حجت الاسلام والمسلمین محمد کاظم تقوی از پژوهشگران اندیشه سیاسی اسلام می گوید: در قرائت مردم‌سالار از اندیشه سیاسی اسلام نه‌تنها شکل‌گیری و آغاز حکومت و حاکمیت به رأی مثبت اکثریت شهروندان بستگی دارد که ادامه حکمرانی فرد منتخب و ساختار مورد رأی ملت، به رضایت و نظر مثبت شهروندان متکی است. به بیان دیگر علت و سبب محدثه نظام سیاسی و هر حکومتی، علت و سبب مبقیه و بقا و استمرار آن نیز هست.

به گزارش جماران؛ سایت اندیشه ما در ایام سالگرد شهادت  استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری گفتگویی را با حجت الاسلام والمسلمین محمد کاظم تقوی از پژوهشگران اندیشه سیاسی اسلام انجام داده است در زیر می خوانید:

 

دیدگاه استاد شهید مطهری را در مورد جمهوریت نظام و آرای مردم، بیان کنید.

با آرزوی علو درجات برای روح استاد شهید، و تشکر از شما به‌خاطر اهتمام به نشر اندیشه ایشان پیش از پاسخگویی به پرسشی که مطرح کردید، توجه به چند نکته از باب مقدمه و زمینه‌سازی لازم به نظر می‌رسد.

نکته اول این‌که اسلام‌شناس روشن‌بین استاد مطهری دوازده سال از محضر علم و اخلاق امام خمینی استفاده کرد و از درس‌های اخلاق، فلسفه، اصول فقه و فقه ایشان بهره‌های فراوانی برد و این ارتباط و استفاده به‌گونه‌ای بوده که حضرت امام او را «حاصل عمر» خود معرفی کرد و در پیامی که به مناسبت شهادت آن عزیز نوشت، گفته:

«من فرزند بسیار عزیزی را از دست دادم و در سوگ او نشستم که از شخصیت‌هایی بود که حاصل عمرم محسوب می‌شد.»

و او را با اوصاف «شهید بزرگوار، متفکر، فیلسوف و فقیه عالی‌مقام» شهید مطهری در افق نگاه امام خمینی عالمی بود «که در اسلام‌شناسی و فنون مختلفه‌ی اسلام و قرآن کریم کم‌نظیر بود.» همچنان که «در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم‌نظیر بود.»

نکته دوم این‌که ارتباط و شباهت، بلکه همانندی این استاد و شاگرد تنها در عرصه تعلیم‌وتعلم و نوع اسلام‌شناسی نبود، استاد مطهری ده سال پیش از آغاز نهضت امام خمینی در تهران مستقر شده بود و در حوزه و دانشگاه و مجامع دینی فعالیت فکری و دینی هدفمند و مبنایی و مؤثری داشت، ایشان با آغاز مبارزات ضداستبدادی و ضد استعماری با … حضور روحانیت مبارز و ملت به رهبری امام خمینی، حضور فعال و آشکاری در همراهی با استاد خود داشت و دستگیری و زندان حکومت استبدادی را هم تجربه کرد. همراهی ایشان در پانزده سال مبارزات نهضت امام خمینی با اولویت فعالیت‌های فکری و اندیشه‌ای، با استواری و به پیوستگی ادامه داشت تا این‌که از سال ۱۳۵۶ تا پیروزی بهمن ۱۳۵۷ نقش‌برجسته و برجسته‌تر و کلیدی داشت. هم برای شهادت فرزند علامه استاد خود آیت‌الله سید مصطفی خمینی اعلان مجلس ختم کرد و هم با هجرت امام به پاریس در همان هفته‌های نخست به دیدارش شتافت و ارتباط و اعتماد وثیقی میانشان برقرار شد و با روشنگری‌های فکری و تلاش‌های پیگیر در راهبری و مدیریت مبارزات نقش اصلی و اولی خود را داشت.

