شدت واکنش ایران و آمادگی مسکو برای عقب نشینی نیز نشان میدهد که هنگامی که تهران "علاقه خود به توسعه روابط با روسیه را از دست بدهد"، احتمالاً چیزی در آینده تغییر خواهد کرد، حال یا به دلیل انزوای روزافزون روسیه به خاطر جنگش علیه اوکراین، یا به دلیل خطاکاری های مسکو، همانند آنچه اخیرا انجام داد که باعث میشود ایران به دنبال متحدان جایگزین برآید.
به گزارش جماران؛ پاول گوبل در یادداشتی تحلیلی در اندیشکده جیمزتاون نوشته است: اهمیت روزافزون ایران برای جمهوری فدرال روسیه و دگرش در قدرت نسبی بین دو کشور، در یک زنجیره بگومگوی قابل توجه میان تهران و مسکو برجسته شده است. دوازدهم ژوئیه، مسکو پای یک بیانیه کشورهای عربی خلیج فارس امضا گذاشت که در آن اعلام شده بود اختلاف امارات با تهران درباره جزایر تنگه هرمز باید از طریق مذاکرات یا ارجاع به محاکم بین المللی حل و فصل شود. روز بعد، تهران موضع روسیه را محکوم کرد و سفیر روسیه در تهران را به دلیل اقدامات مسکو فراخواند و خواهان توضیح مسکو در این زمینه شد. وزارت امور خارجه ایران گفت: "سه جزیره برای همیشه متعلق به ایران است و صدور چنین بیانیههایی با روابط دوستانه ایران با همسایگانش در تناقض است"، موضعی که بلافاصله توسط دیگر مقامات و تحلیلگران ایرانی هم تکرار شد.
دو روز پس از آن، در تاریخ 14 ژوئیه، نماینده ویژه کرملین برای خاورمیانه، میخائیل بوگدانوف، به سفیر ایران در مسکو گفت که روسیه به حمایت بیقید و شرط حمایت از یکپارچگی سرزمینی ایران ادامه میدهد. با این حال، در تاریخ 17 ژوئیه، تهران واکنش نشان داد و گفت که این سخنان کافی نیست. روز بعد، در تاریخ 18 ژوئیه، وزیر امور خارجه روسیه، سرگئی لاوروف، با همتای ایرانی خود، حسین امیرعبداللهیان، تماس گرفت و گفت که مسکو درباره یکپارچگی سرزمینی ایران، از جمله احتمالاً کنترل سه جزیره کوچک در تنگه هرمز، "هیچ تردیدی" ندارد با این حال، هنوز نشانههایی وجود دارد که این رسوایی پایان نیافته، زیرا تهران از مسکو خواسته است که موضع گیری اش بر سر جزایر ایران را جبران کند.
شدت ناخرسندی ایرانیان از بیانیه مسکو در تفاسیر روزنامه های تهران بازتاب یافت که عنوان کردهاند روابط با مسکو می تواند آسیب ببیند چرا که طرف روسی از مهمترین"خط قرمز" ایران عبور کرده است. این واکنش شدید همچنین در اظهارات مقامات ایرانی بازتاب یافت که ایران تمامیت اراضی اوکراین و سایر کشورها را به رسمیت میشناسد، موضعی که صراحتا به اشغال کریمه توسط روسیه و تلاشهای این کشور برای تغییر مرزها با همسایهاش با توسل به روشهای نظامی تعریض دارد. برخی از ایرانیها حتی گفتند که اگر مسکو از حمایتش از گفتگو درباره سرزمین هایی که ایران جزوی از قلمروی خود می داند، عقب نکشد، دوستی و همکاری تهران با روسیه به پایان خواهد رسید.
سه عنصر مهم در این بحران دیپلماتیک هست که به ویژه نیازمند توجه است. نخست اینکه، مسکو از هر جهت می دانست که اگر از ایده مذاکرات درباره جزایر ایران، حمایت کند، با مشکلاتی روبرو می شود مشابه آنچه که چینیها اخیرا با اقدامی مشابه با آن روبرو شدند. علاوه بر این، مقامات روسیه باید آگاه باشند که چنین اقدامی الزاما، موقعیت مسکو درباره کریمه و همچنین ارتباطات روزافزون آن با تهران را تحت تاثیر قرار میدهد (نزاویسیمایا گازتا، 12 ژوئیه). به واقع کارشناسان در مسکو درباره این ریسک ها به کرملین هشدار داده بودند. یکی از این کارشناسان، خانم کارینه گِوورگیان Karine Gevorgyan بود که صراحتا گفت آنچه روسیه ظاهرا با تمایل به زیر سوال بردن تمامیت ارضی ایران انجام داد، چیزی "بیش از یک جرم بلکه یک خطا بود". او افزود که اکنون احتمالاً تهران موضع خود را درباره کریمه و دیگر مسائل سخت تر خواهد کرد، چیزی که احتمالا دولت روسیه خواهان آن نیست.
