حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش استاد حوزه علمیه قم یادآور شد: در زمینه اجرای حدود سنگین، نخبگان و کارشناسان حقوقی، رسانه ها و افکار عمومی حساس هستند و اگر یک قاضی در پرونده ای حکم به مجازات سنگین داد که از نظر کارشناسان فقه و حقوق قضا، رسانه ها و افکار عمومی قانع کننده نباشد، علاوه بر اینکه حقی را از بین برده است تمام شئون عدالت در آن رعایت نشده و باعث تنفیر می شود.
به گزارش جماران؛ به نقل از شفقنا، استاد حوزه علمیه قم گفت: در اسلام خون دارای حرمت است ولو صاحب آن مجرم است، در موارد استثنایی شریعت اجازه ریختن خون را داده است آن هم با سخت ترین شرایط که لحاظ و رعایت آن کار هرکسی نیست.
حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش اظهار داشت: قضاوت و داوری براساس دریافت های دینی ما از متون بسیار متقنی که در دست داریم امر مشکل و سختی است و طبیعتا این مشکل و سنگینی بار قضاوت و داوری به تنهایی از عهده یک انسان به نام «قاضی» برنمی آید و باید رسانه ها و افکار عمومی به کمک او بیایند.
وی افزود: به همین خاطر فقه سخت ترین شرایط را برای قاضی در نظر گرفته است از جمله اینکه باید«درحد اجتهاد» باشد.
وی افزود: از نظر مخاطراتی که ممکن است قاضی را تهدید کند، فقه دستوراتی داده است از جمله اینکه نباید قاضی جای نامناسبی بنشیند تا به او آسیبی وارد شود و بر اثر این آسیب نتواند درست قضاوت کند.
وی بیان داشت: در مورد صدور حکم نیز، قاضی با یکسری موانعی مواجه است که باید تمام آن موانع را بدون آسیب پشت سر بگذارد تا بتواند حکم بدهد.
وی به قاعده «درء» اشاره کرد و افزود: براساس این قاعده که گرفته شده از بیان رسول خداست که فرمود: «ادرء الحدود بالشبهات»، هرگونه شبهه و شک در هر مرحله ای از مراحل قبل از اجرای حکم و حتی اجرای حکم نسبت به متهم یا مجرم مانع از اجرای حکم و مجازات خواهد شد.
وی تاکید کرد: در اجرای کلی حدود شرعی، کوچکترین شبهه ای مانع از اجرای حد می شود، حدود سنگین مانند اعدام هم با کمترین شبهه ای قابلیت اجرا را نخواهد داشت.
وی با اشاره به حساسیت های فقه در زمینه اجرای حدود سنگین به روایتی از شیخ کلینی و شیخ طوسی اشاره کرد و گفت: این دو محدث نقل کرده اند که امیرالمومنین (ع) در ۵ سال حکومت خود که منصب قضاوت داشته و حد جاری می کردند، فرمودند: «من هیچ حدی را در سرزمین دشمن اجرا نمی کنم، زیرا می ترسم شخصی که به او حدّ زده شده غیرتی شده و به دشمن ملحق گردد ؛ «لا اُقیمُ علی أحَدٍ حَدّا بأرضِ العَدُوِّ حتّی یَخرُجَ مِنها، لِئلّا تَلْحَقَهُ الحَمیَّةُ فیَلْحَقَ بالعَدُوِّ».
استاد حوزه علمیه قم یادآور شد: در زمینه اجرای حدود سنگین، نخبگان و کارشناسان حقوقی، رسانه ها و افکار عمومی حساس هستند و اگر یک قاضی در پرونده ای حکم به مجازات سنگین داد که از نظر کارشناسان فقه و حقوق قضا، رسانه ها و افکار عمومی قانع کننده نباشد، علاوه بر اینکه حقی را از بین برده است تمام شئون عدالت در آن رعایت نشده و باعث تنفیر می شود.
وی گفت: احکام سنگین نه تنها برای فرد محکوم و خانواده او بلکه برای افکار عمومی و جامعه و بلکه بالاتر برای دین خدا سنگین است. براساس قاعده تنفیر، هرچیزی که در احکام شریعت اجرای آن باعث نفرت افکار عمومی نسبت به دین شود اجرای آن دین را تهدید می کند و لذا باید متوقف شود.
