مسئول بنیاد احمد شاه مسعود‌ گفت: در برابر ظلم، بی‌عدالتی و اشغال راه دیگری وجود ندارد. فعلا پاکستان در همه بخش‌ها مسلط است؛ کسانی که به افغانستان هیچ تعلقی ندارند، در پاکستان متولد شده و همان‌جا بزرگ شده‌اند و برای منافعشان از آنجا دستور می‌گیرند و در افغانستان خراب‌کاری می‌کنند. در برابر بی‌عدالتی اسلامی و رفتار غیرانسانی و احقاق حقوق ملت‌ها و ایجاد یک نظام انسانی و اسلامی و مطابق با موازین جهانی، ناگزیر هستیم مقاومت ادامه پیدا کند تا به اصول عادلانه دست یابیم. طالبان تأکید می‌کند امنیت شده که ما باور داشته باشیم در افغانستان هیچ ناامنی مالی و جانی وجود ندارد؛ اما وضعیت ناامنی در افغانستان امروز، بازتاب ندارد به‌خاطر اینکه هرکس در فیس‌بوک چیزی می‌نویسد فردا به خانه‌اش رفته و او را می‌برند و سرنوشتش نامعلوم می‌شود.

به گزارش جماران؛ روزنامه شرق نوشت: ‌دیگر کمتر کسی برای افغانستان، مقاومت و پنجشیر هشتگ می‌زند و خبرهایش را دنبال می‌کند. بادهای سرد و تیز که لابه‌لای دشت‌ها و کوه‌ها پیچید، گویی همه‌چیز به خمود رفت و از داغ‌بودن آن فضا کاسته شد اگرچه مقاومت ادامه داشت اما لاجرم برخی از رهبران آن طیف نیز برای ادامه‌دادن مقاومت و جذب حمایت‌هایی به کشورهای همسایه سفر کردند.

از آنجا که بخشی از اعضای طیف مقاومت در چند دهه گذشته ارتباطاتی در ایران داشتند، برخی از آنها در مشهد مستقر شده‌اند. اواخر دی‌ماه، تعدادی از اعضای جبهه مقاومت از جمله اسماعیل‌خان و احمد مسعود، در تهران در نشستی با گروه طالبان حضور یافتند. نشستی که قرار بود در دو نوبت انجام شود اما تنها به یک نوبت ختم شد.

با شمس‌الحق آریانفر که عضو این نشست بود، درباره فضای آن جلسه و برنامه جبهه مقاومت و هدفی که دنبال می‌کنند گفت‌وگو کردیم. آریانفر تحصیل‌کرده در حوزه‌های فرهنگی و رسانه‌ای از دانشگاه کابل است و دکترایش را از آکادمی روسیه در کشور تاجیکستان در حوزه ژورنالیسم گرفته است. او پیش‌تر مدیر روزنامه اصلاح در کابل بوده و در حوزه‌های رسانه‌ای فعال بوده است.‌

‌به نظر می‌رسد در فصل زمستان و اوج سرما بیشتر فعالان مدنی افغانستان که می‌توانستند منشأ اثری باشند، افغانستان را ترک کرده و در مشهد، تهران یا نقاط دیگر و کشورهای دیگر ساکن شده‌اند. در افغانستان چه اتفاقی رخ می‌دهد و شما منتظر چه تغییری هستید که بتوانید فعالیت بیشتری داشته باشید؟‌

