرد. تنشآفرینیهای پیدرپی او در گذشته که یک نمونه آن، ماجرای یکشنبه سیاه مجلس نهم بود، هیچ سود و نفعی به ارمغان نمیآورد. پرخاش به دولت روحانی و ژست اخیر وی، یعنی ثبتنام در انتخابات، نمیتواند در باور جامعه از او، تغییری ایجاد کند.