نکته سوم این‌که این عالم ربانی و اسلام‌شناس بزرگ در قریب به سی‌سال فعالیت‌های قلمی و بیانی، مجموعه نسبتاً کامل و جامعی از معارف و تعالیم اسلام را برای نیازها و مقتضیات و پرسش‌ها و چالش‌های عصر حاضر و انسان امروز جهت زیست مسلمانی عرضه کرد که در نوع خود بی‌نظیر بود و باتوجه‌به شباهت و سنخیت میان ایشان و حضرت امام، به حق او سخنگوی اسلام ناب موردنظر امام بود و امام هم تنها درباره آثار فکری این شاگرد شهید خود گفت:

«آثار قلم و زبان او بی استثنا و روان‌بخش است و مواعظ و نصایح او که از قلبی سرشار از ایمان و عقیده نشئت می‌گرفت برای عارف و عامی سودمند و است.»

گرچه بیان این نکات کمی مفصل شده، ولی در بررسی نسبت و موقعیت افکار و اندیشه استاد شهید مطهری با نظام جمهوری اسلامی یعنی حاصل اندیشه و عملکرد امام خمینی، توجه به آن‌ها ضروری و تعیین‌کننده است.

و اما دیدگاه آن استاد شهید درباره رکن جمهوریت در کنار رکن اسلامیت نظام برآمده از انقلاب اسلامی، به‌وضوح از مصاحبه ایشان که در تاریخ ۱۰/۱/۱۳۵۸ در تلویزیون پخش شد، قابل‌برداشت است و مطلب چنان در ذهن ایشان روشن بود که در پاسخ مصاحبه‌کننده گفت: [جمهوری اسلامی] احتیاج زیادی به تعریف ندارد …

کلمه جمهوری شکل حکومت پیشنهاد شده را مشخص می‌کند … و کلمه اسلامی محتوای این حکومت را بیان می‌کند … جمهوری اسلامی یعنی حکومتی که شکل آن انتخاب حاکم است از طرف عامه مردم، برای مدت موقت و نه شکل موروثی، و محتوای آن اسلامی است؛ یعنی بر اساس معیارها و موازین اسلامی.

در نگاه استاد شهید تعارضی میان این دو رکن وجود ندارد و او می‌گوید: «مردم حق حاکمیت دارند. حق حاکمیت به معنی این است که مردم حق دارند که سرنوشت خودشان را خودشان در دست بگیرند.»

با این بیان، دیدگاه ایشان درباره جمهوریت و حق تعیین سرنوشت ملت که از آن به دموکراسی و مردم‌سالاری تعبیر می‌شود روشن هست.

 

در نظام جمهوری اسلامی آیا مشروعیت به دو عنصر آموزه‌های اسلامی و آرای مردم است یا جمهوریت نقشی در مشروعیت‌بخشی نظام ندارد؟

از پاسخ پرسش پیشین، پاسخ این پرسش هم قابل‌برداشت است؛ یعنی وقتی حق حاکمیت ملی و حق تعیین سرنوشت مورد قبول ایشان است، پس نظر ملت و جمهوری در روائی و ناروایی –مشروعیت و عدم مشروعیت – تأثیر دارد و بر همین مبنا بود که امام خمینی می‌گفت میزان رأی ملت است و خدا و پیامبر به ما حق تحمیل بر مردم را نداده است.

 

آیا حقانیت اعمال قدرت، به رضایتمندی و آرای مثبت شهروندان بستگی دارد یا خیر؟

در قرائت مردم‌سالار از اندیشه سیاسی اسلام نه‌تنها شکل‌گیری و آغاز حکومت و حاکمیت به رأی مثبت اکثریت شهروندان بستگی دارد که ادامه حکمرانی فرد منتخب و ساختار مورد رأی ملت، به رضایت و نظر مثبت شهروندان متکی است. به بیان دیگر علت و سبب محدثه نظام سیاسی و هر حکومتی، علت و سبب مبقیه و بقا و استمرار آن نیز هست.

