عزتالله ضرغامی در صورت کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری باید با توجه به همه انتقاداتی که در طول ریاستش بر صدا و سیما متوجه او بوده، در ساختن چهره مردمیاش تلاش کند.
ضرغامی حالا دو سال است که از صحنه قدرت نمایی در صدا و سیما دور است اما از صحنه سیاست نه.در چندماه گذشته هر از چندگاهی خبری از آمدنش به انتخابات ریاست جمهوری سال 96به گوش می رسد و او هم بلافاصله می گوید «نمی آید»؛ «میگویند ستادهای انتخاباتی من در سراسر کشور تشکیل شده و دفتر مرکزی ستاد انتخاباتی نیز در خیابان جمهوری است؛ میگویند با یک مقام عالیرتبه دیدار انتخاباتی داشتهام و هر روز یک حرف و کار جدید درباره خودم میشنوم که خود از آن بیاطلاع هستم. شایعات مرتبط با کاندیداتوریام در انتخابات در حالی مطرح میشود که بنده هیچ اقدامی برای کاندیداتوری نکردهام و حتی به خودم اجازه ندادهام که به این موضوع فکر کنم.»
گرچه خودش خبرهای کاندیداتوری اش را مایه سرگرمیهای شبانه اش خوانده اما در مواقعی این نمی آیدهایش با قید «فعلا» همراه بوده است؛ قیدی که شاید چند ماه دیگر «نیامدنش» را وارد فاز «آمدن» کند.
هرچه که هست او ماه ها است که فعالیتها و دیدارهای سیاسی و غیرسیاسی اش را آغاز کرده؛ از سخنرانی پیش از خطبههای نمازجمعه تهران به عنوان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گرفته تا فعالیت های اینستاگرامی او و نمایش تفکرات سیاسی و فرهنگی اش.
از جلسات آموزشی برای جونان جنوب شهر تا ریاست 10 ساله
آنطور که در بیوگرافی عزت الله ضرغامی ثبت شده، او در جمعه ٦ اسفند ١٣٣٨ در محلهای در جنوب تهران، محله نازی آباد به دنیا آمد. او هشتمین فرزند خانوادهای 11 نفره و پدرش کارمند شرکت نفت و مادرش خانه دار بود. ضرغامی دوره ابتدایی را در دبستان برومند، در خیابان انبارنفت و دوره راهنمایی را در مدرسه پهلوی در چهارراه گمرک و دوره متوسطه را هم در دبیرستان بزرگ تهران؛ ضلع شمالی پارک شهر طی کرده است. ضرغامی در زندگی نامه خودنوشت خود از هم دوره ای بودن خود با سردار شهید حسن طهرانی مقدم؛ حسین محمدی؛ حمیدرضا کاتوزیان و آقامیری در این دبیرستان می نویسد. او که فارغالتحصیل رشته مهندسی عمران از دانشگاه صنعتی امیرکبیر است، 4 فرزند دارد و فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی خود را در سالهای قبل از انقلاب با تشکیل جلسات آموزشی و تحلیلی برای جوانان جنوب شهر آغاز کرد، یعنی زمانی که هجده ساله بود. او درباره فعالیت های سیاسی قبل از انقلابش می گوید: «قبل از پیروزی انقلاب با سخنرانی، تشکیل کلاس، تشکل دادن به جوانان محله در راهپیماییها و آگاهی بخشی به آنان در حد توان و وسعم تلاش کردم.» و در توضیح فعالیت های بعد از انقلابش می گوید؛ «بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در کنار مرحوم آیت الله سید عبدالمجید ایروانی نماینده حضرت امام(ره) به فعالیتهای فرهنگی و سیاسی در حوزهای گستردهتر در جنوب شهر اقدام کردم. مدیریت کانون اسلامی حرّ (کاخ جوانان سابق)، واقع در میدان راه آهن از سوی ایشان به عنوان رئیس کمیته انقلاب اسلامی به من واگذار شد. همزمان در امور تربیتی آموزش و پرورش منطقه ١٦ تهران در کنار بسیاری از دوستان انقلابی امروز به فعالیت پرورشی و کادرسازی مشغول شدم. در سال ٥٩ با یکی از مربیان تربیتی ازدواج کردم که ثمره آن ٤ فرزند است. هر ٤ نفر ازدواج کردهاند. الکمان را آویزان کردهایم!»
