پیروز حناچی شهردار پیشین تهران نوشت: استفاده مناسب، اخلاقی و معقول از رسانه و سایر ابزارهای قدرت، نشان‌دهنده فهم بالای مدیران و زیرمجموعه‌های‌شان است؛ این بد است که برخی افراد و جریانات از ابزارهای در اختیار سوءاستفاده کرده و چهره‌های منتقد خود را با رفتارهای سبک، مقابلات غیرعلمی و... نشان دهند.

به گزارش جماران؛ پیروز حناچی شهردار پیشین تهران در یادداشتی با عنوان «معادله مونوریل و دوچرخه» در روزنامه اعتماد نوشت:

1) به نظر بنده نظام مدیران اساسا نباید به مردم اطلاعات غلط داده و خلاف واقع بگوید. 

نباید فراموش کرد که روند ساخت‌وساز‌ها و رشد نهادهای شهری از صفر که شروع نشده؛ طی سال‌ها و دهه‌های متمادی، زحمایت بسیاری کشیده شده، سنگ روی سنگ گذاشته شده و ایده‌ها و طرح‌ها در حوزه‌های مختلف یکی پس از دیگری اجرایی شده‌اند تا نهایتا به نقطه امروز رسیده‌ایم. قبل از ما هم تلاش‌های بسیاری صورت گرفته بود و بعد از ما هم تلاش‌های فراوانی انجام خواهد شد. معتقدم از طریق این استمرار روی طرح‌های کارشناسی و هم‌افزایی‌هاست که جوامع به سمت بهبود و رشد و بهتر شدن حرکت می‌کنند. ما هم در شهرداری تهران، تلاش خود را کردیم و پس از مدتی، مدیریت را تحویل نفرات بعدی دادیم تا کار را ادامه دهند. هیچ‌کس هم شزم و هوخشتره نیست که یک تنه، بتواند همه مشکلات را حل کند. اما متاسفانه مسوولان امروز مدیریت شهری اطلاعات غلط می‌دهند. 

2) واقع امر آن است که موضوع عقد قرارداد 630 واگن مترو که رسانه‌ای شده، اساسا مرتبط با مدیریت شهری فعلی شهر تهران نیست و به تلاش‌های مدیریت قبلی بازمی‌گردد، اما مدیران فعلی ان‌شاءالله آن را پیگیری نموده و پس از انتقال و مونتاژ در واگن‌سازی، دستاورد آن را برداشت می‌کنند. ایرادی هم ندارد، مهم این است که قدمی برداشته شود و مردم از سایه‌سار خدمات بهره‌مند شوند. اینکه به نام چه فرد یا جریانی تمام می‌شود، فاقد اهمیت بنیادین است؛ حقیقت سرانجام مسیر خود را به‌رغم همه موانع و دست‌اندازها پیدا می‌کند. دلیل اینکه پروژه 630 واگن تا به امروز کاملا اجرایی نشده، یکی به خاطر تحریم‌ها و عدم همکاری طرف فروشنده و دوم هم به خاطر عدم واریز سهم 15درصدی پیش‌پرداخت است. اگر دولت این مبلغ۱۵ درصد را پرداخت کند، پروژه نهایی می‌شود. 

3) موضوع مهم بعدی، قطار ملی است که در دوره قبل، با همکاری جهاد دانشگاهی و معاون فناوری ریاست‌جمهوری چارچوب‌های فنی و اجرایی آن تهیه شد. برای نخستین‌بار، مهندسی، طراحی داخلی و ساخت موتور‌های الکتریکی واگن‌ها، ترمز، گنگ وی، درب‌ها و... در کشور ساخته شد و یک رام (هفت واگن) با حدود 80 درصد تولید داخلی پرده‌برداری شد. و این علاوه بر ۷۸ واگنی بود که در ابتدای دوره به ناوگان مترو تهران وارد و افزوده شده بود. آمار اتوبوس‌های داخل شهر هم موضوع دیگری است که در خصوص آن اطلاعات خلاف واقع داده می‌شود. گزارش خانم سلیمانی در شورای شهر تهران منطبق بر واقعیت بود. نمی‌توان کتمان کرد که این شهر بحران دارد و سال‌ها به اندازه نیاز و وسعت شهر اتوبوس وارد نشده است. در زمان مدیریت ما در شهرداری، قراردادی برای خرید 240 اتوبوس و مینی‌بوس با ایران‌خودرو دیزل بسته شد که این تعداد به ناوگان حمل‌ونقل عمومی پیوستند. قراردادهای دیگری هم بسته شد که تحویل‌های آن به دوره ما نرسید و مدیران بعدی، میوه‌های آن را چیدند. 

