حجت‌الاسلام والمسلمین احمد واعظی گفت: اتفاقاتی که در این یکی دو ماه اخیر افتاد حقیقتاً ابعاد بسیار متنوعی داشت، اما یک ضلع بسیار مهم جنگ شناختی بود؛ یعنی کارکردن روی ذهنیت­ های جامعه و تغییر نوع داوری ­ها و شناخت ­ها نسبت به واقعیت­های جامعه ایران و نسبت به نظام و مسئولین نظام و یا نادیده ­گرفتن موفقیت­ های نظام، سیاه ­نمایی­ کردن، پمپاژ حس یأس و ناامیدی و جهاتی که بر می­ گردد به جنبه نرم افزارانه و جنبه شناختیِ جامعه. این جنگ شناختی مخاطرات و نگرانی­ هایی را متوجه جامعه ما کرده است.

به گزارش جماران؛  حجت‌الاسلام والمسلمین احمد واعظی گفت: مهمترین مخاطره جامعه ایران امروز، که می‌تواند ما را در معرض خطر جدّی قرار دهد، تضعیف هویت ملی و از بین رفتن وحدت و انسجام اجتماعی ماست. یعنی جامعه در معرض قطبی شدن قرار بگیرد که آن یکپارچگی اجتماعی، وحدت ملی و هویت ملی مخدوش شود. من بدبین نیستم و نمی­ گویم قطبی­ شدن در مورد جامعه ایرانِ امروز به معنای کامل اتفاق افتاده است، اما خطر، خطر مهمی است و نشانه ­ها و شواهد آن دیده می ­شود.

طبق گزارش روابط عمومی دفتر تبلیغات اسلامی، رئیس دفتر تبلیغات اسلامی در آئین افتتاحیه هشتمین نمایشگاه دستاوردهای پژوهشی دفتر تبلیغات به بیان راهبردهای رشد و ارتقای پژوهش در دفتر تبلیغات اسلامی و دیدگاه خود را درباره وجه شناختی تحولات و رخدادهای اخیر کشور  اظهار کرد. متن سخنرانی دکتر احمد واعظی به شرح ذیل است:

بخش اول: راهبردهای رشد و ارتقای پژوهش در دفتر تبلیغات اسلامی

سه راهبرد اصلی را برای رشد و ارتقای پژوهش مجموعه دفتر تبلیغات اسلامی عرض کنم.

راهبرد اول: جدی گرفتن فرآوری پژوهش و عدم اکتفا به صرف خروجی مکتوب

راهبرد دوم: افزایش وجه انضمامی و راهبردی در پژوهش ­های دفتر با هدف کمک به حل مسائل کشور

راهبرد سوم: اهتمام به افزایش مخاطبین و بازنمایی پژوهش ­ها و نشاطات علمی مجموعه دفتر تبلیغات به ویژه در فضای جهان اسلام

بحمدالله در هر سه راهبرد گام‌هایی برداشته شده اما کافی نیست و انتظار می‌رود که بخش‌های علمی دفتر تبلیغات اسلامی به ویژه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی این سه راهبرد را در سال پیش‌رو به طور جدّی‌تری دنبال کنند.

بخش دوم: تبیین وجه شناختی تحولات

اتفاقاتی که در این یکی دو ماه اخیر افتاد حقیقتاً ابعاد بسیار متنوعی داشت، اما یک ضلع بسیار مهم جنگ شناختی بود؛ یعنی کارکردن روی ذهنیت­ های جامعه و تغییر نوع داوری ­ها و شناخت ­ها نسبت به واقعیت­های جامعه ایران و نسبت به نظام و مسئولین نظام و یا نادیده ­گرفتن موفقیت­ های نظام، سیاه ­نمایی­ کردن، پمپاژ حس یأس و ناامیدی و جهاتی که بر می­ گردد به جنبه نرم افزارانه و جنبه شناختیِ جامعه. این جنگ شناختی مخاطرات و نگرانی­ هایی را متوجه جامعه ما کرده است. یعنی الان می‌توان فهرستی ارائه کرد از مخاطراتی که جامعه امروز ما را تهدید می کند که این مخاطرات لبه شناختی دارد یعنی آن هجمه ­های شناختی و آن اتفاقاتی که در وجه شناختی رقم خورد این مخاطرات را به دنبال آورده است.

اوّل) تضعیف هویّت ملّی و انسجام اجتماعی

مهمترین مخاطره جامعه ایران امروز، که می‌تواند ما را در معرض خطر جدّی قرار دهد، تضعیف هویت ملی و از بین رفتن وحدت و انسجام اجتماعی ماست. یعنی جامعه در معرض قطبی شدن قرار بگیرد که آن یکپارچگی اجتماعی، وحدت ملی و هویت ملی مخدوش شود.