عزتالله ضرغامی در دوران جنگ عضو سپاه پاسداران شد و سالها به عنوان نظامیبا سازمانهای مختلف همکاری کرد و پس از ادغام نیروی انتظامیمدتی نیز در این نیرو خدمت کرد. او پس از استعفای سید محمد خاتمی از وزارت ارشاد اسلامی، از سال ۱۳۷۱ به عنوان مشاور عالی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامیکارش را آغاز کرد و سپس معاون امور مجلس و استانها و مدتی نیز به عنوان معاون امور سینمایی وزارت ارشاد، ابتدا در دوران علی لاریجانی و سپس در دوران مصطفی میرسلیم به کار پرداخت.
اما زمانی که علی لاریجانی برای سپری کردن دوران 10 ساله ریاستش به صداوسیما رفت، ضرغامیبه عنوان معاون صدا و سیما در امور استانها و حقوقی و امور مجلس وارد مدیریت این سازمان شد و بعد زمانی که در سال 83 به جای لاریجانی بر صندلی ریاست تکیه زد، سعی کرد در جریان انتخابات سال 84 چهره میانهرویی از خود نشان دهد.
سال های تصمیم ساز
اما درست پنج سال بعد از در دست گرفتن ریاست صدا وسیما و زمانی که او تصمیم گرفته بود با برگزاری مناظره بین کاندیداهای ریاست جمهوری سال 88 دست به ابتکار بزند، این مناظرات برای او جنجال ساز شد. وقتی که بعد از مناظره بین محمود احمدی نژاد و میرحسین موسوی و مهدی کروبی، برای احمدی نژاد زمانی 20 دقیقه ای در نظر گرفته شد و برای بقیه نه، زمان شروع انتقادهای گسترده علیه عملکرد او بود. گرچه خود او هم بعد از آن اعتراف کرد افراد بسیار زیادی در مناظرهها مورد اتهام قرار گرفته بودند و در مقابل از صداوسیما حق پاسخگویی میخواستند اما این حق به آنها داده نشد.
اما این پایان ماجرا نبود؛ بعد از اعتراضات سال 88 اعلام شد که تعدادی از چهرههای شاخص اصلاحطلب و روزنامه نگاران به نقش خود در این اعتراضات اعتراف کردهاند و بخشهایی از نخستین جلسات دادگاه دستگیرشدگان پخش شد و مستندهای سیاسی درباره معترضان به نتیجه انتخابات استارت خورد که در همان سال و سال های بعدش انتقاد طیف اصلاح طلب را از یک جانبه گرایی صداوسیما درباره آن اتفاقات برانگیخت. گرچه خودش چند سال بعد در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه چرا سازمان صدا و سیما در اتفاقات سال 88 تریبون در اختیار منتقدان قرار نداد؟ اینگونه گفت: «برای تبلیغات انتخاباتی یک شورای قانونی وجود دارد که صدا و سیما هم عضو آن است. در سال 88 بعضی کاندیداهای انتخابات به تذکرات این شورا عمل نمیکردند. آقای موسوی در همان شب انتخابات با دعوت از رسانههای خارجی اعلام پیروزی در انتخابات کرد و معتقد بود در انتخابات تقلب شده است. بنده به منزل ایشان رفتم و با وی مفصلا صحبت کردم و از موسوی خواستم در یک برنامه تلویزیونی با حضور یک مجری یا فرد دیگری دیدگاههای خود را بیان کند، اما موسوی روی این خواسته اصرار میکرد که باید در یک برنامه زنده تلویزیونی بدون حضور هیچ فرد دیگری مستقیما با مردم صحبت کند و بیانیهاش را بخواند، البته ما هم این موضوع را قبول نکردیم.»
