رویا تیموریان که شامگاه 25 اسفند مهمان برنامه «خندوانه» بود گفت حاضر است برای یک جوان فیلم اولی که فیلمنامه خوبی داشته باشد بدون دریافت دستمزد بازی کند.
او در ابتدای برنامه در پی اشاره رامبد جوان به درگذشت نیما طباطبایی کارگردان «من ناصر حجازی هستم» خواهرزاده رویا تیموریان گفت: «آن چه بیش از همه مهم است این است که شما به عنوان اطرافیان کسی که به سرطان مبتلاست چطور با او رفتار کنید و چگونه باعث حفظ سرزندگی و نشاطش شوید حتی اگر در نهایت در این مبارزه شکست بخورید.»
او با اشاره به دوران کودکی اش ادامه داد: «ما سه خواهر هستیم و من از همه کوچکترم. با این که ته تغاری ام هیچ وقت لوس نبوده ام. خانه ما همیشه قانون داشت و مجری اش مادرم بود. وضع مالی متوسطی داشتیم، اما روابط خانوادگی مان خوب بود و زیاد سفر می رفتیم. در مجموع کودکی لذت بخشی داشتم.»
تیموریان با اشاره به خاطره ای از دوران کودکی اش افزود: «یک بار در کمد قدیمی و سر تا سر آینه کاری مان قایم شدم. مادر، پدر و خواهرهایم هر چه دنبالم گشتند پیدایم نکردند و داشتند به کلانتری می رفتند که از کمد بیرون پریدم و گفتم (با ذوق) «من اینجایم!» (با خنده) کار بدی بود اما خوش گذشت.»
بازیگر نمایش «پنج ثانیه تا برف» با اشاره به رشته تحصیلی اش توضیح داد: «همیشه دوست داشتم شغلم طوری باشد که با مردم ارتباط داشته باشم. وقتی امتحان ورود به دانشگاه را دادم هم نمایش عروسکی قبول شدم و هم هتلداری. رفتم عروسکی. با منیژه محامدی تئاتر خیابانی کار می کردیم و هما جدیکار استادم بود، اما بعد از مدتی تغییر رشته دادم و رفتم بازیگری و کارگردانی.»
بازیگر سریال «شب دهم» در ادامه در مقابل سوال رامبد جوان که از او پرسید ادای کسی را درمی آورد یا نه؟ ادای نشستن همسرش و تکیه کلام او؛ «متوجه اید؟!» را درآورد و در پایان با خنده گفت: «خدا و رایگان مرا ببخشند!»
او در پاسخ به این سوال که تا به حال به اوج ناامیدی رسیده است؟ گفت: «17 یا 18 سال پیش اتفاقی برایم افتاد که تعادل روحی ام را از دست دادم، طوری که در اثر افسردگی شدید توانایی تشخیص فاصله را از دست داده بودم. یادم است روزی پشت فرمان بودم، چراغ که سبز شد، دنده یک، گاز و دیگر بعدش را یادم نیست. چشم که باز کردم دیدم ماشین چپ شده و در جوی آب افتاده یا وقتی به خیابان می رفتم از این که من از روی جوی آب رد می شوند تعجب می کردم و با خودم می گفتم این ها نمی ترسند از روی جوی هایی با این عمق رد می شوند!»
بازیگر «مدار صفر درجه» افزود: «به اصرار اطرافیانم رفتم دکتر. یک کیسه قرص به من داد. به خانه که برگشتم جلوی آینه نشستم و با خودم حرف زدم. از خودم خجالت کشیدم که چطور می خواهم با این کیسه قرص دو دخترم را بزرگ کنم؛ می خواهم قرص بخورم و به بهانه اش بخوابم و هیچ کاری نکنم؟! قرص ها را ریختم سطل آشغال! آن زمان خانه مان میدان فلسطین بود و همسایه ای داشتیم به اسم مینو. با او قرار گذاشتم که هر روز ساعت شش صبح برویم پارک لاله بدمینتون بازی کنیم. شب هر ساعتی که می خوابیدیم، حتی دیر وقت، شش صبح بیدار می شدیم. از پارک لاله که برمی گشتیم، خرید خانه را می کردم، غذا می پختم، کتاب می خواندم، تئاتر می دیدم و تئاتر کار می کردم و نتیجه عالی بود!»
تیموریان در پایان این قسمت از صحبت هایش گفت: «یادمان باشد که در قبال اطرافیانمان مسئولیم؛ چه از نظر عاطفی، چه از نظر روحی و روانی، چه از نظر اقتصادی و چه از هر لحاظ دیگر. حضور دو دخترم برای من بزرگترین انگیزه بود که دوباره به زندگی برگردم.»
در ادامه رامبد جوان با آوردن کیک و پخش موزیک «تولدت مبارک» رویا تیموریان را که 27 اسفند در تهران به دنیا آمده است غافلگیر کرد طوری که اشک این بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر راه افتاد.
رویا تیموریان در حالی که بغض کرده بود گفت: «تا به حال سه مراسم تولد مرا غافلگیر کرده است. اولی زمانی بود که مادرم خودش کیک خانگی پخته بود، گاز فر دار تازه آمده بود و کیک پختن در خانه راحت نبود. بار دوم وقتی بود که خیلی تنها بودیم و دخترهایم همه دوستان من و کسانی که را که دوست داشتم ببینمشان به خانه مان دعوت کرده بودند و این هم سومین بار.»
او در پایان در مورد کاری که خواهد کرد تا کسی خوشحال شود گفت: «از همین جا اعلام می کنم که حاضرم برای یک جوان فیلم اولی که فیلمنامه خوبی داشته باشد رایگان بازی کنم.»