من بدبین نیستم و نمی­ گویم قطبی­ شدن در مورد جامعه ایرانِ امروز به معنای کامل اتفاق افتاده است، اما خطر، خطر مهمی است و نشانه ­ها و شواهد آن دیده می‌شود  که الان به دلیل کمبود وقت نمی‌توانم به این شواهد و نشانه‌ها بپردازم.

ولی منشاء اصلی این مسأله مهم است که، مسأله شناختی است. یعنی آن کانون هایی که قطبی‌سازی جامعه ایران را هدف­گذاری کردند و در این تنور می­‌دمند، مرکز ثقل فعالیت خودشان را، ذهنیت­‌ها، تغییر نگرش­ها و شناخت‌­ها قرار داده‌­اند یعنی هجمه شناختی در دستور کارشان است. و مسخ هویت ملّی و ضربه زدن به انسجام اجتماعی و یکپارچگی عاطفی و ملّی جامعه ایران در کانون این هجمه شناختی است.

بین این مخاطرات و نگرانی ­هایی که ذکر می­‌کنم، با مسأله هجمه شناختی و تضعیف وجه شناختی و معرفتی جامعه ما یک رابطه دیالکتیکی وجود دارد، مثل رابطه بین ایمان و عمل صالح، هر چه ایمان شخص افزوده شود عمل صالح بیشتر می­شود و هر چه عمل صالح فرد افزوده شود، قوت ایمان را به­‌دنبال دارد؛ اینجا نیز همینطور است، هرچه این هجمه شناختی و این کارکردن محرفانه بر وجه شناختیِ جامعه افزوده شود این ازبین رفتن انسجام ملی و هویت ملی و قطبیدگی بیشتر می شود و هر چه این خطر بیشتر شد، دامنه جنگ شناختی توسعه بیشتری پیدا می‌کند و این همان رابطه دیالکتیکی است.

دوم) انتقال مرجعیت رسانه ­ای به خارج از مرزها:

مخاطره دوم و نگرانی دوم، انتقال مرجعیت رسانه ­ای به خارج از مرزهاست. از مهم­ترین اهرم­های حفظ امنیت ملی هر جامعه‌ای  این است که رسانه­ ها و کانون‌هایی که متعلق به آن جامعه و نظام است بر اذهان و آحاد جامعه مرجعیت داشته باشد.

اگر این مرجعیت از داخل یک کشوری به خارج از کشور برود مخاطره و نگرانی بسیار بزرگی است. چه چیز این انتقال مرجعیت را رقم می­زند؟ از مهم­ترین ابزارش توفیقات در این جنگ شناختی است یعنی اگر دشمنان این مرزوبوم در این جنگ شناختی موفق شوند اعتماد به رسانه­‌های داخلی و کانون­های خبررسانی و اطلاع رسانی و معرفت­ بخشی داخلی را تضعیف کنند، و اعتماد سازی کنند به خارج از مرزها، این انتقال مرجعیت صورت می‌­گیرد.

برای هرکدام از این محورها می‌­توان علل و عوامل زیادی بیان کردکه فرصت نیست، این که رسانه ملی وکانون­‌های اطلاع رسانی ما چه ضعف عملکردی داشته و چه راهبردهای غلطی را دنبال کردند یک بخش از ماجرا است اما منشأ این مخاطرات همگی خارجی نیست، چنین نیست که همه آن به دشمن برگردد بلکه بخشی از آن به خود ما برمی­گردد.

سوم) مرجعیت سلبریتی‌ ها به جای نخبگان:

سومین مخاطره و نگرانی در وجه شناختی این است که سلبریتی­ ها و چهره ­های هنری و ورزشی، جایگزین مولدان اصیل فرهنگی شوند. مولدان اصیل فرهنگی هر جامعه باید اقشار نخبه آن جامعه باشند. شخصیت­‌های علمی، دانشمندان، نویسندگان، متفکران و کسانی که تولید اندیشه و فکر می‌­کنند. به­ هر میزانی که در جامعه­‌ای مرجعیت اقشار نخبه در تأثیرگذاری شناختی آن جامعه بیشتر باشد آن جامعه سرافزارتر، پویاتر و رشدیابنده‌­تر خواهد بود و هر چه در جامعه‌­ای متفکر، نخبه و اندیشمند به حاشیه رانده شود و به جایش چهره­ های سطحی نگر، احساسی و به دنبال گرایش‌­های پوپولیستی و جمع­‌کردن فالوور و … باشند، ابتذال در آن جامعه بیشتر می شود چون ابتذال خصلتش این است که هر کجا فکر، اندیشه و اصالت برود، ابتذال رخنه می­‌کند و حریم خاصی نمی‌شناسد و هر کجا مجرایی پیدا کند وارد می شود. در همین اتفاقات اخیر دیدید حتی برخی از کسانی که کارشان در فضای مجازی مدلینگ بود، به یکباره تبدیل شدند به رجل سیاسی. وقتی میدان خالی باشد به یکباره تغییر شیفت می­‌دهند و تبدیل به سیاست مدار می­‌شوند.