سیاست طالبان، سیاست زور، ارعاب و محکومیت است و از هیچ قاعده و قانونی تمکین نمی‌کنند. جامعه مدنی به‌ویژه بانوان حرکت‌های بسیار خوب و گسترده‌ای داشتند و دارند اما سرکوب می‌شوند. طالبان اگر روز حرفی نمی‌زنند و عکس‌العمل زیادی نشان نمی‌دهند، شب‌هنگام به خانه‌های مردم می‌روند و خانم‌ها را شناسایی کرده و زندانی می‌کنند. حداقل باور عمومی این بود که طالبان به خانم‌ها چیزی نمی‌گوید اما عملا نشان دادند که طالبان شب‌هنگام سروقت آنها می‌روند و مسئولیت گم‌شدن کسی را هم بر عهده نمی‌گیرند. این امر سبب شده وحشت و تشویش بیشتر شود و صداهای مخالف را سرکوب کنند. با اینکه هنوز هم اعتراضاتی هست اما به‌شدت سرکوب می‌کنند. کسانی که در رسانه‌ها صحبت می‌کردند و حرف اعتراضی می‌گفتند، همه‌شان تقریبا مخفی شده‌اند، کسانی را زندانی کردند. الان کسی دیگر حرفی علیه امارت نمی‌زند که اگر بزند زندانی و دستگیر می‌شود. این به شعار همگانی‌شان تبدیل شده بر این اساس کسی حرکتی نمی‌کند اما نارضایتی در جامعه به اوجش رسیده؛ از سیاست خشونت و ارعاب، از کشتارهایی که مسئولیتش را بر عهده نمی‌گیرند، شب کسی را که مخالفشان است، می‌کشند و فردا می‌گویند ما خبر نداریم. مردم به جان آمده‌اند و فقر و بی‌کاری و ناتوانی بر مردم تحمیل شده که مردم مجال زندگی برایشان وجود ندارد. این وضعیت اوج نارضایتی را در کشور به باور آورده و یقینا با این وضعیت طالبان نمی‌توانند این نظام را ادامه دهند و یقین داریم حرکت‌ها در گوشه‌های مختلف کشور آغاز شده و در جبهه مقاومت که در بخش‌های مختلف فعال است. هر‌روز ضرباتی به آنها وارد می‌شود اما هیچ‌جا انعکاس نمی‌دهند تا کسی آگاه نشود. فکر نمی‌کنم طالبان با این بی‌برنامگی، ظلم و وحشت، خشونت و ضدیت با خواسته‌های انسانی بتوانند تداوم داشته باشند.‌

‌از پنجشیر و اندرآب و جبهه مقاومت چه خبر. الان طالبان در آن مناطق هم نفوذ دارد و تحرکی از سوی جبهه مقاومت‌ انجام می‌شود؟‌

طالبان در پنجشیر و اندرآب هم هستند اما در داخل دره‌ها نه. دره پنجشیر دره‌ای به طول صد کیلومتر است اما تقریبا 22 دره فرعی دارد. در دوران جنگ با روس‌ها هم آنها در دره پنجشیر مستقر بودند اما تمام دره‌های فرعی قرارگاه‌های مجاهدین بود که گاه به گاه حمله می‌شد و ضرباتی به روس‌ها وارد می‌کردند و حمله بزرگ روس‌ها از طریق همین دره‌ها به قسمی سرکوب شد که روس‌ها بعد از خارج‌شدن از پنجشیر گفتند جنگ به بن‌بست رسیده است. امروز هم تمام قرارگاه‌های مجاهدین در دوره روس‌ها فعال است و گاه به گاه طالبان در مناطق مختلف، کمین می‌زنند و ضرباتی وارد می‌کنند. یکی از سیاست‌های اینها این است که به‌سرعت هر حادثه‌ای که شده را جمع می‌کنند و فردا اعلام می‌کنند هیچ حرفی (گپی) نبود. حضور و حرکت مخالفشان را کتمان می‌کنند اما هرروز در بخش‌های مختلف پنجشیر، اندرآب و در بخش‌های دیگر که گروه‌های چریکی مقاومت مستقر هستند، مبارزه ادامه دارد اما آنها تا جایی که می‌توانند کتمان می‌کنند و کسی نمی‌تواند از ترس اخبار را بازتاب دهد.‌

‌حالا که طیفی از شما در مشهد مقیم هستید، آیا افرادی از طالبان هم در ایران مقیم هستند که شما بشناسید؟‌

