فرا رسیدن ایام نوروز بهانهای شد تا پای ناگفتههای "محمدرضا تابش" نماینده 5 دوره از اردکان و عضو کمیسیون برنامه و بودجه و همچنین رئیس فراکسیون ورزش و محیط زیست مجلس بنشینیم.
به گزارش جماران، بخشی از گفتگو با محمدرضا تابش را در ادامه میخوانید؛
چهره سال 95 از دیدگاه شما چه کسی بود؟
از نظر شخصیت خارجی میتوان ترامپ رئیس جمهور آمریکا را چهره سال 95 دانست و از دیدگاه داخلی هم احمدینژاد رئیس جمهور سابق چهره سال بود.
چه آرزویی در سال 95 داشتید که برآورده نشده است؟
با توجه به اینکه جریان اصلاحطلب اکثریت مجلس را تشکیل داده است، آرزو داشتم که این دور دهم مجلس بتواند در جهت برون رفت کشور از این وضعیت اقتصادی، حل معضلات و مشکلات مردم بتواند بسیار موثرتر عمل کند که متاسفانه این امر محقق نشد.
دوست دارید در سال 96 چه اتفاقی بیفتد؟
آرزوی پیروزی و بهروزی مردم دارم زیرا ما دارای بهترین مردمی هستیم که برای حفظ این انقلاب ایستاده و جان خود را فدا کردهاند، با بردباری از مسئولان خود حمایت کرده و راه دموکراسی را برای رسیدن به منویات انتخاب کردهاند لذا آرزو دارم بتوانیم اقداماتی انجام دهیم تا آنها به خواستههای حداقلیشان همچون معیشت و اقتصادی بدون فشار و زندگی نسبتا مناسب برسند.
بزرگترین نقد را نسبت به خودتان چه میدانید؟
که با کارم ازدواج کردم و همیشه فعالیتهای کاری در اولویت زندگی من قرار داشته است، اکنون به این نتیجه رسیدهام که اقدام خوبی نبود زیرا انسان باید به وجوه دیگر زندگی نیز بپردازد. حدود 18 ساعت در روز مطالعه و کار میکنم و حداکثر پنج ساعت در شبانهروز میتوانم استراحت کنم.
حقوق شما از مجلس چه میزان است؟ آیا از آن راضی هستید؟
ما یزدی هستیم و مقتصد. یزدیها سلسله مراتبی را برای زندگی خود قائل هستند یعنی دوچرخه، موتورسیکلت و ماشین را در یک زمان با هم دارند و به نسبت مسافت از آنها استفاده میکنند، بعد دختران خانواده در زندگی دست به جهیزیه و طلاهایشان نمیزنند و امورات خود را با استفاده از ظرفهای دم دستی گذرانده و آنها را برای فرزندانشان باقی میگذارند. یزدیها همچنین اگر خانه نداشته نباشند ماشین یا فرش گران قیمت نمیخرند و بنده نیز به دلیل یزدی بودن و با توجه به اینکه اولویتهای خود مانند یک منزل داشته باشم با حقوق نمایندگی هم میتوانم بسازم.
آیا خرید عید را شخصا انجام میدهید؟
بله. بنده برای خرید مراجعه میکنم و دلم هم برای مردم با وجود این گرانیها میسوزد، در لحظه هایی انسان احساس میکند حتی نیازهای حداقلی بچهها از والدینشان هم به دلیل تزریقات مادی نامناسب خانواده مقدور نیست که این امر موجب تاسف است. معمولا به دلیل آنکه شخصا رانندگی و خرید میکنم و حتی در همراهی فرزندانم برای خرید شاهد این مسائل هستم، همین اواخر حدود هشت ساعت دخترانم را برای خرید همراهی کردم چون آنها مادر ندارند.