این خطر برای یک جامعه خطر بسیار بزرگیست که اندیشمندان به حاشیه روند و طرد نخبگانی در جامعه اتفاق بیافتد و رفته رفته ذائقه‌­ها ابتذال پسند شوند.

چهارم) تضعیف فرهنگ گفتگو:

چهارمین مخاطره در وجه شناختی، مسأله تضعیف فرهنگ گفتگو در سطوح مختلف است. از فضای حکمرانی و تصمیم­ گیری کشور گرفته تا اقشار و لایه­ های مختلف جامعه که اگر این اتفاق بیافتد در حوزه امنیت ملی، رشد و تعالی کشور بسیار باعث نگرانی می­شود.

این چهار نگرانی همه­ اش وجه شناختی دارد اگر تلاش­های خوبی در ساحت آگاهی بخشی و شناخت جامعه اتفاق بیافتد، این نگرانی‌­ها کمرنگ می­‌شوند و اگر فکر جدی برای این جنگ شناختی نسبت به این چهارمحور صورت نگیرد، این نگرانی­‌ها تشدید می شوند.

*وظایف نهادهای علمی در خصوص جنگ شناختی دشمن

1) حساس کردن جامعه نسبت به مخاطرات: اولین کاری که ما بعنوان نهاد علمی باید انجام دهیم این است که جامعه را نسبت به این مخاطرات حساس کنیم، نسبت به اقشار مختلف و گروه‌­های مختلف چه در محیط نخبگانی و چه در فرهنگ عمومی این خطر را منعکس کنیم که قطبیدگی جامعه، بی­اعتنایی به هویت ملی، از بین رفتن انسجام ملی چه مهالکی را می­‌تواند برای حال و آینده ایران در پی داشته باشد و این کار شماست که نخبه جامعه هستید و یکی از بایسته ­ها این است که ما به مسئولین رسانه‌­ای کشور خطرات مهلک این انتقال مرجعیت رسانه‌­ای از داخل به خارج را گوشزد کنیم و این که چه راهکار­هایی می­شود پیمود و چه تغییر ریل­ها و راهبرد­های جدیدی باید در نهادهای اطلاع رسانی ما و در رأس آن صدا و سیما اتفاق بیافتد که این اعتماد عمومی بیشتر جلب شود. اکنون آمارها در رابطه با تعداد مخاطبین صداوسیما صرف­نظر از تک برنامه­ های موفق، رقم خوبی نیست و باید اصلاح شود و تلاش جدی در این زمینه صورت گیرد.

2) مجاهدت در جایگزینی متفکر محوری بجای سلبریتی محوری:  اندیشه محوری، متفکر محوری باید جایگزین سلبریتی محوری شود و این یک مجاهدت لازم دارد، باید دست را به لحاظ فکر و اندیشه پرکرد و باید آرام آرام در بخش‌­های مختلف ذائقه جامعه را نسبت به گوش ­دادن به حرف­های جدی و تأمل­ کردن در آن­ها به جای دلخوش کردن به حرکت‌های احساسی زودگذر عوض کرد تا جامعه اندیشه محور و فکور شود. تا گفته می­شود این فضای تفکر و اندیشه در رسانه ملی، در محیط­ های علمی ایجاد شود، اولین نگرانی برخی این است که شاید این اندیشه­ ها اندیشه ­های مخربی باشند یا برخی از این متفکران ممکن است خیلی در چارچوب اهداف و اندیشه اسلامی و نظام نباشند اما مسأله این است که هیچوقت هیچ اندیشمند و هیچ متفکری دعوت به ابتذال نمی­‌کند، دعوت به اغتشاش و تخریب نمی­کند چرا که مخاطب او فکر و اندیشه است و اگر محیط ­های آکادمیک ما مانند دانشگاه‌ها و صداوسیما محیط گفتگوی علمی باشد، هیچوقت الفاظ رکیک و شعارهای دور از شأن انسانیت را مشاهده نمی‌­کنیم و خیر و برکت برای جامعه­‌ای خواهد بود که در آن رواج فکر و اندیشه باشد و نخبه و متفکر باید در صدر بنشیند نه سلبریتی‌­ای که متحرک به پول و شهرت و جریانات پوپولیستی است.

وقتی ما می‌­توانیم این را در جامعه مستقر کنیم که خودمان به عنوان صاحبان اندیشه با دست پر وارد شویم و در عرصه ­های مختلف بیاندیشیم تا بتوانیم ذائقه جامعه را در این زمینه تغییر دهیم. نهادها و عرصه‌های علمی کشور بایستی پیش‌قراول این حرکت با برکت باشند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

کلمات کلیدی احمد واعظی

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.