به گزارش جماران، اعتماد نوشت: غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران به تحلیل آخرین وضعیت نیروهای سیاسی، فراکسیون امید، انتخابات ریاستجمهوری و البته گذشته خود در شهرداری تهران پرداخت. بخشهایی از این مصاحبه در ادامه میآید:
اگر رقیب روحانی در انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم از همین افراد مطرح جناح اصولگرا باشند، قطعا مردم به مقایسه عملکرد و جهتگیریهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آنها خواهند پرداخت و به احتمال بسیار زیاد رای اکثریت مردم، آقای روحانی خواهد بود؛ در مقابل، اگر رقیب انتخاباتی روحانی فردی با برنامهها و تیم اجرایی بهتر، باشد شرایط متفاوت میشود و خیلی نمیتوان مطلق در باب نتایج آن انتخابات، اظهارنظر کرد. ولی روشن است که چنین رقابتی درشرایط کنونی مطرح نیست.
اعضای فراکسیون امید برای کسب تجربه کار تشکیلاتی و پارلمانی به زمان بیشتری نیاز دارند؛ اما مِن حیثالمجموع به نظرم عملکرد این فراکسیون در مجلس دهم به تدریج ارتقا پیدا کرده است.فراکسیون امید هم میتواند رفته رفته در فضای سیاسی کشور جای خود را باز کند مشروط بر اینکه اعضای آن از مواضع و نطقهای تهییجی و شعارگونه اجتناب کنند.
من برخی از مواضع اتخاذ شده اخیر از سوی تنی چند از اعضای فراکسیون امید را چندان برای کشور مفید نمیدانم؛ برای نمونه آقای محمود صادقی یکی از اعضای بسیار شریف فراکسیون امید است که فرزند شهید بزرگواری هم هست؛ اما اینکه یکسری شعارهای افراطی از سوی وی یا هر فرد دیگری مطرح شود که بعدا با عذرخواهی همراه باشد، به دور از پختگی و بلوغ سیاسی است و در نهایت، یأسآفرین است. «شهامت» ارزش والایی است اما مشروط به آنکه مجموعهای را به اهدافش نایل کند نه اینکه کسی یک قدم روبه جلو بگذارد و بعد به واسطه این پیشروی، کل مجموعه ده قدم به عقب پرتاب شود!
زمانی میتوانیم بگوییم به فراکسیون امید، امیدوار شدهایم که این فراکسیون در جهت تقویت همگرایی در کشور حرکت کند؛ وگرنه اینکه چند تن از اعضای این فراکسیون به رفتار انتحاری دست بزنند ممکن است با تحسین عدهای همراه باشد اما برای کشور و جریان تحول خواه، عایدی و خروجی ندارد.
در شرایط فعلی اصولگرایان از ضعف و زوال محوریت سیاسی رنج میبرند و دیگر همچون دهههای گذشته نمیتوانند با یک محوریت خاص، رفتار سیاسی و انتخاباتی خود را طراحی کنند؛ میتوان چنین گفت که پس از وفات آیتالله مهدوی کنی، این ضعف و خلأ در جریان اصولگرایی به اوج رسید و در نتیجه به اجماع رسیدن آنها در انتخابات بسیار بعید است؛ اما در مقابل، اصلاحطلبان و اعتدالگرایان در این زمینه از وضعیت مطلوبتری برخوردارند و شخصیتهایی همچون آقایان هاشمیرفسنجانی، سید محمد خاتمی و حسن روحانی، به نوعی محوریت سیاسی و فکری آنها محسوب میشوند.
آقای روحانی کارنامه قابل قبولی دارد و با این افرادی که عموما از جناح مقابل برای کاندیداتوری در انتخابات مطرح میشوند، قابل مقایسه نیست و قطعا در مقابل این افراد، کاندیدای نیروهای اصلاحطلب و اعتدالگرا و حتی بخشی از اصولگرایان، آقای روحانی است.
آقای مرعشی در جلسات حزب کارگزاران حتی بیشتر از من هم شرکت میکند و خیلی از جلسات کارگزاران توسط ایشان و به ریاست ایشان تشکیل میشود. آقای مرعشی از نیروهای سیاسی بسیار شاداب، خوشفکر و کمنظیر کشور است و ایشان در تفکرات و نوآوریهای سیاسی از من بهتر است؛ ممکن است اختلاف نظر باشد اما ما به نقطه نظر واحد میرسیم. بیش از ٢٠ سال است با آقای مرعشی آشنایی دارم و هرگز با ایشان به نقطه افتراق نرسیدهام و اینکه رسانههای مقابل هم اختلافنظرات ما را برجسته میکنند، امری طبیعی است.
آقای توکلی گفته بود، من پایهگذار فساد در شهرداری هستم؛ این حرف بسیار عجیب است. به نظر ایشان باید ساختوساز و نوسازی در شهر نمیشد؟ یا هرکه میساخت بدون عوارض و هزینه میساخت؟ پس هزینه شهر از کجا میآمد؟ تمام کارها و اجازه ساخت و اخذ هر عوارضی با مصوبات قانونی بوده؛ بسیاری از مجوزهای ساخت و ساز هم که صادر شد با نظر و حتی تاکید همین مقامات و مسوولان در ردههای مختلف بود؛ بسیاری از این بنیادها و ارگانهای انقلابی در آن مقطع خواستار تراکم و ساخت و ساز بودند و به واسطه مصالح و مشکلاتی که داشتند به آنها مجوز داده میشد. مجوزهای زیادی هم به افراد دیگر جامعه داده میشد؛ وقتی شما به یک ارگان و نهادی مجوز ساخت و ساز میدهید و مثلا به دانشگاهی همچون دانشگاه امام صادق اجازه میدهید سر یک چهارراه، چند هزار متر تجاری بسازد، دیگر نمیتوانید جلوی ساخت و ساز یک مغازه ١٢ متری را به عنوان خلاف بگیرید؛ حالا به خاطر مصالحی مجوز برخی ساخت و سازها به آن ارگانها و نهادها داده شد و دعوای اصلی این شد که عوارض قانونی و آن ٥٠ درصد را بدهند یا نه؟
به آقای سلیمی گفتم که ما مناظرهای با شما نداریم؛ شما ادعا کردید که ما در شهرداری بذل و بخشش کردیم باید آن را ثابت کنید؛ من باز هم میگویم هرکس کار خلافی در آن دوره شهرداری از من سراغ دارد، سند آن را منتشر کند.
سوانحی نظیر خروج قطارها از ریل و سقوط هواپیماها در نقاط مختلف دنیا حتی در کشورهای پیشرفته هم رخ میدهد؛ اما اینکه یک جریان و رسانهای، حادثهای را به تبلیغ علیه سیستم اجرایی کشور تبدیل کند، امر پسندیدهای نیست؛ مضاف بر اینکه این سوال هم مطرح میشود که آیا در دوره ٨ ساله دولت قبل هیچگونه سانحه هوایی و ریلی رخ نداد؟ اینکه از این گونه حوادث استفاده سیاسی و جناحی شود به هیچوجه در جهت منافع ملی نیست. در مجموع میتوان گفت که صدا و سیما با دولت همکاری و تعامل مطلوبی ندارد.