4) متاسفانه اخیرا برخی افراد و رسانه‌ها، «تراموا» و «دوچرخه» را مقابل هم قرار داده‌اند و تصور تقابلی در این زمینه را به‌صورتی غیرکارشناسانه ترویج و تبلیغ می‌کنند. در حالی که این مقایسه از اساس اشتباه است. در مدیریت قبلی، برای نخستین‌بار، طرح جامع حمل‌ونقل ریلی شهر تهران شامل ده خط مترو و دو خط LRT در شورای عالی ترافیک تهران و کشور در بهمن ماه ۹۸ تصویب شد. اتفاقا این طرح، مسیرهای متفاوتی با برخی ادعاهای فعلی دارد؛ اعتقاد ما این بود که در خیابان ولی‌عصر از میدان راه‌آهن تا تجریش این پتانسیل وجود دارد که از تراموا استفاده شود چرا که خیابان ولیعصر به ثبت ملی رسیده بود و مقدمات ثبت جهانی آن در TENTATIVE LIST میراث جهانی به انجام رسیده و طرح آن در کمیسیون ماده ۵ تصویب شد. 

خیابان آزادی به این دلیل فاقد این پتانسیل است که در بخش عمده‌ای از زیر مسیر آزادی، خط مترو وجود دارد، بنابراین از منظر فنی در مسیری که خط مترو وجود دارد، منوریل فاقد منطق کارشناسی و اجرایی است. اساسا مونوریل، یک انتخاب مختص قطار ریلی سبک است و معمولا در نقاطی به کار گرفته می‌شود که قصد افزایش کیفیت و آرامش، تقدم پیاده بر سواره در آنها وجود داشته باشد. تراموا انبوه‌بر نیست. اما تراموا کیفیت فضا را بالا می‌برد. معمولا در مرکز شهرهای تاریخی یا مکان‌هایی که امکان پیاده‌روی برای آنها وجود دارد این ابزار به کار گرفته می‌شود. 

5) گزاره‌هایی چون LRT و دوچرخه، مکمل هم هستند و مقابل هم نیستند. افراد و جریاناتی که این دو گزاره را مقابل هم قرار می‌دهند، درک درستی از مدیریت کیفی و به‌روز در شهرها ندارند و موضوعات را بر مدار کارشناسی تعقیب نمی‌کنند. اگر نگاه مدیریتی مبتنی بر هدف کاهش آلودگی هوا و بالا رفتن کیفیت زیست در شهرها باشد، هر گزاره‌ای را که به کاهش انتشار سوخت فسیلی، آلودگی کمتر، خدمات بیشتر به شهروندان و.... منجر شود از آنها باید استفاده کرد. برای این اهداف از ابزارهایی چون مسیرهای پیاده و دوچرخه، اسکوتر برقی، تراموا و LRT تاکسی‌های برقی و... در جای مناسب خود باید استفاده کرد. هرکدام از این ابزارها، مانند پروژه‌هایی هستند که مکمل همند مثل قطعات پازل.

6) استفاده مناسب، اخلاقی و معقول از رسانه و سایر ابزارهای قدرت، نشان‌دهنده فهم بالای مدیران و زیرمجموعه‌های‌شان است؛ این بد است که برخی افراد و جریانات از ابزارهای در اختیار سوءاستفاده کرده و چهره‌های منتقد خود را با رفتارهای سبک، مقابلات غیرعلمی و... نشان دهند. این روش‌ها، بیش از آنکه طرف منتقد را زیر سوال ببرد، مدیریت شهری را زیر سوال خواهد برد. اینکه فردی از نظرات کارشناسی افراد در نقد خود خوشش نیاید و به خاطر نظر و ایده و دیدگاهی با او زاویه داشته باشد، برخورد سخیف نموده و جواب کارشناسی و معقول ندهد، نوعی ترویج بی‌اخلاقی است. ضمن اینکه فرد هتاک این پالس را به طرف مقابل ارسال می‌کند که من توانایی گفت‌وگو و استدلال در برابر تو را ندارم! اگر حرف و نظر و استدلالی در برابر دیدگاه‌ها و نقدها وجود دارد، باید از طریق بحث و تبادل نظر طرح شده و چند و چون آن کاویده شود. متاسفانه در حال حاضر یک چنین خرد و دوراندیشی در ساختار مدیریتی شهر وجود ندارد؛ تا بعد چه پیش آید

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.