رصد دقیق توازن‌ قدرت در سطح بین المللی تاکید می‌کند مرحله تک قطبی به گذشته پیوسته است و تسلیم نشدن آمریکا در برابر این واقعیت چیزی را تغییر نمی‌دهد. چین به عنوان یک قدرت اقتصادی پیشرو ظاهر شده است و با قدرت دیگری در عرصه بین المللی قابل مقایسه نیست. این کشور سخت تلاش می‌کند تا آمریکا را از علت اصلی قدرت اقتصادی‌اش یعنی سیطره دلار بر بازارهای بین المللی از طریق معامله با دیگر کشورها با استفاده از ارزهای داخلی محروم کند.همچنین از سوی دیگر قدرت نظامی خود را پایه گذاری می‌کند و از اراده خود برای بازپس‌گیری جزیره تایوان خبر می‌دهد.

به گزارش جماران؛ یوسف مکی در گزارشی در الخلیج امارات متحد عربی آورده است: نزدیک به شانزده ماه از آغاز عملیات ویژه نظامی روسیه در اوکراین می‌گذرد و هنوز بحث قانونی یا غیرقانونی بودن این جنگ ادامه دارد. به نظر می رسد قانونی بودن در اینجا صرفا یک کلمه است که تابع منافع و تمایلات می‌باشد و ربطی به قانونی بودن از نظر سازمان ملل یا اصول حقوق بین الملل ندارد بلکه محکوم به قوانین قدرت و توازن‌های ناشی از آن است.

اهداف واقعی این جنگ فراتر از مسائلی است که موافقان و مخالفان آن بیان می‌کنند و نیز درگیری میان روسیه و اوکراین از این عملیات ویژه آغاز نشده است بلکه به چند سال قبل برمی‌گردد. کشورهای غربی هموار به دنبال جلوگیری از وقوع آن بودند.  

در تاریخ 5 سپتامبر سال 2014 و در پی رایزنی‌های فراوان نمایندگان اتحادیه روسیه و جمهوری خلق دونتسک، جمهوری خلق لاوهانسک و سازمان همکاری و امنیت اروپا در بلاروس به منظور توقف جنگ در دونباس پروتکل مینسک را امضا کردند و توافقنامه‌ای در تاریخ 12 فوریه امضا شد که دربردارنده مجموعه اقداماتی برای توقف جنگ به صورت فوری در دونباس بود.

پرسشی که در این زمینه مطرح می‌شود این است که چرا اوکراین به مفاد پروتکل مینسک پایبند نبود و چگونه این پروتکل نه تنها از سوی دولت اوکراین بلکه از سوی متحدانش در غرب نیز نادیده گرفته شد. پاسخ به این سوال حاوی توضیحات زیادی در مورد علل آغازعملیات نظامی ویژه روسیه است.

پاسخ این است که هم روسیه و هم غرب اکنون در جبهه اوکراین به علل مرتبط با توازن‌ قدرت بایکدیگر می‌جنگند. روسیه شدیدا می‌خواهد به قدرتی هم سطح قدرت سیاسی و نظامی آمریکا تبدیل شود و آمریکا و متحدانش در راستای تثبیت اوضاع کنونی در توزان قدرت در سطح بین المللی تلاش می‌کنند. توازنی که از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی شکل گرفت و وضعیت چند قطبی در نظام بین المللی را از میان برد و انحصار آمریکایی‌ها بر نهادهای نظم دهنده روابط بین الملل را پی‌ریزی کرد.

رصد دقیق توازن‌ قدرت در سطح بین المللی تاکید می‌کند مرحله تک قطبی به گذشته پیوسته است و تسلیم نشدن آمریکا در برابر این واقعیت چیزی را تغییر نمی‌دهد. چین به عنوان یک قدرت اقتصادی پیشرو ظاهر شده است و با قدرت دیگری در عرصه بین المللی قابل مقایسه نیست. این کشور سخت تلاش می‌کند تا آمریکا را از علت اصلی قدرت اقتصادی‌اش یعنی سیطره دلار بر بازارهای بین المللی از طریق معامله با دیگر کشورها با استفاده از ارزهای داخلی محروم کند.همچنین از سوی دیگر قدرت نظامی خود را پایه گذاری می‌کند و از اراده خود برای بازپس‌گیری جزیره تایوان خبر می‌دهد.

خلاصه این‌که نظام بین المللی جدید یه یک واقعیت و امری مسلم تبدیل شده است و سه ضلع دارد: آمریکا، چین و روسیه و دیگر تنها پایان وضعیت انکار و رسیدن به دوره حل و فصل‌ها باقی مانده است و تا آن زمان جهان شاهد ناامنی، تنش‌ها و جنگ‌ها خواهد بود و جنگ اوکراین تنها یکی از آن‌ها خواهد بود و تبلور تلاش تصمیم‌گیران بین المللی برای بهبود وضعیت‌شان در معادله توازن قدرت است.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.