سیداحمد خمینی یکی از شخصیت‌های شناخته‌شده و درعین‌حال، ناشناخته در تاریخ پس از انقلاب است. شخصیتی تاثیرگذار در بیت آیت‌الله {امام} خمینی که نقل‌ها و قضاوت‌های مثبت و منفی بسیاری در خصوص او وجود دارد. در جشنواره حقیقت امسال مستند «احمد» ساخته مصطفی رزاق‌کریمی در خصوص این شخصیت مهم، به نمایش درآمد.

به گزارش جماران؛ محسن صالحی‌خواه روزنامه‌نگار در یادداشتی در روزنامه هم میهن نوشت:

سیداحمد خمینی یکی از شخصیت‌های شناخته‌شده و درعین‌حال، ناشناخته در تاریخ پس از انقلاب است. شخصیتی تاثیرگذار در بیت آیت‌الله {امام} خمینی که نقل‌ها و قضاوت‌های مثبت و منفی بسیاری در خصوص او وجود دارد. در جشنواره حقیقت امسال مستند «احمد» ساخته مصطفی رزاق‌کریمی در خصوص این شخصیت مهم، به نمایش درآمد؛ مستندی که به نظر نویسنده به‌عنوان مخاطب، نقاط ضعف و قوتی دارد که البته، متخصصان امر باید به آن بپردازند. اما ازنظر من، آنچه مستند احمد را به یک فیلم خوب تبدیل می‌کند، محتوای آن است.

۱

مصاحبه‌شوندگان یکی از نقاط قوت این فیلم هستند. اشخاص تاثیرگذاری در دوران مبارزات نهضت اسلامی به رهبری آیت‌الله {امام} خمینی و پس از پیروزی انقلاب که به دلایل مختلفی از صحنه حذف شدند یا سکوت اختیار کردند، مقابل دوربین رزاق کریمی آمدند. ترکیب پژوهش دقیق این مستند و دسترسی به اسناد، شناسایی نقاط مبهم و گفت‌وگو با این شخصیت‌های تاثیرگذار، ترکیب برنده مستند احمد است. فیلم تلاش می‌کند تا حد ممکن این نقاط را روشن کند. فیلم در خصوص فرازوفرودهای زندگی شخصی و سیاسی سوژه صادق است. برای مثال زمانی که از میزان نفوذ و نقش سیداحمد در بیت و دفتر آیت‌الله {امام} خمینی صحبت می‌شود، فیلم بدون واهمه به موضوع می‌پردازد. چون به نظر من توانایی ورود به مسئله را داشته است. نکته تکمیلی در خصوص میزان صداقت این مستند این است که وقتی به‌عنوان یک مخاطب علاقه‌مند به تاریخ معاصر و مسائل سیاسی فیلم احمد را تماشا کنید، متوجه می‌شوید که این مستند تا نقطه امکان به مسائل وارد شده. تا حدی که توانسته گفته و آنجایی که امکان طرح مسائل وجود نداشته، سکوت کرده است.

۲

مستند احمد نشان می‌دهد که می‌شود افراد را از صحنه سیاست کنار گذاشت، اما نمی‌شود آن‌ها را از تاریخ حذف کرد. گفت‌وگو با سیدمحمد خاتمی که تا همین چند سال پیش رسانه‌ها اجازه انتشار تصویر یا بردن نام او را نداشتند، سیدمحمد موسوی‌خوئینی‌ها که سال‌هاست در حاشیه سیاست حضور دارد و تن به مصاحبه نمی‌دهد، یا شیخ مهدی کروبی که پس از وقایع سال 88 تاکنون در حصر خانگی حضور دارد، نشان‌دهنده این حقیقت است که تاریخ را نمی‌شود دستکاری کرد.

۳

قصه زندگی سیداحمد پس از رحلت آیت‌الله {امام} خمینی، به مرور زمان پیچیده می‌شود. فیلم با صراحت به گلایه‌های سیداحمد پس از سال۱۳۶۸ نیز می‌پردازد اما زیاد در مسائل عمیق نمی‌شود؛ فیلمی که با حوصله و توجه به جزئیات پرداخته و زوایای زندگی سوژه را نشان داده، در فصل پایانی با سرعت از مسائل عبور می‌کند و با فوت سیداحمد به پایان می‌رسد.