وی بیان داشت: شریعت و فقه در هیچ کجا نگفته اجرای حکم باید مخفی صورت بگیرد. امروز وقتی قاضی پرونده ای را بررسی می کند قضاوت او در معرض افکار عمومی قرار می گیرد. یکی از مجازات هایی که در قانون است «رجم» است که به درستی سالهاست که انجام نمی شود چون قاعده تنفیر مد نظر قرار گرفته است. در جوامع و شرایطی که امکان انجام رجم بدون آسیب اجتماعی، روانی و شخصیتی وجود داشته از مردم دعوت می کردند که حضور پیدا کنند برای اجرای حکم رجم و این نشان می دهد که شریعت در بحث قضا پنهان کاری نمی کند.
وی ادامه داد: تمام مراحل رسیدگی پرونده توسط قاضی تا اجرای حکم در معرض دید افکار عمومی و رسانه هاست. طبیعتا اینکه شریعت و فقه اسلامی در این مورد آشکاربودن را امضا کرده است، نشان از این است که باید همه ببینند و خواسته یا ناخواسته این حکم را تائید کنند.
سروش ادامه داد: انسان از نظر روانی تشنه عدالت است. این انسان هرگاه ببیند در جامعه عدالت نسبت به یک ظالم و فردی که چالش های بزرگ اقتصادی، امنیتی و اخلاقی ایجاد می کند اجرا می شود از اجرای عدالت خوشحال می شود لذا فقه اسلامی از افکار عمومی و رسانه دعوت می کند که بیائید این قضاوت و اجرای حکم را ببینید. این می تواند ملاک باشد برای مسئولان که آیا با توجه به نگاه افکار عمومی جامعه این حکم درست بوده یا خیر؟ و واقعا افکار عمومی می تواند قوه قضائیه کشور را کمک کند که راه درست و درست تر را انتخاب کند.
وی درباره جلوگیری از اشتباهات احتمالی در زمینه صدور احکام سنگین گفت: این دو راهکار دارد؛ راهکار اول مربوط به درون شبکه قوه قضائیه است. رئیس قوه قضائیه از دادگاه انتظامی قضات خواسته بدون چشم پوشی و بلکه موشکافانه تمام رفتار قضایی قضات را زیرنظر داشته باشند و با تخلفاتی که ممکن است در میان قضات وجود داشته باشد به صورت جدی برخورد کند. راهکار دوم که می تواند خیلی موثر باشد، افکار عمومی است که خود را در فضای مجازی و فضای حقیقی نشان می دهد. این را قوه قضائیه باید محترم بشمارد. اگر افکار عمومی به سمت و سویی رفت و اشتباه می کند به صورت مستدل و منطقی افکار عمومی را قانع کند. بخش دیگر، رسانه ها هستند. اینجا رسانه ها باید به کمک افکار عمومی آمده و منعکس کننده نظرات کارشناسان بیرون از قوه قضائیه باشند. طبیعتا رسانه باید بلندگوی صادقی باشد که نظرات کارشناسان را هم به جامعه برای بیدارشدن منتقل کند و هم به مسئولان قضایی برای ایجاد حساسیت نسبت به آنچه اتفاق می افتد منتقل کند.
وی در مورد جایگزینی مجازات در احکام سنگین بیان داشت: در حق الناس و در موارد قصاص صاحب دم (خون) می تواند ببخشد اما در حق الله، فقه اسلام این اختیار را به حاکم شرع یا مجتهد جامع الشرایط داده تا ببخشد. قرآن در عین اینکه حکم قصاص یا شلاق را تعیین می کند بلافاصله در همان موارد حق الناس هم توصیه به عفو و بخشش می کند و در همان آیات داریم که می فرماید: «اگر شما ببخشید اجرتان با خداست».
وی با اشاره به حدیثی از پیامبر اکرم (ص) گفت: رسول خدا می فرماید: « ادرؤوا الحدودَ عن المسلمین ما استطعتم فإنْ وَجَدتُم للمسلِمِ مَخْرَجا فَخَلّوا سبیلَهُ ؛ فإنَّ الإمامَ لَأنْ یُخْطِئَ فی العَفوِ خَیرٌ مِن أنْ یُخْطئَ فی العُقوبَةِ ؛ تا جایى که مى توانید حدود و مجازاتها را از مسلمانان دور کنید. اگر براى مسلمان [گناهکار] محمل و مفرّى یافتید او را آزاد کنید؛ زیرا اگر امام در بخشودن خطا کند بهتر است که در کیفر دادن گرفتار خطا شود». اگر از پیامبر بپرسیم خطای قاضی و حاکم شرع در جایی که حکم را اجرا و خطا می کند و نباید اجرا کند بدتر است یا آنجایی که نباید ببخشد و می بخشد؟ پیامبر می فرماید: «اگر خطای در عفو کند خیلی بهتر از این است که خطای در عقوبت کند». بخشش و عفو حتی در صورتی که متکی به خطای قاضی باشد بازهم مورد تاکید است تا چه برسد به عفو و بخششی که متکی به خطا نیست و براساس مصالح و شرایط، حاکم شرع می بخشد البته اگر عفو و بخشش در مورد مجرم قطعی باعث جری شدن مجرم شود طبیعتا عفو جایی ندارد.
