روز سوم مهر ماه ۱۳۵۷ خبر انحلال تشکیلات حزب رستاخیز اعلام شد. اعلام انحلال حزب رستاخیز اعلام شکست سیاست تکحزبی محمدرضاشاه پهلوی بود؛ حزبی که ۱۱ اسفند ۱۳۵۳ تشکیل شد و اولین کنگرهاش را دهم اردیبهشت ۱۳۵۴ برگزار کرد و شاه گفت هر کس عضو آن نشود، دو راه برایش وجود دارد: «او جایش یا در زندان ایران است، یا اگر بخواهد فردا با کمال میل بدون اخذ حق عوارض، گذرنامه در دستش میگذاریم و به هر جایی که دلش میخواهد، برود.» کمتر از ۴ سال بعد، حزب واحد نظام شاهنشاهی چنان متزلزل شده بود که بودجهاش در سال ۱۳۵۷ نسبت به سال قبل آن ۱۶ میلیون تومان کاهش یافت! ۳ مهر ۱۳۵۷ دبیرکل حزب رستاخیز «منتفی بودن موجودیت» آن را اعلام کرد و در جلسه ۸ مهر انحلال حزب رسما اعلام شد و جواد سعید استعفا داد.
به گزارش جماران از پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ روز سوم مهرماه ۱۳۵۷ خبر انحلال تشکیلات حزب رستاخیز اعلام شد و جواد سعید، آخرین دبیرکل حزب گفت حزبی به نام رستاخیز دیگر در صحنه مبارزات سیاسی وجود نخواهد داشت. به گفته دکتر سعید اساسنامه، تشکیلات، سازمان مالی و ارکان حزب بر مبنای اساسنامهای که متعلق به حزب فراگیر رستاخیز بوده تعیین شده، اما «در حال حاضر حزب رستاخیز فراگیری خود را از دست داده است.»
اعلام انحلال حزب رستاخیز اعلام شکست سیاست تکحزبی محمدرضاشاه پهلوی بود؛ حزبی که ۱۱ اسفند ۱۳۵۳ تشکیل شد و اولین کنگرهاش را دهم اردیبهشت ۱۳۵۴ برگزار کرد و شاه گفت هر کس عضو آن نشود، دو راه برایش وجود دارد: «او جایش یا در زندان ایران است، یا اگر بخواهد فردا با کمال میل بدون اخذ حق عوارض، گذرنامه در دستش میگذاریم و به هر جایی که دلش میخواهد، برود.»
کمتر از ۴ سال بعد، حزب واحد نظام شاهنشاهی چنان متزلزل شده بود که بودجهاش در سال ۱۳۵۷ نسبت به سال قبل آن ۱۶ میلیون تومان کاهش یافت! (بودجه سال ۱۳۵۷ که به تصویب مجلسین رسید، ۲۰۳ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان بود.)
۳ مهر ۱۳۵۷ دبیرکل حزب رستاخیز «منتفی بودن موجودیت» آن را اعلام کرد و در جلسه ۸ مهر، در آخرین جلسه کمیته منتخب هیات اجرایی، انحلال حزب رسما اعلام شد و جواد سعید استعفا داد.
حزب رستاخیز چنانکه در یکی از بولتنهای نوبهای سری ساواک اشاره شده، دیگر فاقد نفوذ بود: «رویدادهای اخیر کشور عملا نشان داده است که حزب رستاخیز ملت ایران علیرغم برخورداری از امکانات وسیع و عضویت چند میلیون نفر در این حزب به علت نداشتن نفوذ واقعی در بین طبقات مختلف اجتماعی نتوانسته است در مقابل تحریکات عوامل مخرب و ماجراجو پایگاه مطمئنی برای خود ایجاد نماید.»
بولتن نوبهای ساواک از ۱۳۵۷/۱/۲۵ تا ۱۳۵۷/۶/۲۵ درباره حزب رستاخیز
در این بولتن سری که کمتر از ۱۰ روز قبل از اعلام انحلال حزب رستاخیز جمعبندی شده بود، آمده است که: «شکل نگرفتن جناحهای حزب به عنوان بسترهای فکری و بیاعتقادی و ناباوری مردم نسبت به گردانندگان اصلی حزب موجبات رکود فعالیتهای حزب را فراهم تا جایی که تشکیل و تداوم کانونها در سطح کشور دچار وقفه شده و جلسات آن حتی ۶ ماه یک بار هم تشکیل نشده است. موارد فوق و استفاده از چهرههای شناخته شده (که مورد تائید عامه نبودند)، کنار گذاردن تدریجی برخی از عناصر میهنپرست از فعالیتهای حزبی، محدودتر بودن انتخابات هیات اجرایی، اعمال نفوذ پارهای از نمایندگان مجلس شورای ملی در انتخابات شوراهای حزب در استانها و شهرستانها ناشی از دستهبندی در حزب، ارائه آمارهای ساختگی در مورد تشکیل کانونها از جانب حزب موجبات بیاعتقادی طبقات مختلف بویژه گروههای روشنفکر را نسبت به حزب رستاخیز ملت ایران فراهم نموده است تا آنجا که این حزب با وجود برخورداری از امکانات وسیع مالی و تشکیلاتی در طول سه سال و نیم فعالیت خود به عنوان تنها حزب سیاسی مملکت نتوانست به پایگاه قابل اتکائی در بین قشرهای مختلف جامعه دست یابد. لذا امکان رقابت این حزب در پهنه فضای باز سیاسی با دیگر احزاب و گروههای سیاسی و توفیق در این زمینه با توجه به ضعف تشکیلاتی فعلی آن بعید به نظر میرسد.»
