وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: در زمان حیات امام خمینی(ره) جلسات مشترک آیتالله خامنهای، آیتالله هاشمی، آیتالله موسوی اردبیلی و نخستوزیر وقت به درک مشترک از مشکلات و حل و فصل مسائل در آن مقطع حساس و دشوار میانجامید. الگویی که امروز هم باید از تجربه آن استفاده کرد.
در خصوص پیامدهای تخریب دولت، به دنبال گزارهای از سخنان بزرگان بودم که به این جمله رهبر معظم انقلاب برخوردم: «بر سر یکدیگر کمتر فریاد بکشید. نمی گویم انتقاد نکنیم؛ نه، بالاخره جامعه، جامعه آزادی است، افکار آزادند، حق انتقاد وجود دارد، انتقاد هم مایه پیشرفت است اما دشمن اصلی را با دشمنان درجه دو و با دوستانی که با آنها اختلاف نظر داریم و دشمن هم حتی نیستند، اشتباه نگیریم؛ دشمن اصلی جای دیگر است.»(12/8/94) این بیان روشن انگیزه نگارش نوشتار امروز شد.
به گزارش جماران، سید رضا صالحی امیری در ادامه یادداشت خود در روزنامه ایران نوشت: تنوع و تکثر، یکی از ویژگیهای فرهنگ دیرپای ما ایرانیان است و با وجود آداب و رسوم و نظرات متفاوت، رمز پایداری و تداوم حیات جامعه ایرانی، عنصر دیگری به نام سازگاری و رواداری فرهنگی است. به بیان دیگر با وجود نگاهها و نظرات متفاوت و گاه متضاد، جامعه بزرگ ایران در طول تاریخ و برغم فراز و فرودهای بسیار ازقبیل جنگ و قحطی و تصرف، با پذیرش و هضم واقعیتهای موجود در هر دوره توانسته با تکیه بر ویژگیهای فرهنگی این سرزمین به حیات خود ادامه دهد.
یکی از این ویژگیهای ایرانیان براساس آموزههای دینی و اخلاقی تفسیری است که از مفهوم «اختلاف» دارند. در قرآن مجید آیات متعددی بر این نکته دلالت دارند که «اختلاف» راهی برای شناخت و کشف حقیقت است. از این منظر اختلاف نظر نه تنها امری مذموم نیست، بلکه راهی برای کشف حقیقت و رسیدن به رشد تلقی میگردد. اما نکتهای که نباید از آن غافل شد، چگونگی طرح اختلاف نظر در سطح جامعه است و چنانچه ابزار و الزامات آن رعایت نشود، منشأ مناقشه و منازعه و کاهش انسجام و در نهایت فروپاشی خواهد شد. باز در همین جا کتاب آسمانی ما مسلمانان بهترین شیوه بیان اختلاف را «جدال احسن» برشمرده است و مراد از جدال احسن در تفاسیر مختلف، همانی است که امروزه از آن به «گفتوگو» یاد میکنیم. شرط نخست «گفتوگو»، شنیدن سخن طرف مقابل در عین احترام متقابل است. گفتوگو نیاز دیرین انسان و ضرورت امروز جهان پیرامون ماست و معتقدم بیش از هر زمان دیگر نیازمند گفتوگو در سطوح مختلف فرهنگی، اجتماعی و سیاسی هستیم. با این معیار با نگاهی به آنچه که در روزهای گذشته میان سران دو قوه مجریه و قضائیه رد و بدل شد، میتوان به میزان سازنده بودن این سخنان پی برد. پیش از طرح سخن در تریبون عمومی، میتوان با بهره گرفتن از عناصر و لوازم گفتوگو در محفال محدودتر و گفتوگوی مستقیم و رودررو و بیان صریح و شفاف و بیرودربایستی مسأله، مسیری را در پیش گرفت که اختلاف نظرها و برداشتهای متفاوت، ما را به نقطه درک مشترک برای حل مسائل برساند و آن گاه با ادبیات همدلانه، امیدبخش و انسجام آفرین نزد افکار عمومی سخن گفت.
بر این اساس در ماجرای طلب 3 میلیارد و 800 میلیون دلاری وزارت نفت، نظر دولت تدبیر و امید از ابتدا این بوده که با توجه به گستردگی و حجم بیسابقه این فساد و بیم انحراف در مسیر رسیدگی به پرونده، متهم در اختیار نهاد امنیتی و اطلاعاتی قرار بگیرد. این نظر در راستای کمک به قوه محترم قضائیه برای کشف حقیقت و رمزگشایی از ابعاد پنهان این غارت بیت المال و ارتقای اعتبار دستگاه عدالت نزد افکار عمومی بوده است. بیان رئیس جمهوری در این رابطه بسیار شفاف و روشن بود و انتظار این بود که پاسخی متناسب در همین چارچوب طرح شود که متأسفانه کمتر تناسبی با این انتظار داشت و ادبیات حاکم بر آن شایسته بزرگان نبود. به گمان من اظهارنظرهایی که به فروکاهی این دغدغه ملی، به دعواهای جناحی و رقابتهای انتخاباتی بینجامد، جفای بزرگی در حق ملت مظلومی است که بخش مهمی از سرمایه خود را در اثر سوءتدبیر مسئولان وقت، از دست رفته میبیند.
