به گزارش جماران، اعتماد در گفت و گو با رسول منتجب نیا نوشت:

 منتجب‌نیا  آینده سیاست‌ورزی اصلاح‌طلبان بدون آیت‌الله هاشمی را رخدادی سخت اما شدنی می‌داند. او می‌گوید راه و تفکر هاشمی با فوت او از بین نمی‌رود و اگرچه فقدان آیت‌الله هاشمی سخت است اما می‌توان تفکرات وی را پیگیری و اجرا کرد.

‌ در انتخابات ٩٦ اصلاح‌طلبان چه کاری باید برای ادامه مسیری که در سال ٩٢ انتخاب کردند، انجام دهند؟ بهترین استراتژی اصلاح‌طلبان در انتخابات آتی را چه می‌دانید؟

بارها گفته شده رمز موفقیت اصلاح‌طلبان و اعتدالگرایان وحدت و انسجام‌شان است. همچنین بها دادن به عموم مردم و حرکت در مسیر مطالبات‌شان، اهمیت به تشکل‌های سیاسی، ان‌جی‌او‌ها و جمعیت‌های مردمی. توجه کردن از جمله هویت و رموز موفقیت اصلاح‌طلبان بوده و هست. سپس مدیریت کردن جریان اصلاحات اهمیت پیدا می‌کند. مدیریت باید به گونه‌ای باشد که وحدت و انسجام به وجود‌ آید.

‌ با توجه به کنش‌های اخیر انتخاباتی جریان اصولگرا و تشکیل جبهه مردمی نیروهای انقلاب درون این جریان سیاسی، انتخابات ٩٦ چه شکل و هیبتی به خود خواهد گرفت؟ آیا این جریان سیاسی می‌تواند مشکلات و نقصان دو انتخابات پیشین را در سازوکار جدید حل و فصل کند؟

نیروهای اصلاح‌طلب و اعتدالگرا بحمد‌الله از تجربیات گذشته بهره گرفته‌اند و انسجام و اتحاد پیدا کرده‌اند. به احتمال قریب به یقین لااقل در مورد نامزد ریاست‌جمهوری اختلاف نظری در بین این جریان گسترده وجود نخواهد داشت. جریان اصلاحات از آقای دکتر روحانی حمایت خواهد کرد و او نیز به احتمال بسیار بالا خواهد توانست با رایی به مراتب بالاتر از سال ٩٢ سکان قوه مجریه را در دست بگیرد. جریان اصولگرا منهای تعدادی از چهره‌های شاخص آنها که از آقای روحانی حمایت یا لااقل سکوت کرده‌اند و تعدادشان چندان زیاد نیست، هرچه تلاش می‌کنند به وحدت نظر برسند تاکنون موفق نشده‌اند. احتمال زیاد است که این جریان سیاسی در ماه‌های باقیمانده نتواند به وحدت فراگیر دست پیدا کند. چرایی این امر در انگیزه‌های مختلف طیف‌ها و گروه‌های سیاسی این جریان نهفته است. بخشی از جریان اصولگرا به حکم وظیفه ملی و سنتی که احساس می‌کردند وارد صحنه می‌شوند و کاندیدایی را مشخص کرده و به مردم معرفی می‌کنند. آنها معتقدند که با کاندیداتوری به وظیفه خود عمل می‌کنند؛ چه این کاندیدا رای بیاورد و چه نیاورد. بخشی از جریان سنتی اصولگرا چنین کنشی در انتخابات آتی خواهند داشت. طیف دیگر تند و افراطی این جریان سیاسی نمی‌خواهند فقط بر حسب وظیفه وارد میدان شوند، بلکه داعیه موفقیت و پیروزی در انتخابات دارند. این انگیزه در آنها قوی است یا حداقل هدف‌شان این است که آرای آقای روحانی را بشکنند و از اقتدار و صلابت او در دوره دوم ریاست‌جمهوری‌اش بکاهند. گروه دیگری از اصولگرایان که هواداران آقای احمدی‌نژاد هستند، بعید است بتوانند با اصولگرایان سنتی کنار بیایند و حتی با اصولگرایان افراطی نیز همگام نمی‌شوند. به جرات می‌توان گفت که طیف هوادار احمدی‌نژاد در جریان اصولگرا در این انتخابات با طیف تند و افراطی این جریان سیاسی ائتلاف نخواهند کرد. هدف آنها نه رسیدن به ریاست‌جمهوری است و نه ضربه زدن به آرای آقای روحانی. آنها برای عرض اندام، نشان دادن خودشان و ابقای جایگاه سیاسی خود در جامعه دست و پا می‌زنند و حرکتی را سامان می‌دهند. پیش از انصراف آقای احمدی‌نژاد این دسته امید داشتند که در انتخابات پیروز شوند اما با کناره‌گیری او مایوس هستند و کاندیدایی را برای معرفی ندارند. لذا آنها فقط به این دلیل که از عرصه سیاست و افکار عمومی حذف نشوند، کاندیدایی را مطرح می‌کنند. از این رو لااقل سه دسته در بین اصولگرایان شکل می‌گیرد که ممکن است هیچ کدام با هم کنار نیایند و همچنین ممکن است که دو تا از آنها کنار بیایند. جبهه مردمی نیروهای انقلاب تاکنون نتوانسته چنین وحدتی را ایجاد کند. ضمن اینکه این جبهه با یک اسم جدید نمی‌تواند در جامعه کشش ایجاد کند یا کاندیدای مورد نظر مردم را مشخص کند. این عناوین چندان کارساز نیست. با توجه به آنچه از وضعیت اصولگرایان نمایان است، وحدت را به دست نخواهند آورد و آرای آنها پراکنده خواهد شد. از این رو آقای روحانی در انتخابات ٩٦ رقیب قدرتمند و قابل طرحی نخواهد داشت. آنچه مهم است این است که افکار عمومی سامان گیرد و مردم حضور گسترده در صحنه انتخابات داشته باشند. اگر مردم در انتخابات حضور فعال داشته باشند، با حمایت‌هایی که اصلاح‌طلبان و اعتدالگرایان از آقای روحانی داشته‌اند، پیروزی چندان بعید نیست. ضمن اینکه آیت‌الله هاشمی تا روز‌های آخر عمر از آقای روحانی حمایت کرده و ادامه ریاست‌جمهوری ایشان را توصیه می‌کرد. ایشان به ما گفته بود که دغدغه بسیاری در مورد انتخابات سال ٩٦ دارد و به ما توصیه می‌کرد که همه اصلاح‌طلبان و اعتدالگرایان دست به دست هم دهند و از آقای روحانی حمایت کنند تا او رای بالایی را بیاورد. با وجود چنین پتانسیل‌هایی فکر می‌کنم آقای روحانی می‌تواند با رای بالایی در این دوره نیز در راس قوه مجریه قرار گیرد.