وی خاطرنشان کرد: در همین موردی که ممکن است عفوکردن خطا باشد و سبب جسارت مجرم شود باید همین را هم در معرض افکار عمومی قرار داد. اگر افکار عمومی عفو در جرایم سنگین را هضم کند، عفو در جایگاه خود انجام شده است.
وی ادامه داد: جرم وقتی سنگین بود طبیعتا یک کیفر سنگین هم در برابر آن قرار می گیرد. فرض می کنیم که تمام مراحل قضایی برای اعدام به نتیجه رسیده باشد. این اعدام یا مربوط به جرائم عمومی و کلی است یا متکی به حق الناس است و طبیعتا اولیاء دم باید رضایت دهند. در هر دوبخش، توصیه ای که ما از فقه اسلامی استفاده می کنیم این است که تا جایی که امکان دارد شخص مورد اجرای حکم را در نظر بگیرید، شرایط جامعه و شرایط بین المللی را در نظر بگیرید هرکجا که اعدام بیش از توان یک جامعه و خانواده و فرد است بهتر است این را تبدیل به یک کیفر جایگزین کنیم که در خورد توان فرد، خانواده آن فرد و جامعه باشد تا از آسیب های احتمالی روی خانواده ها و جامعه بتوانیم دور بمانیم.
سروش در پایان به قضات توصیه کرد: در مورد انسان حتی انسان تبهکار گفته می شود دارای کرامت ذاتی است. در عین حال که ما باید با جرم مواجه شویم اما زیباست قضات در عین حفظ امنیت جامعه تلاش کنند به کرامت انسان هم توجه کنند و حرمت دم (خون) هم محفوظ بماند.
وی خاطرنشان کرد: اگر احکام اعدام در حدی قرار گرفت که مورد شگفتی جامعه و افکار عمومی شد، باید مسئولان یک تجدیدنظر و نگاه وسیعی به آنچه ارائه می کنند داشته باشند. در اسلام خون دارای حرمت است ولو صاحب آن مجرم است، در موارد استثنایی شریعت اجازه ریختن خون را داده است آن هم با سخت ترین شرایط که لحاظ و رعایت آن کار هرکسی نیست. خون هرانسانی دارای احترام است و تا جایی که می شود باید حرمت آن حفظ شود. امام علی (ع) در نامه خود به مالک اشتر فرمودند: «نسبت به خون تمام حساسیت را بکار بگیر چون خون دارای حرمت است». اگر قصاص باشد شرایط قصاص خیلی سخت است تا به این نقطه برسد که باید قصاص شود اگر جرائم امنیتی و اقتصادی باشد رسیدن به این نتیجه که فرد مستحق اعدام است به این سادگی نیست. کارشناس های بسیار متعددی از گروه های مختلف عالمان حوزه، اساتید دانشگاه، روانشناسان، جرمشناسان و… باید در این باره اظهارنظر کنند چون «خون» حرمت دارد.
وی ادامه داد: مثلا کسی با یک قطعه شعری یا کتابی که نوشته یا سخنرانی که کرده، می خواهیم بگوئیم او مرتد است و باید اعدام شود، اینجا ابتدا باید تامل کرد که ارتداد چیست؟ آیا صرف خواندن یک شعر، صرف سخنرانی یا نوشتن کتاب، ارتداد شخص ثابت می شود؟ وقتی اینها را کنار هم می گذاریم به این نتیجه می رسیم که خون حرمت بسیار بالایی دارد و در موارد استثنایی که خون شخص از حرمت خارج می شود، ریختن آن جایز است که رسیدن به این نتیجه سخت است و به زعم بنده، یک استثنا بین احکام قضایی می تواند باشد و مسئله ساده ای نیست.