از سوی دیگر غفلت از مسأله اصلی که همان مبارزه با فساد است و مشغول کردن دولت به مناقشات بیحاصل، میتواند به اعتماد اجتماعی حاصل از روی کار آمدن دولت یازدهم ضربه بزند. اگر نتیجه این مناقشات به جدال احسن و درک مشترک برای حل مسأله نینجامد، موجب یأس و ناامیدی مردم و از بین رفتن ثبات و آرامش روانی جامعه خواهد شد. مردمی که با امید فراوان به این دولت رأی دادهاند و دولت خدمتگزار هم در همه سطوح از رئیس جمهوری و معاونان و وزیران تا مدیران و استانداران و فرمانداران و... برای از بین بردن مظاهر فساد تلاش شبانه روزی میکند. ضمن اینکه دشمنان این مرزوبوم از این شکافها و مناقشات برای فشار بیشتر بر ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی سود میبرند. نگاهی به تحلیلهای جانبدارانه آنان در روزهای اخیر و تلاش برای ناکارآمد جلوه دادن نظام، شاهدی بر این مدعاست.
و سخن آخر اینکه سیره امام راحل و رهبر معظم انقلاب در تمام سالهای بعد از انقلاب حمایت علنی، آگاهانه و سیاست ورزانه از همه دولتها بوده است. این سخن به معنای نبود کاستی و نقصان در دولتها نیست و قطعاً دولت یازدهم نیز خود را مبرا از ضعف نمیداند. بلکه این نوع حمایت در وهله نخست حمایت و اطمینان بخشی به آحاد ملت نسبت به خدمات و تلاشهای دولت است و در وهله دوم سرمایه اصلی دولت در تمام عرصههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است. بهعنوان نمونه در فرآیند مذاکرات هستهای ایشان تیم مذاکرهکننده را امین و مورد اعتماد و طرف مقابل را بدعهد خواندند و همین حمایت هوشمندانه، عملاً زمین بازی را از تخریب خودیها به فشار بر طرف مقابل تغییر داد. اگر هم ضعف و اشتباهی وجود داشته باشد آن را در محافل خصوصی متذکر شده و از ناامیدی مردم و سوءاستفاده دشمن جلوگیری میکنند.
در زمان حیات امام خمینی(ره) جلسات مشترک آیتالله خامنهای، آیتالله هاشمی، آیتالله موسوی اردبیلی و نخستوزیر وقت به درک مشترک از مشکلات و حل و فصل مسائل در آن مقطع حساس و دشوار میانجامید. الگویی که امروز هم باید از تجربه آن استفاده کرد. این رویکرد که از آن به سیاست ورزی یاد میکنیم موجب همافزایی و افزایش قدرت ملی برای تأمین منافع ملی میگردد و سیره امام و مشی رهبری، نماد سیاست ورزی و کانون امید بخش و سرمایه اصلی دولتها و سخن ایشان فصل الخطاب برای همه مسئولان است.
یکی از این ویژگیهای ایرانیان براساس آموزههای دینی و اخلاقی تفسیری است که از مفهوم «اختلاف» دارند. در قرآن مجید آیات متعددی بر این نکته دلالت دارند که «اختلاف» راهی برای شناخت و کشف حقیقت است. از این منظر اختلاف نظر نه تنها امری مذموم نیست، بلکه راهی برای کشف حقیقت و رسیدن به رشد تلقی میگردد. اما نکتهای که نباید از آن غافل شد، چگونگی طرح اختلاف نظر در سطح جامعه است و چنانچه ابزار و الزامات آن رعایت نشود، منشأ مناقشه و منازعه و کاهش انسجام و در نهایت فروپاشی خواهد شد. باز در همین جا کتاب آسمانی ما مسلمانان بهترین شیوه بیان اختلاف را «جدال احسن» برشمرده است و مراد از جدال احسن در تفاسیر مختلف، همانی است که امروزه از آن به «گفتوگو» یاد میکنیم. شرط نخست «گفتوگو»، شنیدن سخن طرف مقابل در عین احترام متقابل است. گفتوگو نیاز دیرین انسان و ضرورت امروز جهان پیرامون ماست و معتقدم بیش از هر زمان دیگر نیازمند گفتوگو در سطوح مختلف فرهنگی، اجتماعی و سیاسی هستیم. با این معیار با نگاهی به آنچه که در روزهای گذشته میان سران دو قوه مجریه و قضائیه رد و بدل شد، میتوان به میزان سازنده بودن این سخنان پی برد. پیش از طرح سخن در تریبون عمومی، میتوان با بهره گرفتن از عناصر و لوازم گفتوگو در محفال محدودتر و گفتوگوی مستقیم و رودررو و بیان صریح و شفاف و بیرودربایستی مسأله، مسیری را در پیش گرفت که اختلاف نظرها و برداشتهای متفاوت، ما را به نقطه درک مشترک برای حل مسائل برساند و آن گاه با ادبیات همدلانه، امیدبخش و انسجام آفرین نزد افکار عمومی سخن گفت.