۴

یکی از امتیازهای فیلم این است که درباره سوژه اغراق نمی‌کند. این امر باعث می‌شود فیلم تا حدودی با مستندهای داخلی به‌خصوص مستندهای پرتره متفاوت باشد. با توجه به زیرساخت‌های ساخت مستند در کشورمان، به‌طور معمول فیلم باید خوشایند سیاست‌گذاران و حامیان مالی پروژه‌ها که مؤسسات وابسته به ساختار هستند، باشد. چنین وضعیتی که شاید در مستندهای پرتره بیشتر خودش را نشان دهد، نوعی اغراق در میزان خوب بودن یا بد بودن سوژه ایجاد می‌کند. بعضی فیلم‌سازان مشکلی با این وضعیت ندارند و همان خط مشی سیاست‌گذاران را دنبال می‌کنند. بعضی نیز تلاش می‌کنند در عین جذب حمایت حرف‌های مدنظر خود را بزنند. اما به طور معمول این سازوکار مستندسازی باعث می‌شود که مستندهای حمایت‌شده از سوی نهادها یا مؤسسات وابسته، از دریچه خاصی به سوژه نگاه کنند.

در کنار این پرداخت‌های سیاسی و غیرمنصفانه‌ای که در تمام این سال‌ها دیده‌ایم، ساخت مستند در مقابل این روایت‌ها اگر غیرممکن نباشد، بسیار سخت است. مگر اینکه بشود به صورت مستقل و بدون پشتوانه مالی فیلمی ساخت که مشکلات خودش را دارد. برای مثال، ساخت مستندی منصفانه درباره حیات سیاسی مرحوم آیت‌الله منتظری بسیار دور از دسترس است. یا نمی‌شود به این امید داشت که روزی مستندی منصفانه در خصوص مرحوم آیت‌الله صانعی ساخته شود. مهندس بازرگان، ابراهیم یزدی، مهندس موسوی، محمد خاتمی و بسیاری دیگر را در این لیست قرار دهید. نگاه مستندهای پرتره، ارتباط مستقیمی با نگاه ساختار به چهره مورد نظر دارد. مستند احمد با اینکه از سوی مؤسسه عروج ساخته شده، سعی می‌کند در عین نگاهی که به سوژه دارد، از اغراق دوری کند. سیداحمد خمینی در «احمد» مصطفی رزاق‌کریمی، تا حد امکان واقعی است.

۵

ساخت مستندی مثل احمد با حمایت مؤسسه‌ای رسمی، نشان می‌دهد که تفکر پشتیبانی‌کننده از ساخت فیلم بسیار مهم است. همچنین نشان می‌دهد که بسیاری از خط قرمزها، قابلیت تغییر دارند و می‌شود در آن‌ها تجدیدنظر کرد. در همین مستند اشاره سریعی به اعدام‌های سال۱۳۶۷ می‌شود. هرچند موضوع را باز نمی‌کند و با سرعت از روی شبهه‌ای که در خصوص سیداحمد خمینی وجود دارد، عبور می‌کند؛ شبهه‌ای که می‌گوید نامه اعدام اعضای منافقین ربطی به آیت‌الله {امام} خمینی نداشته و توسط سیداحمد نوشته شده است. فیلم سعی می‌کند در حد امکان روایت خود را از این واقعه ارائه کند و با همان سرعتی که ذکر شد، به اطلاعات زمینه‌ساز صدور آن حکم اشاره دارد. اتفاق مهم این است که در چنین مستندی به یک موضوع مناقشه‌برانگیز در تاریخ جمهوری اسلامی پرداخته شده است. احمد اثبات می‌کند که امکان تجدیدنظر در خط قرمزهای تاریخی وجود دارد. به سیاست‌گذاران توصیه می‌کنم تجربه‌های ساخت فیلم در خصوص جنگ ویتنام در آمریکا را مرور کنند. نباید از روبه‌رو شدن با وقایع تاریخی ترسید.

۶

ساختار همواره از انتشار روایت اول صحبت می‌کند. اما در کنار این خواست مهم و راهبردی، در خصوص بعضی وقایع مهم در تاریخ پس از انقلاب با سکوتی آزاردهنده مواجه هستیم. مستندی مثل احمد و هر مستند دیگری که روایتی پژوهش‌محور و جامع در خصوص اشخاص یا وقایع داشته باشد، می‌تواند این سکوت داخلی را بشکند. روایت جامع و پژوهش‌محور الزاماً با روایت ساختار تطابق ندارد اما کمک بزرگی به بازگشت مرجعیت رسانه‌ای به داخل کشور و یافتن حقیقت توسط مخاطبان می‌کند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.