مرکز اسناد انقلاب اسلامی روایت مرحوم حبیب الله عسگر اولادی را از برخورد امام خمینی(ره) با تیم حفاظت فرانسوی در پاریس منتشر کرد.
به گزارش جماران، حبیبالله عسگراولادی در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است٬ درباره تصمیم امام خمینی(ره) برای عزیمت به ایران و مصاحبههای ایشان در روزهای آخر حضور در پاریس مطالبی را نگاشته است.
بنابر اعلام روز شنبه پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، وی با نقل این خاطره در کتاب میگوید: اول بهمن بود که در یک مصاحبهای از حضرت امام پرسیدند، «فرجه قانونی شما برای حضور در فرانسه تمام شده، آیا شما به عراق بر میگردید و اجبارا سکوت اختیار میکنید، یا سازش میکنید و به ایران بر میگردید؟» امام فرمودند: اگر این چند روز باقیمانده عمرم را از این فرودگاه به آن فرودگاه پرواز کنم، نه سکوت میکنم و نه سازش، من به دنبال وظایف خود هستم و از آن کوتاه نمیآیم.
عادت حضرت امام(ره) در پاریس این بود که هر روز یک ساعت مانده به نماز، به قسمت چمن روبروی خانه میآمدند، یک و نیم ساعت سخنرانی میکردند و حدود نیم ساعت هم به سؤالات پاسخ میدادند، بعد نماز را به جماعت میخواندند و به منزلشان تشریف میبردند.
روزی که دژخیمان شاه به دانشگاه حمله کرده و تعدادی را در آنجا به شهادت رسانده بودند، وقتی حضرت امام از خانه خود برای اقامه نماز بیرون آمدند، بسیار عصبانی بودند.
من امام را تا به آن زمان به این اندازه عصبانی ندیده بودم، در این حال چند خبرنگار آمدند و در وسط خیابان شروع کردند به مصاحبه با امام(ره).
ژاندارمهای فرانسوی که در آنجا حضور داشتند، اشاره کردند که در وسط خیابان خطرناک است و ما نمی توانیم شما را محافظت کنیم. وقتی این مطلب را همراهان به امام گفتند، ایشان با عصبانیت گفتند: من کی گفتم که مرا محافظت کنید، خدا مرا محافظت میکند، ملت من زیر گلوله است، چرا من باید به زیر سر پناه بروم و مصاحبه کنم».
آن روز شاید تندترین مصاحبه را علیه رژیم در همان وسط خیابان انجام دادند.
بنابر اعلام روز شنبه پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، وی با نقل این خاطره در کتاب میگوید: اول بهمن بود که در یک مصاحبهای از حضرت امام پرسیدند، «فرجه قانونی شما برای حضور در فرانسه تمام شده، آیا شما به عراق بر میگردید و اجبارا سکوت اختیار میکنید، یا سازش میکنید و به ایران بر میگردید؟» امام فرمودند: اگر این چند روز باقیمانده عمرم را از این فرودگاه به آن فرودگاه پرواز کنم، نه سکوت میکنم و نه سازش، من به دنبال وظایف خود هستم و از آن کوتاه نمیآیم.
عادت حضرت امام(ره) در پاریس این بود که هر روز یک ساعت مانده به نماز، به قسمت چمن روبروی خانه میآمدند، یک و نیم ساعت سخنرانی میکردند و حدود نیم ساعت هم به سؤالات پاسخ میدادند، بعد نماز را به جماعت میخواندند و به منزلشان تشریف میبردند.
روزی که دژخیمان شاه به دانشگاه حمله کرده و تعدادی را در آنجا به شهادت رسانده بودند، وقتی حضرت امام از خانه خود برای اقامه نماز بیرون آمدند، بسیار عصبانی بودند.
من امام را تا به آن زمان به این اندازه عصبانی ندیده بودم، در این حال چند خبرنگار آمدند و در وسط خیابان شروع کردند به مصاحبه با امام(ره).
ژاندارمهای فرانسوی که در آنجا حضور داشتند، اشاره کردند که در وسط خیابان خطرناک است و ما نمی توانیم شما را محافظت کنیم. وقتی این مطلب را همراهان به امام گفتند، ایشان با عصبانیت گفتند: من کی گفتم که مرا محافظت کنید، خدا مرا محافظت میکند، ملت من زیر گلوله است، چرا من باید به زیر سر پناه بروم و مصاحبه کنم».
آن روز شاید تندترین مصاحبه را علیه رژیم در همان وسط خیابان انجام دادند.
کپی شد