با ما ارتباط ندارند. طالبان در اینجا هم رفت‌و‌آمد داشتند و کسانی هستند که مدتی با طالبان بودند و جدا شدند و با آنها رابطه ندارند. اما آیا کسانی با آنها رابطه داشته باشند یا امروز هم طالب باشند، ما شناخت نداریم یا حداقل با ما مواجه نشده‌اند.‌

‌برسیم به جلسه‌ای که در تهران با طالبان برگزار شد. شما در جلسه بودید؟‌

در جلسه اول که ما نبودیم. جلسه دوم که رفتیم صورت نگرفت، منتها وقتی ما بودیم طالبان هم بودند.‌

‌جلسه اول حدود پنج ساعت طول کشید، درست است؟‌

بله.‌

‌چرا جلسه دوم برنامه‌ریزی شد اما برگزار نشد؟‌

طالبان با وجود اینکه برای مذاکره آمدند و خواستشان این بود که ملاقات و مذاکره کنند‌ اما وقتی از ایران رفتند، قسم دیگری وانمود می‌کردند که ما رفتیم مهاجران را دیدیم و با کسان دیگر هم صحبت شد. در هیچ‌چیزشان صادق نیستند. در مذاکره‌ آمدند اما هنوز واقعیت‌های افغانستان را درک نکرده‌اند، هنوز مغرور وضعیت خودشان هستند، فکر می‌کنند خشونت و تندروی‌شان مورد پذیرش است، واقعیت‌ها را دریافت نمی‌کنند و ساختار نظامشان از یک قوم است و دیگران را فقط در شمار برده‌ها و کسانی که در خدمتشان کار کنند، می‌خواهند و این برایشان یک امر طبیعی است، واقعیت‌های زمان امروز را درک نمی‌کنند که در دنیا چه ارزش‌هایی ایجاد شده، این ارزش‌ها باید محترم باشد.‌

می‌خواهند نظام قرون وسطایی را تبلیغ کنند، فکر می‌کنند دنیا همین است. به این خاطر هنوز آماده تغییر نیستند. جبهه مقاومت هم حرف دیگری جز تغییر نظام و ایجاد نظامی انسانی با ساختار مدنی و ساختاری که با دنیا و منطقه با سلامت زندگی کنیم، ندارد. اینکه افغانستان جامعه‌ای مدرن باشد و کشوری که با همه دنیا با حسن نیت و تفاهم زندگی کند. خواست جبهه مقاومت این است که همه اقوام در این نظام به حقوقشان برسند، دیگر زمانی نیست که حاکم و محکوم وجود داشته باشد. طالبان هنوز آماده پذیرش به این قسم نظام نیستند و حکومت در نظر آنها حکومتی است که باید همه در خدمت آنها کار کنند که این برای بخشی از جامعه افغانستان پذیرفتنی نیست. آنها هنوز به درک این واقعیت نرسیده‌اند و یقین دارم متوجه می‌شوند. آنها مخالف اسلام، انسانیت و ارزش‌های مسلط بر جهان هستند. هیچ جامعه‌ای چنین نظامی را تحمل نمی‌کند و چیزی که آنها می‌خواهند، تقریبا بریده از دنیای امروز است که نمی‌تواند تداوم داشته باشد.‌

‌از پنج ساعت جلسه اول بین طالبان و طیف مقاومت که چهره شناخته‌تر آن طیف در ایران، احمد مسعود بود، روایت بسیار کوتاهی شنیده‌ایم. ذبیح‌الله مجاهد بعد از بازگشت از تهران گفت ما به آنها گفته‌ایم می‌توانند به افغانستان برگردند و در مورد سلامت و امنیت خود نگرانی نداشته باشند. اما حتما حرف‌های بیشتری در آن پنج ساعت گفته شده. همین برش کوتاه که شما در پاسخ سؤال قبلی گفتید، احتمالا افراد جبهه مقاومت از این منظر صحبت کرده‌‌اند. می‌خواهم بدانم پاسخ طالبان چه بود؟ در سکوت گوش می‌کردند و چای می‌نوشیدند یا جوابی به شما می‌دادند؟‌

