هر کدام از سرمایههای نمادین منحصربه فرد و غیر قابل جایگزینی هستند؛ به این معنی که نباید تصور کرد با استفاده از رسانههایی که دیگر مورد اعتماد و وثوق مردم نیستند؛ میتوان با امید به ساخت چهرههای نمادین جدید، چهرههای نمادین قبلی را تخریب و در نهایت حذف کرد. متاسفانه ایران سالهاست کشوری نمونه در جهت از دست دادن سرمایههای انسانی جامعه و تخریب بیرحمانه سرمایههای نمادین شده است.
به گزارش جماران؛ زهرا فروتن، کارشناسی ارشد حقوق بینالملل در یادداشتی در هفته نامه صدا نوشت:
سرمایه اجتماعی از مفاهیم سه دهه اخیر در جامعه شناسی توسعه است که اولین بار به صورت منسجم توسط جیمز کلمن مطرح شد. از نگاه کلمن، سرمایه اجتماعی منبع اجتماعی ساختاری است که دارایی و سرمایه افراد یک جامعه به شمار میآید. این دارایی به ویژگیهایی اشاره دارد که باعث میشود افراد با سهولت بیشتری وارد فعالیتهای اجتماعی مثل تجارت، آموزش و فعالیتهای مدنی شود. با سرمایه اجتماعی، کشور در جهت توسعه و پیشرفت حرکت میکند و نبودش برای هر کشوری فقدان بزرگ و آسیبی غیر قابل جبران است. برای فهم اهمیت سرمایه اجتماعی کافی است کشور ژاپن با سرمایه اجتماعی بالا را با کشورهای توسعه نیافته با سرمایه اجتماعی پایین مقایسه کنیم.
ویژهترین و مهمترین نوع سرمایه اجتماعی، سرمایه نمادین است. در واقع سرمایه اجتماعی با شناخته شدن بین مردم کشور به سرمایه نمادین بدل شده و ارزشش دو چندان میشود.
دکتر رنانی از اقتصاددانان برجسته کشور طی سالهای گذشته با دغدغهمندی به تعریف مفهوم سرمایه نمادین پرداخته و این سرمایه را گرانیگاه سرمایههای اجتماعی، اقتصادی و انسانی دانستهاند و نسبت به حفظ و مراقبت از سرمایههای اجتماعی و نمادین توصیه، و نسبت به از دست دادن و تخریب این سرمایه پراهمیت هشدار دادهاند.
از دیدگاه دکتر رنانی سرمایه نمادین سرمایهای اجتماعی است که به مرز شهرت و یا مرز آگاهی رسیده و جامعه و ملت با شنیدن اسم آن، احساس غرور و افتخار میکنند. ویژگی اصلی سرمایههای نمادین این است که خود به منبعی برای جذب دیگر سرمایههای اقتصادی، اجتماعی و انسانی تبدیل میشود. علاوه بر این در بحرانهایی که یک کشور درگیرش میشود، این سرمایه ظرفیتی برای گذر کشور و مردم از آن شرایط هستند.
با هر معیاری که بسنجیم افرادی مانند علی دایی و رسول خادم در این سالها تبدیل به سرمایههای نمادین شدهاند. وقتی صحبت از این سرمایه میکنیم باید آن را در کنار نفت جز سرمایه های ملی در نظر بگیریم. شایان به ذکر است که سرمایههای نمادین صرفا افراد نیستند؛ آثار باستانی و محیط زیست نیز می توانند در برخی موارد تبدیل با این نوع سرمایه ارزشمند شوند و سرمایه اقتصادی برای کشور بازتولید کنند.
اما به دور از این دسته سرمایهها، چند سال باید بگذرد تا سرمایههای نمادین انسانی مثل علی دایی، رسول خادم و هنرمندی مانند پرویز پرستویی باز به وجود آیند؟
این روزها برای کسانی که دغدغه توسعه دارند و نسبت بین سرمایههای اجتماعی، اقتصادی و انسانی، و به خصوص نمادین را با توسعه یک کشور میدانند، روزهای بینهایت تلخی است. صحبتهای زننده یک جوان غیرکارشناس در رسانه ملی علیه علی دایی مصداق بر شاخه نشستن و بن بریدن است. رفتاری که با جهان پهلوان رسول خادم و هنرمند برجسته کشور پرویز پرستویی نمیتواند اتفاقی باشد. تخریب وجههای گوناگون دارد؛ میتواند در دستگاههای مدیریتی باشد، میتواند در پالایشگاههای تولید نفت باشد و یا تیشه برداشتن و زدن بر ریشه سرمایههای نمادین یک کشور و مردمش.
هر کدام از سرمایههای نمادین منحصربه فرد و غیر قابل جایگزینی هستند؛ به این معنی که نباید تصور کرد با استفاده از رسانههایی که دیگر مورد اعتماد و وثوق مردم نیستند؛ میتوان با امید به ساخت چهرههای نمادین جدید، چهرههای نمادین قبلی را تخریب و در نهایت حذف کرد.
متاسفانه ایران سالهاست کشوری نمونه در جهت از دست دادن سرمایههای انسانی جامعه و تخریب بیرحمانه سرمایههای نمادین شده است. روزی متوجه این اقدام اشتباه میشوند که در بحرانهای بزرگ کشورمان، دیگر چهره نمادینی برای همراهی جهت کمک به عبور از شرایط سخت باقی نمانده است.
این تخریب همه ابعاد سرمایه نمادین را در برمی گیرد. همان طور که نفت به عنوان سرمایه اقتصادی در این سالها با وجود کمیابی و ارزشمندی در حال حیف و میل شدن میباشد؛ آثار باستانی هم جز سرمایه نمادین بوده که با نگهداری نامناسب و بی توجهی در حال تخریب و ضایع شدن است. و حتی نابودی محیط زیست که شاید مهمترینش وضعیت اسفناک دریاچه ارومیه باشد هم بر کسی پوشیده نیست. تخریب چهره های ماندگار ملی مانند علی دایی و رسول خادم را نیز در همین راستا و تحت عنوان تخریب و از دست دادن سرمایههای نمادین باید دید.