بر این اساس در ماجرای طلب 3 میلیارد و 800 میلیون دلاری وزارت نفت، نظر دولت تدبیر و امید از ابتدا این بوده که با توجه به گستردگی و حجم بیسابقه این فساد و بیم انحراف در مسیر رسیدگی به پرونده، متهم در اختیار نهاد امنیتی و اطلاعاتی قرار بگیرد. این نظر در راستای کمک به قوه محترم قضائیه برای کشف حقیقت و رمزگشایی از ابعاد پنهان این غارت بیت المال و ارتقای اعتبار دستگاه عدالت نزد افکار عمومی بوده است. بیان رئیس جمهوری در این رابطه بسیار شفاف و روشن بود و انتظار این بود که پاسخی متناسب در همین چارچوب طرح شود که متأسفانه کمتر تناسبی با این انتظار داشت و ادبیات حاکم بر آن شایسته بزرگان نبود. به گمان من اظهارنظرهایی که به فروکاهی این دغدغه ملی، به دعواهای جناحی و رقابتهای انتخاباتی بینجامد، جفای بزرگی در حق ملت مظلومی است که بخش مهمی از سرمایه خود را در اثر سوءتدبیر مسئولان وقت، از دست رفته میبیند.
از سوی دیگر غفلت از مسأله اصلی که همان مبارزه با فساد است و مشغول کردن دولت به مناقشات بیحاصل، میتواند به اعتماد اجتماعی حاصل از روی کار آمدن دولت یازدهم ضربه بزند. اگر نتیجه این مناقشات به جدال احسن و درک مشترک برای حل مسأله نینجامد، موجب یأس و ناامیدی مردم و از بین رفتن ثبات و آرامش روانی جامعه خواهد شد. مردمی که با امید فراوان به این دولت رأی دادهاند و دولت خدمتگزار هم در همه سطوح از رئیس جمهوری و معاونان و وزیران تا مدیران و استانداران و فرمانداران و... برای از بین بردن مظاهر فساد تلاش شبانه روزی میکند. ضمن اینکه دشمنان این مرزوبوم از این شکافها و مناقشات برای فشار بیشتر بر ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی سود میبرند. نگاهی به تحلیلهای جانبدارانه آنان در روزهای اخیر و تلاش برای ناکارآمد جلوه دادن نظام، شاهدی بر این مدعاست.
و سخن آخر اینکه سیره امام راحل و رهبر معظم انقلاب در تمام سالهای بعد از انقلاب حمایت علنی، آگاهانه و سیاست ورزانه از همه دولتها بوده است. این سخن به معنای نبود کاستی و نقصان در دولتها نیست و قطعاً دولت یازدهم نیز خود را مبرا از ضعف نمیداند. بلکه این نوع حمایت در وهله نخست حمایت و اطمینان بخشی به آحاد ملت نسبت به خدمات و تلاشهای دولت است و در وهله دوم سرمایه اصلی دولت در تمام عرصههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است. بهعنوان نمونه در فرآیند مذاکرات هستهای ایشان تیم مذاکرهکننده را امین و مورد اعتماد و طرف مقابل را بدعهد خواندند و همین حمایت هوشمندانه، عملاً زمین بازی را از تخریب خودیها به فشار بر طرف مقابل تغییر داد. اگر هم ضعف و اشتباهی وجود داشته باشد آن را در محافل خصوصی متذکر شده و از ناامیدی مردم و سوءاستفاده دشمن جلوگیری میکنند.
در زمان حیات امام خمینی(ره) جلسات مشترک آیتالله خامنهای، آیتالله هاشمی، آیتالله موسوی اردبیلی و نخستوزیر وقت به درک مشترک از مشکلات و حل و فصل مسائل در آن مقطع حساس و دشوار میانجامید. الگویی که امروز هم باید از تجربه آن استفاده کرد. این رویکرد که از آن به سیاست ورزی یاد میکنیم موجب همافزایی و افزایش قدرت ملی برای تأمین منافع ملی میگردد و سیره امام و مشی رهبری، نماد سیاست ورزی و کانون امید بخش و سرمایه اصلی دولتها و سخن ایشان فصل الخطاب برای همه مسئولان است.
کپی شد