 

دیدگاه شهید مطهری درباره نقد نظام جمهوری اسلامی چیست؟

متأسفانه تیغ جهالت و عداوت این متفکر تأثیرگذار را از ملت ایران گرفت و در دوره‌ای که بیشترین نیاز به افکار و اندیشه او و جود داشت، توسط خوارج پیشگان سیه‌رو ترور شد، اما او که مشاور و یاور آگاه و امین و صریح امام خمینی بود، در همان کمتر از سه ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی با کمال صراحت و خیرخواهی پیشنهادهای و انتقادات خود را در سخنرانی‌های عمومی و بیش‌تر در جلسات شورای انقلاب که به‌مثابه مجلس شورای اسلامی عمل می‌کرد، بیان می‌کرد و حتی برای آینده این نهضت منتهی شده به‌نظام جمهوری اسلامی هشدار می‌داد و از: «نفوذ اندیشه‌های بیگانه، تجددگرایی افراطی، ناتمام گذاشتن حرکت و مسیر آغاز شده، رخنة فرصت‌طلبان و ابهام طرح‌های آینده» به‌عنوان آفات نهضت یادکرد و اذهان را متوجه این مسائل مهم کرد تا مبادا آن همه امید و آرزو به ناکامی مبدل گردد. پس پرواضح است که او انتقاد از حکومت و حاکمان را در شکل‌های متنوع آن، از عوامل مهم اصلاح مناسبات میان ملت و زمامداران می‌دانست.

 

در تأسیس نظام جمهوری اسلامی رفراندوم برگزار شد، آیا پس از گذشت چهار دهه از عمر نظام منتخب ملت، استمرار جمهوریت نیازمند رفراندوم است یا خیر؟

اگر مبنایی که به‌وضوح مورد قبول و تأکید متفکری چون استاد شهید مطهری قرار گرفته، یعنی حق تعیین سرنوشت ملت، به‌درستی و صداقت عملی شود و انتخابات متنوعی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی مشخص شده، با آزادی واقعی و بدون دخالت افکار و اقدامات محدودکننده و نظارت‌های تهی کننده حقیقت انتخاب برگزار شوند، در بطن خود رفراندوم اصل نظام را نیز دارند و بااین‌وصف نباید نگرانی از برگزاری رفراندوم برای اصل نظام هم وجود داشته باشد.

بر اساس مبانی اسلامی که امام خمینی مبتنی برآ ن با استبداد و استعمار مبارزه کرد بر اساس آن نظام جمهوری اسلامی – نه حکومت اسلامی – را تأسیس کرد، این نظام از هر گونه «خلافت» پنداری حکومت – که از تعالیم مکتب اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بیگانه و متناسب با مکتب خلافت هست – دور است و تأسیس و استمرار حکومت منوط به رأی و رضایت ملت و عموم شهروندان خواهد بود و اگر به نظر کسی یا جمعی مردم اشتباه انتخاب کرده باشند، در برابر اشتباه این تحمیل و خشونت مردود و محکوم است، و تنها باید تبلیغ و روشنگری و دعوت کرد تا اگر فکر عرضه شده به نصاب اکثریت رأی شهروندان رسید، قدرت را در دست گیرد و مطابق فکر و برنامه اعلامی خود عمل کنند.

در پایان به این واقعیت تلخ هم اشاره می‌کنم که حرکتی که با مبانی فکری امام خمینی آغاز شد و سخنگوی برازنده و تمام‌عیار آن استاد شهید مطهری بوده، دچار انحراف و کژ راهی شده و افکار و اندیشه‌ها، بلکه اوهام دیگری مطرح و میدان‌دار شدند و فکر روشن و پرجاذبه استاد مطهری را به حاشیه رانده، بلکه حذف کردند. کافی است فریادهای تحریف ستیز ایشان درباره حماسه حسینی را با مداحی‌های تهی از محتوا و سیاست‌زده موجود مقایسه کنید و یا تأکید ایشان بر عقل‌گرایی اندیشه برآمده از قرآن و عترت را با قشری‌گری اخباری مسلکانه مسلط که میدان وسیعی یافته مقایسه کنید، تا با واقعیتی تلخی که بیان شد همراه شوید؛ اما چاره‌ای جز امید به اصلاح انحراف نمی‌باشد، البته با اظهار علم از سوی عالمان آگاه و مسئولیت‌شناسی در برابر بدعت‌ها و انحراف‌ها.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.