‌ برگزاری یک انتخابات رقابتی و با رعایت اخلاق سیاسی چقدر می‌تواند در پیروزی کاندیدای ریاست‌جمهوری اصلاح‌طلبان موثر باشد؟

یکی از رموز و عوامل رشد و توسعه جامعه ورود رقابت سالم سیاسی در انتخابات است. وقتی بین احزاب و جناح‌ها رقابت تنگاتنگ بر سر گرفتن یک کرسی انتخابی وجود داشته باشد، مردم قدرت انتخاب‌شان بالا می‌رود و در نتیجه آن نامزد پیروز نیز فردی کارآمد خواهد بود که با آگاهی مردم انتخاب شده است. لیکن این مساله مشروط بر این است که در عین اینکه رقابتی تنگاتنگ ایجاد می‌شود با رعایت اخلاق سیاسی باشد. متاسفانه جامعه سیاسی ما از این نظر مسموم است و تا حد زیادی از اخلاق فاصله گرفته است. برخی از سیاسیون تصور می‌کنند فعالیت سیاسی به معنای زیر پا گذاشتن اخلاق است یا رقابت سیاسی به معنای دشمنی کردن و خصومت است که هر کاری مانند دروغ گفتن، تهمت زدن و تخریب رقیب در آن مجاز می‌شود. خطر از این روزنه سر می‌کشد. با این حال در این رابطه امیدی وجود دارد و آن این است که مردم نشان داده‌اند که با بد اخلاقی‌های سیاسی چندان مانوس نیستند و در برابر بداخلاقی‌های سیاسی عکس‌العمل نشان می‌دهند. در دوره‌های مختلف انتخابات دیدیم که هر گاه طرفداران یک کاندیدا بداخلاقی کرده‌اند، مردم به آنها پشت می‌کنند. لذا آنهایی که امروز دست به تخریب جناح‌ها یا چهره‌های سیاسی می‌زنند، نمی‌توانند موفق شوند. ماه‌ها است که اصولگرایان شروع به تخریب دولت آقای روحانی کرده‌اند با این نیت که رای او در انتخابات ٩٦ پایین بیاید. چنین مساله‌ای تاثیری منفی بر جامعه خواهد گذاشت. علاوه بر اینکه نفس بداخلاقی یک ضد ارزش و غیر شرعی و غیرانسانی است، تاثیرش بر جامعه نیز معکوس است. لذا این آقایان دچار اشتباه شده‌اند. در انتخابات آتی آنها باید اخلاق مدارانه نقد کنند، از امتیازات و برنامه‌های خود بگویند تا مردم به آنها رو بیاورند.

