جمهوری اسلامی در تعریف امام خمینی در نوفل لوشاتو و سپس در ایران عبارت بود از جمهوریت به معنای حاکمیت اراده مردم بر سرنوشت خویش و اداره کشور در قالب رفراندوم، انتخابات و اعتراضات قانونی و اسلامیت به معنی انطباق قوانین و مقررات با موازین دینی. در حقیقت جمهوری اسلامی تلفیق اراده مردم با مذهب رسمی است که بعدها از آن تعبیر شد به مردمسالاری دینی یا مردم سالاری سازگار با دین.
به گزارش جماران؛ احمد مازنی نماینده تهران در مجلس دهم و فعال سیاسی در یادداشتی در روزنامه اعتماد با عنوان «بازگشت به سنت بنیانگذار» که در ادامه یادداشت قبلی او {اینجا} نوشته شده، آورده است:
۱- جمهوری اسلامی، مردم سالاری سازگار با دین
در پی فراخوان طرح «بازگشت به سنت بنیانگذار» اظهارنظرهای متفاوتی در قالب یادداشت، کامنت و... مطرح شد که عجالتا از همه آنها سپاسگزارم. اکنون وقت آن است تا این عنوان کلی را تبیین کرده و در معرض نظر و اندیشه صاحبنظران منصف قرار دهیم. از این رو نخستین موضوع در اندیشه و عملکرد امام خمینی، «طرح جمهوری اسلامی» است. شاید به جرات بتوان گفت مهمترین دستاورد امام خمینی ارایه طرح جمهوری اسلامی برای ایران است.
برای تبیین این مساله باید توضیح بدهم.
میدانیم که حکومت مستقر در طول تاریخ چند هزارساله ایران پادشاهی بود، در هر دورهای یک نفر از یک خاندان ایرانی یا از طریق لشکر کشی از یک کشور خارجی به تخت سلطنت مینشست و تا نفر بعد و خاندان بعد، این خاندان بر این کشور حکومت میکرد، بنابراین ابزار قدرت عبارت بود از زور و سرنیزه و مداخلات بیگانه و مردم هیچ نقشی در سرنوشت خویش نداشتند جز مواقعی که برای گرفتن مالیات و خراج به روستاها و آبادیها هجوم میبردند و حاصل دسترنجشان را غارت میکردند. این غارتگری در دوره پهلوی به شکل مدرن انجام میشد. در تمام این قرنها اراده یک نفر بر جان، مال و ناموس مردم حاکم بود یعنی دیکتاتوری مطلق پادشاه. و در بعضی از ادوار، از جمله در دوره قاجار و پهلوی استبداد داخلی توأم بود با استیلای خارجی. این وضعیت ادامه داشت تا نهضت مشروطه. در نهضت مشروطه پیشوایان دینی و ملی پیشاپیش مردم ایران قیام کردند و خواستار مشروطه سلطنتی، مجلس قانونگذاری و عدالتخانه شدند. در نتیجه این قیام مردمی به تدریج کشور ما صاحب قانون اساسی شد که بر اساس آن بهرغم اختیارات برتر برای شاه و تداوم سلطنت در یک خانواده (قاجار و بعد پهلوی)، اختیارات شاه در چارچوب قانون قرار گرفت و قرار شد نمایندگان مجلس توسط مردم انتخاب شوند و چند مجتهد تراز اول بر انطباق قوانین با موازین شرعی نظارت کنند.
اما به تدریج نه شاه به مشروطه سلطنتی ملتزم بود، نه رای مردم به حساب میآمد و نه برای مجتهدین حق نظارت قائل شدند.
از سوی دیگر جامعه ایران در طول تاریخ، چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام عمیقا مذهبی بودند و این اعتقاد مذهبی به تدریج در باور به اسلام و مکتب اهل بیت(ع) متبلور شد. ایرانیان در عین تمایل به توسعه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، این تمایل را با مراعات اصول و ارزشهای دینی میخواستند.
مردم ایران عدالت را در مکتب علی، فاطمه و حسین جستوجو میکردند، حکومتی را میخواستند که پیشرفت و توسعه اقتصادی آن منطبق با موازین دینی باشد. بارها خوانده و شنیده بودند که اسلام دین آزادی و تشیع مذهب اعتراض و عدالت خواهی است. بنابراین حکومت مطبوع مردم ایران حکومتی بود که در عین بهرهگیری از تجارب دنیای مدرن، به سنتهای دینی آنان آسیبی وارد نکند از این رو انقلاب مردم ایران از مشروطه تا نهضت ملی و قیام پانزدهم خرداد و بالاخره انقلاب فراگیر سالهای ۵۶ و ۵۷ رنگ دینی و مذهبی داشت. راهپیماییها در محرم و عاشورا و مجالس دینی محل اعتراض به نظام حاکم و درخواست تشکیل حکومت اسلامی شد. نسل ما به خاطر دارند که در شعارهای مردم ایران پس از استقلال و آزادی شعار حکومت اسلامی پرطنینترین شعارها بود بنابراین از یک سو خواستار تغییر نظام سلطنتی و از دیگر سو خواستار نظام متکی به آرای مردم با رعایت اصول و ارزشهای اسلامی بودند.
امام خمینی این مطالبه عمومی را در شعار جمهوری اسلامی و بعدها در نظام جمهوری اسلامی تعریف کرد. شعاری که در راهپیماییهای میلیونی به جای حکومت اسلامی و در رفراندوم و سپس در قانون اساسی به عنوان مطالبه تاریخی مردم ایران متبلور شد. جمهوری اسلامی در تعریف امام خمینی در نوفل لوشاتو و سپس در ایران عبارت بود از جمهوریت به معنای حاکمیت اراده مردم بر سرنوشت خویش و اداره کشور در قالب رفراندوم، انتخابات و اعتراضات قانونی و اسلامیت به معنی انطباق قوانین و مقررات با موازین دینی. در حقیقت جمهوری اسلامی تلفیق اراده مردم با مذهب رسمی است که بعدها از آن تعبیر شد به مردمسالاری دینی یا مردم سالاری سازگار با دین.
طرح جمهوری اسلامی همچنان میتواند راهحل برون رفت از بن بستها باشد، به شرط آنکه به اصل و لوازم آن پایبند باشیم و با انحراف مدعیان و مغالطه بدخواهان به صف براندازان نپیوندیم.
این بحث ادامه دارد