در سال اول ریاست جمهوری حسن روحانی هم رابطه خوبی میان دولت و ضرغامی به وجود نیامد و نخستین جرقه اختلاف میان دولت جدید و سازمان زمانی زده شد که گفتوگوی رئیس جمهور که قرار بود زنده پخش شود با تاخیری بیش از یک ساعت روی آنتن رفت و ادامه دار بودن این اقدامات انتقادات روحانی را برانگیخت: «رسانه ملی حاضر نیست خدمات دولت را برای مردم تبیین کند و دولت از لحاظ تبلیغاتی دست تنهاست.»
پاشنه آشیل آقا «عزت»
اما حضور ضرغامی در انتخابات با برخی چالش ها روبرو است؛
1.آقا «عزت الله» می گوید نمی آید اما به نظر هم، طیفی از اصولگرایان مانند پایداریها و یا حتی ایثارگرانیها از ورود او به لیست انتخاباتیشان استقبال می کنند و هم خودش هم با اظهارات گاه و بیگاهش درباره مسائل سیاسی کشور از جمله انتقاداتش از برجام، گویا چندان هم بدش نمی آید بعد از دو سال دور بودن از فضای مدیریتی باز به میدان برگردد. میدانی که مانند 10 سال ریاستش بر صدا وسیما چندان برای او تضمین کننده نیست. او باید در صورت کاندیداتوری به ویژه با توجه به همه انتقاداتی که در طول ریاستش بر صدا و سیما متوجه او بوده، در ساختن چهره مردمی اش تلاش کند. او به خوبی می داند که چندان چهره کاریزماتیکی نیست و رویه اش بعد از سال پر حادثه 88 و حتی در دو سال اولیه روی کار آمدن حسن روحانی، منتقدان پر و پاقرصی را برای خود تراشیده است.
2. پاشنه آشیل دیگر برای او، نزدیکی اش به محمود احمدی نژاد است. او در تمام سال هایی که احمدی نژاد رییس دولت های نهم و دهم بود، در کنار او ایستاد. سال هایی که منتقدان دولت، از جانبداری صدا و سیما از احمدی نژاد انتقاد می کردند و حتی اکبر ترکان از نزدیکان حسن روحانی٬ واگذاری ۸۶ هکتار از زمینهای نمایشگاه بین المللی تهران به صدا و سیما در آخرین روزهای ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد را "نوعی قدردانی متقابل" از صدا و سیما توصیف کرد.
ضرغامی تنها در سالهای آخر ریاست جمهوری اش و زمانی که دوستان اصولگرایش هم، به خاطر جریان انحرافی از دورِ احمدی نژاد و دولتش پراکنده شده بودند، دست از حمایت از احمدی نژاد کشید؛ اما نه به صورت کامل.
شاید از همین رو بود که با ادامه حرف و حدیثهای کاندیداتوری ضرغامی و بعد از منع احمدی نژاد برای ورود به انتخابات سال آینده، فرضیه حمایت رئیس دولت نهم و دهم از ضرغامی قوت گرفت و حتی خبرهایی از برگزاری جلسات دو نفره آنها درباره انتخابات 96 به گوش رسید. شاید به همین دلیل بود که سیاستمداران در همان روزهای نخست انتشار این خبرها به او توصیه کردند قید ریاست جمهوری را بزند و در جای دیگری به فعالیت بپردازد. نمونه هم پست توییتری حسام الدین آشنا، مشاور فرهنگی حسن روحانی خطاب به عزت الله ضرغامی: «یک توصیه دوستانه به جناب آقای مهندس ضرغامی؛ لطفا به خاطر خودتان چهارسال صبر کنید؛ دیر نمیشود.»