دوم، سیر این بگومگوها نشان میدهد که نه تنها در تصمیمگیریهای سیاست خارجی روسیه مشکلات جدی وجود دارد بلکه سرعتی که کرملین علناً پا پس کشید، نشان میدهد که مسکو به وضوح احساس میکند که نیازش به ایران، بیش از نیازی است که ایران به روسیه دارد. این نوعی وارونگی دروضعیتی است که بسیاری تصور می کردند که پیشران روابط دوجانبه است، یعنی شرایطی که احتمالا ایران ازاکنون به بعد ازآن بهره برداری می کند و خواهان حمایت روسیه از مواضعش می شود بی آنکه لزوما خود را مجبور به حمایت از همه اقدامات مسکو بداند، بویژه در زمینه جنگ اوکراین. در واقع تحلیلگران روسی حتی می گویند که چه بسا تهران آماده محکوم کردن اقدامات نظامی روسیه در اوکراین باشد که یک وارونگی واقعی اقبال برای روسیه است (نزاویسیمایا گازتا، 12 ژوئیه).
سوم، شدت واکنش ایران و آمادگی مسکو برای عقب نشینی نیز نشان میدهد که هنگامی که تهران "علاقه خود به توسعه روابط با روسیه را از دست بدهد"، احتمالاً چیزی در آینده تغییر خواهد کرد، حال یا به دلیل انزوای روزافزون روسیه به خاطر جنگش علیه اوکراین، یا به دلیل خطاکاری های مسکو، همانند آنچه اخیرا انجام داد که باعث میشود ایران به دنبال متحدان جایگزین برآید. در حال حاضر، احتمال اینگونه تحولات کمرنگ بهنظر میرسد اما اگر روسیه در آینده در ارتباط با ایران، بازهم به دیپلماسی بیتدبیر روی آورد، آنگاه این احتمال تقریبا قطعی خواهد شد که تهران دریابد که نمیتواند به روسها اعتماد کند و بهتر است به دیگر کشورها روی آورد. (نزاویسیمایا گازتا، 12 ژوئیه). در حالی که برخی از کارشناسان روس این خطر را کمرنگ جلوه می دهند، دیگرانی مانند گئوورگیان اذعان دارند که این، مسئله ای است که مسکو نمیتواند نادیده بگیرد.
سرعتی که لاوروف و وزارت امور خارجه روسیه عمل کردند تا اشتباه نمایندگانشان درباره این سه جزیره کوچک را اصلاح کنند – جزایری که برای ایرانیان هم از حیث نمادین و هم از جهت نظامی اهمیت دارد و نماد قدرت کشورشان است - نشان میدهد که رهبری ارشد روسیه نگران است که هر آسیبی به نفوذش در تهران می تواند برای دستاوردهای اخیرش هزینه ساز شود، از جمله تصمیم ایران به پیوستن به سازمان همکاری های شانگهای، حمایتش از موضع مسکو در دریای خزر و تمایلش به ارسال تسلیحات به روسیه برای جنگ علیه اوکراین.
همچنین، علاوه بر پیامدهای جغرافیایی- اقتصادی و ژئوپلیتیکی برای همکاری ایران و روسیه یا هر گونه خللی در این همکاری، یک نتیجه محتمل دیگر هم در شرایط جاری بویژه ذهن ولادیمیر پوتین را مشغول می دارد. ایران با احتیاط و برنامهریزی دقیق، نفوذ خود را در مناطق مسلمان نشین جمهوری فدرال روسیه افزایش داده و پوتین نگران است که تلاش بُرنده تر ایران در این مناطق ممکن است روابط تهران با کرملین را به خطر اندازد. اگر رابطه تهران-مسکو گسسته شود یا حتی اگر تهران بخواهد پیامی به مسکو درباره هزینه این پیامدها بدهد، آنگاه احتمالاً ایران سطح تلاش خود را در این زمینه افزایش میدهد که نتایجی غیرقابل پیش بینی برای ثبات داخلی روسیه و حتی یکپارچگی سرزمینی آن به همراه دارد.
احتمالاً مسکو این جنبه ها را هم در ذهن دارد و به همین دلیل است که لاوروف به چنین سرعتی عمل کرد. اما اینکه آیا حرف و سخن روس ها در این زمینه وافی است یا نه، یک سوال باز خواهد ماند. تهران اکنون آشکارا دید که روسها هرگاه منافع دیگری مطرح باشد، چگونه رفتار می کنند، پس احتمالا تمایلی ندارد که اطمینان بخشی های سطحی را بپذیرد. بنابراین، کرملین ممکن است دریابد که پل ارتباطی اش با اقیانوسهای جهان به همان اندازه ی پل کریمه آسیب پذیر است.
***درباره نویسنده: پاول گوبل Paul Goble یک کارشناس باسابقه در زمینه مسائل نژادی و مذهبی در منطقه یوروآسیاست. وی این اواخر مدیر پژوهش و انتشارات آکادمی دیپلماتیک آذربایجان بود.