بولتن نوبهای ساواک از ۱۳۵۷/۱/۲۵ تا ۱۳۵۷/۶/۲۵ درباره حزب رستاخیز
ساواک پس از اعلام استعفای جواد سعید نگران اموال دولتی در اختیار حزب رستاخیز بود که «بیش از صد میلیون تومان قیمت دارد و در این فاصله زمانی حیف و میل خواهد شد.»
اسناد موجود در آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی نشان میدهد ساواک با انحلال حزب رستاخیز مخالف بود. منبع ساواک در گزارشی که از تشکیل جلسات حزب پس از اعلام انحلال ارسال میکرد، نوشته است: «حزب رستاخیز با فرمان اعلیحضرت به وجود آمده و باید با فرمان ایشان منحل شود. هیات اجرایی نمیتواند تصمیم به انحلال آن بگیرد و نیز استعفای دبیرکل نمیتواند باعث انحلال حزب گردد.»
یکی از گزارشهای «خیلی محرمانه» ساواک درباره تشکیل جلسه حزب رستاخیز به این شرح است:«ساعت ۱۸:۳۰ روز ۵۷/۷/۱۲ حدود ۲۰ نفر از اعضای رستاخیز ملت ایران در طبقه سوم ساختمان مرکزی حزب واقع در خیابان ویلا جمع و تلگرافی در زمینه تشکیل گروه مبارزان متحد تهیه و تا به پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر مخابره نمایند. ضمنا در همین جلسه نامهای از طرف سعید پدرامی به قریشی رئیس هیات اجرایی نوشته شد مبنی بر اینکه حزب رستاخیز ملت ایران به هیچ وجه نباید منحل شود چون افرادی با دل و جان مایل هستند که حزب ابقاء شود و با هزینه خود بودجه حزب را تامین نمایند. چنانچه حزب رستاخیز منحل شود ما علیه افرادی که باعث انحلال حزب شدهاند اعلام جرم میکنیم.
نظریه شنبه - نظری ندارد.
نظریه یکشنبه - با توجه به دسترسی و صداقت شنبه خبر صحت دارد.
نظریه چهارشنبه - نظریه یکشنبه مورد تائید است.»
گزارش ساواک در خصوص تشکیل جلسه اعضای حزب رستاخیز به منظور مذاکره در مورد ابقاء و احیای حزب مذکور
۴ روز بعد ساواک در گزارش «خیلی محرمانه» دیگری پیشنهاد داد انحلال یا ابقای حزب رستاخیز به آرای عمومی گذاشته شود و فردی دلسوز برای تعیین تکلیف قطعی آن تعیین گردد: «حال که حزب رستاخیز روزهای سرنوشتسازی برای انحلال یا ابقاء خود میگذراند شایسته است به منظور احترام به افکار عمومی اولا این موضوع در رسانههای گروهی به آراء عمومی گذاشته شود. ثانیا برای اداره امور حزب تا تعیین تکلیف قطعی یک نفر قائممقام دلسوز و کارآمد و مدیر تعیین شود تا نشان دهد که در همین چند روز میتواند بر این کالبد نیمهجان روحی تازه بدمد.
نظریه شنبه - خیلی از دستاندرکاران آرزو دارند با انحلال این حزب و حیف و میل اموال و عدم رسیدگی به وضع گذشته آنان در اثر انحلال حزب به نوایی برسند. پس بهتر است اولا این حزب نگهداری شود تا سکوی مطمئنی برای ابراز حقایق و مقاومت در برابر احزاب خوب و بد آینده باشد.
نظریه یکشنبه - متن خبر و نظریه شنبه در خور تعمق و بررسی است.
نظریه چهارشنبه - نظریه یکشنبه مورد تائید است.»
پیشنهادات ساواک تهران در خصوص رأیگیری عمومی در مورد ابقاء یا انحلال حزب رستاخیز ملت ایران
پس از آن جلساتی برای احیای حزب رستاخیز انجام شد. سعید پدرامی رئیس تشکیلات حزب در تهران اعلام کرد که فعالیت حزب رستاخیز با گروه مبارزان متحد ادامه خواهد یافت که البته ساواک نظر مثبتی درباره او نداشت و این بازیگر نقش غلام سیاه در تئاتر نصر که در دوره ۲۳ مجلس شورای ملی از گروه کارگر به نمایندگی مجلس رسیده بود را «از نوچههای پیشهوری» میدانست. این آخرین تلاشهای ناکام سران حزب رستاخیز بود؛ سیاست تکحزبی شاه شکست خورده بود و دیماه ۱۳۵۷ این خود شاه بود که از ایران برای همیشه خارج شد.