گرچه ضرغامی هم در پاسخ خود در صفحه اینستاگرامش با ترکیبی از هشتگهای مجازی به حسام الدین آشنا با لحنی طعنهآمیز پاسخ داد، اما تنها آشنا نبود که او را از ورود به میدان انتخابات منع می کرد. بطوریکه روزنامه جمهوری اسلامی هم در همان زمان نوشت که انتخاب ضرغامی به عنوان نامزد اصولگرایان اشتباه خواهد بود.
3. اما آخرین مانع برای ضرغامی همان دوستان اصولگرایش هستند. هرچند کسانی مانند محمدعلی پورمختار به عنوان یک نماینده اصولگرای مجلس شورای اسلامی نام ضرغامی را در کنار قالیباف و الهام را از جمله گزینههای اصولگرایان برای انتخابات ریاست جمهوری سال آینده معرفی کرده، اما به نظر می رسد دیگر دوستان اصولگرای او چندان میلی به حمایت از ضرغامی نداشته باشند. آن ها به خوبی می دانند که بعد از انتخابات سال 92 و 94، گرایش عمومی مردم به سمت اعتدال گرایی سوق پیدا کرده و کسانی مانند عزت الله ضرغامی با عملکردی ناموفق در صدا و سیما چندان برای اردوگاه راست ها رای آور نیست. به همین خاطر هم هست که شاید به غیر از پایداری ها و شاید جمعیت ایثارگران، طیف دیگری از اصولگرایان چندان مایل به حمایت از او نیستند و ترجیح می دهند انرژیشان را روی پتانسیلهای دیگری در اردوگاهشان خرج کنند.
4.چالش دیگر پیش روی ضرغامی بی شک قرار گرفتن یا نگرفتن او در دایره مردانی است که رجل سیاسی تعریف می شوند. گرچه بسیاری از کاندیداهای ریاست جمهوری در چند سال اخیر خود را در قالب رجل سیاسی تعریف کرده اند اما رویه شورای نگهبان در رد صلاحیت برخی چهره هایی که مثلا سابقه وزارت یا نمایندگی مجلس داشتند این چالش را پیش روی بسیاری از کاندیداهای احتمالی قرار داده است که ممکن است از فیلتر شورای نگهبان رد نشوند. شاید از همین روست که ضرغامی هم با توجه به سوابق خود که بیشتر در حوزه فرهنگی و اجتماعی تعریف شده است باید با اما و اگر به رجل سیاسی بودن خود نگاه کند.
روزهای تفکر برای رییس سابق
هرچند رییس سابق صدا و سیما سعی می کند در صفحه اینستاگرامش از خود چهره مردمی تری ارائه دهد و به نوعی جبران مافات سال های گذشته کند، اما باز هم دست از انتقاد علیه روحانی و دولتش برنداشته و هر ازچندگاهی نقدهایی روانه عملکرد اقتصادی دولت و برجام می کند. او گرچه ورودش به انتخابات سال آینده را انکار می کند اما مهمترین وظیفه اش را تقویت جبهه انقلاب اعم از اصولگرا، اصلاحطلب و اعتدالگرا میداند و مواضع اخیرش او را همچنان در مظان کاندیداتوری قرار داده است.
ضرغامی تمام پاشنه های آشیلش را برای کاندیداتوری می داند و حتی اگر نخواهد به توصیه بعضی از سیاسیون برای ورود نکردنش به انتخابات سال آینده گوش کند، باید فکری به حال وجهه عمومی اش میان مردم و البته جلب نظر دوستان اصولگرایش کند. همان وجهه ای که در سال های ریاستش رو به انزوال رفت.
حالا زمان خوبی برای تفکرِ آقا «عزت» به عملکردش است. چه تصمیم بگیرد به کارزار انتخابات بیاید و چه به پست های اینستاگرامی اش بسنده کند.