جالب است طالبان هرقدر که صحبت کنند، چند گپ را تکرار می‌کنند. می‌گویند در افغانستان امنیت آمده، دیگر جنگ وجود ندارد، ما امنیت آورده‌ایم. خب در قبرستان هم امنیت و آرامش وجود دارد. اینکه در جامعه برای تداوم زندگی چیزی وجود ندارد را نمی‌دانند. همان گپ‌ها را تکرار می‌کنند که افغانستان آرام شده. حرف دیگرشان این است که بین ما اقوام وجود دارد، وزیر از پنجشیر و بدخشان هستند و این دو نفر را آورده و به‌عنوان نمونه نشان می‌دادند. اینها فکر می‌کنند با این گپ‌ها می‌توانند یک ملت را متقاعد کنند. هر ساختار در جامعه باید مورد پذیرش همگی ملت باشد و همه اقوام قبول کنند، در نتیجه انتخابات بر سر کار بیاورد، باید ارزش‌های جهانی را مراعات کند و برای خدمات ملی و مردمی و اجتماعی برنامه داشته باشد. ساختار نظام معلوم نیست، خدماتش معلوم نیست، حتی نظام اسلامی‌ای که گفته می‌شود معلوم نیست چه نوع نظام اسلامی‌ای است. هیچ اصلی معلوم نیست. سیاست جبهه مقاومت روشن است. باید نظامی در افغانستان ساخته شود که همگان در آن نقش داشته باشند، مورد تأیید تمام مردم افغانستان و جامعه جهانی باشد و تمام ارتش‌های ملی و جهانی در آن مراعات شود. همه اقوام به حقوقشان برسند. دیگر بالا و پایینی وجود نداشته باشد. مطابق ارزش‌های بین‌المللی عمل شود. طالبان این را نمی‌پذیرد، پس مذاکره منتفی است. در دور دوم مذاکرات حرفی نداشتند فقط حرف‌های قبلی را تکرار می‌کردند. می‌گفتند امنیت شده، اقوام دیگر با ما هستند و شما نباید جنگ کنید. اما جبهه مقاومت روی یک ساختار ملی و دموکراتیک و انسانی مورد پذیرش دنیا و منطقه حرف می‌زند که اگر چنین اصلی به دست نیاید، کسی با این ساختار هماهنگی ندارد. بر این اساس مذاکره با طالبان ادامه نیافت.‌

‌از جبهه مقاومت در آن جلسه چند نفر حضور داشتند؟‌

در مذاکره از جبهه مقاومت سه نفر بودند، اسماعیل‌خان رئیس هیئت بود. سه نفر هم با طالبان بود. چند نفر هم برای جلسه دوم تعیین شده بودند که طالبان حرفی برای گفتن نداشتند.‌

‌در جلسه اول به‌جز افرادی از جبهه مقاومت، از طیف‌های دیگر فکری و مذهبی افغانستان کسی حضور نداشت؟‌

از برادرهای پشتون هم بودند اما افراد از احزاب دیگر دعوت نشده بودند.‌

‌جلسه تهران از لحاظ دیپلماتیک برای جمهوری اسلامی ایران یک امتیاز و نکته مهمی بود که توانست بستر نشست بین طالبان و جبهه مقاومت را ایجاد کند و فضای رایزنی با طالبان را ایجاد کرد؛ به‌عنوان دو گروهی که به روی هم آتش گشوده‌اند. اما برای شما که در جلسه شرکت کردید، بعد از گذشت بیش از یک ماه از جلسه، به نظرتان این نشست مفید بود یا فقط امتیازی بود که ایران کسب کرد؟‌