‌ با چه شعارها و کاندیداهایی ممکن است جریان رقیب بتواند رای آقای روحانی را بشکند؟

رقیب وقتی تلاش می‌کند غیر اخلاقی عمل کند، نقاط ضعف طرف مقابل را می‌گوید و مردم را علیه او می‌شوراند. طبیعی است که اگر فردی در قدرت است و ضمنا سکان اجرایی کشور در دست او است، هم ضعف و نقص دارد و هم انتظارات فراوان مردمی نسبت به او وجود دارد که نتوانسته به همه آنها پاسخ دهد. پیدا کردن نقطه ضعف از رییس‌جمهور مستقر دشوار نیست اما این مساله دلیل نمی‌شود که چشم بر نقاط قوت او ببندیم. تا به حال اصولگرایان تلاش کرده‌اند که نقاط ضعف تیم دولت و اطرافیان رییس‌جمهور را برجسته کنند. اگر نقطه ضعفی هست آن را بیان کنند یا اگر نیست شایعاتی را طرح کنند. برادر رییس‌جمهور یا پسر یکی از معاونینش را هدف قرار می‌دهند و اگر یک چک برگشتی داشته می‌خواهند از این طریق دولت را تضعیف کنند. اگرچه این رویه اصولگرایان در گذشته نیز وجود داشته است اما با نزدیک شدن به انتخابات شدت گرفته است. از دیگر عواملی که مخالفان دولت بر آن تکیه می‌کنند این است که بر وعده‌های رییس‌جمهور که هنوز کاملا جامه عمل نپوشیده، تاکید کنند. آنها بدون اینکه نقاط قوت را بیان یا ریشه‌یابی کنند که موانع و مشکلات سر راه رییس‌جمهور چه بوده است دست به تخریب دولت و رییس‌جمهور می‌زنند. آنها کارشان تحلیل واقعی نیست بلکه هدف‌شان تخریب است و در جهت فضاسازی است. آنها در مواردی مثل معشیت که چشم مردم به آن دوخته شده است تاکید می‌کنند. دولت و به خصوص ستاد آقای روحانی بر این مسائل باید تمرکز کرده و اخلاق‌مدارانه و با صداقت شرح ماوقع کنند. دولت باید نقاط قوت زمامداری‌اش را بیان کند. ما نسبت به رقیب و حتی دشمن نباید از مرز عدالت عبور کنیم. این منطق قرآن است. لااقل اگر نقاط ضعف دولت را بیان می‌کنیم؛ از نقطه قوت آن نیز

بگوییم.

‌ جریان اصلاحات بعد از فوت آیت‌الله هاشمی دچار چه گرفتاری‌هایی خواهد شد و آیا سیاست ورزی آنها باید تغییراتی داشته باشد یا خیر؟

جریان اصلاحات قائم به اشخاص نیست بلکه یک طرز تفکر، گفتمان، مکتب و روش است. از زمانی که انقلاب شده این مکتب به وجود آمده و روز به روز هم عمق بیشتر و گسترش پیدا کرده است. با رفتن یک شخصیت ممکن است پشتوانه‌ها تضعیف شوند و از اقتدار جریان اصلاحات کم شود اما این به آن معنی نیست که راه گم شود؛ این مسیر بی‌رهرو بماند یا مردم دچار سردرگمی شوند. آیت‌الله هاشمی انصافا پشتوانه قدرتمندی برای مردم، نظام و به خصوص اصلاح‌طلبان و اعتدالگرایان بود. بودن ایشان موجب آرامش و اطمینان خاطر برای‌مان بود. این مساله اما به این معنا نیست که آنچه هاشمی در عرصه سیاست کاشته بود نابود شده باشد و ادامه راه غیر ممکن باشد. تفکر ایشان مشخص بود و امروز هم دولت و بسیاری از مسوولان در مسیری که هاشمی قدم برمی‌داشت، حرکت می‌کنند. باید تلاش شود که فکر هاشمی و هاشمی‌ها زنده بماند که قطعا همین‌طور است. ممکن است افراد و صاحبان افکار و عقاید نباشند اما تفکرات آنها با رحلت‌شان همچنان وجود خواهد داشت. به خصوص اگر تفکری مترقی و مردمی باشد، ماندگار خواهد بود.

‌ با توجه به وضعیت کنونی آیا اصلاح‌طلبان می‌توانند در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا هم به وحدت برسند و لیست واحد ارایه کنند؟

بله. در انتخابات ریاست‌جمهوری هیچ اختلافی بین اصلاح‌طلبان و اعتدالگرایان وجود نخواهد داشت و همه با قدرت و قوت از آقای روحانی حمایت خواهند کرد. در انتخابات شوراها که در سراسر کشور برگزار می‌شود و کمی پیچیده است اگر اختلاف نظری هم به وجود بیاید نباید آن را به معنای از بین رفتن انسجام تعبیر کنیم. باید تلاش شود که روی مشترکات وحدت شود. اگر در شهرستانی دو جریان در اردوگاه اصلاحات وجود دارد باید بر اساس مشترکات لیستی واحد ببندند.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.