یک فایده‌ای داشت که هم ما، هم دنیا، میزبان و کسانی که برای سیاست افغانستان و صلح و امنیت فکر می‌کردند، متوجه شدند طالبان برای اصلاح و صلح هنوز آماده نیستند. آنها گویا این اصل را باور ندارند که به تفاهم ملی برسند، همان قسمی که اسلام خودشان را که تقریبا مایه بدنامی اسلام و دین است اسلام ناب می‌دانند و روش و عملکردشان هم تنها روش درست می‌دانند. متوجه شدند اینها به ارزش ملی، انسانی، برادری و قومی و تمامیت ارضی باور ندارند و فقط یک اصل را می‌دانند که همه باید از آنها تابعیت کنند که از لحاظ دنیا و مردم افغانستان پذیرفتنی نیست. خوب شد که یک بار دیگر موضع‌گیری غیرواقع‌بینانه و غیرانسانی‌شان بر دنیا آشکار شد.‌

‌بعد از نشست تهران مسئله‌ای در رسانه‌ها خیلی منعکس شد که سفارت افغانستان در ایران به طالبان واگذار شد. توضیح وزارت خارجه ایران یا سفیر هم مشخص نکرد که چه اتفاقی رخ داده. این سؤال در مورد سفارتخانه‌های افغانستان در سایر کشورها هم وجود دارد که سفرا و سفارتخانه‌ها مأموریتی از سوی طالبان دارند یا بلاتکلیف هستند؟‌

در رابطه با بخش اول سؤالتان، در ایران طالبان شاید آن نظر را داشتند که به سفارت بروند و به‌گونه‌ای غیرمستقیم صاحب سفارت شوند که این امر از جانب ما هم تا حدی مورد اعتراض واقع شد و هیچ‌وقت چنین گپی صورت نگرفت و آنها به سفارت نرفتند. با سفارت پیوندی ندارند. سفارت در ایران و همه کشورهای دیگر، سفارت افغانستان است. سفارت افغانستان با دولت طالبان ارتباط ندارد و فقط مسئولان سفارت، دارایی‌ها و امکانات سفارت را نگهداری می‌کنند و برخی خدمات برای افغان‌های مهاجر را انجام می‌دهند تا زمانی که دولت قانونی و رسمی ایجاد شود و پیوندشان برقرار شود. فعلا طالبان با سفارت‌ها ارتباطی ندارد چون رسمیت ندارند و کشورها مکلف نیستند با کشور و دولتی که به‌طور‌رسمی و قانونی شناخته‌نشده فعالیتی کند و از این نظر، سفارتخانه‌ها با طالبان ارتباطی ندارند.‌

‌نشست تهران کجا انجام شد؟‌

میزبان محل را تعیین کرده بود، یکی از مکان‌های دولتی بود.‌

‌برخی تحلیلگران در ایران هشدار می‌دهند که ایران و تاجیکستان در‌حال انجام معامله‌ای بر سر افغانستان هستند. همیشه در معادلات افغانستان، همسایگان و قدرت‌های دیگر نقش داشته‌اند. در این برهه چقدر نگران بازی سیاسی طرفین هستید؛ از جمله نقشی که همسایگان افغانستان ممکن است ایفا کنند؟‌

در معادلات سیاسی یک اصل محترم و قابل پذیرش است که کشور همسایه در رابطه با کشوری که در کنارش است، منافعی در رابطه با کشور خودش دارد. یعنی اگر در کشور همسایه، حادثه‌ای رخ دهد، کشور همسایه متأثر می‌شود و ناگزیر است در آن زمینه حرفی داشته باشد و حتی از نظر بین‌المللی تا حدی پذیرفتنی است. اینکه کشورهای همسایه افغانستان، ایران، تاجیکستان، روسیه، چین و پاکستان همه در رابطه با افغانستان دیدگاهی داشته باشند تا حدی که منافع ملی خودشان را متوجه باشند، پذیرفتنی است اما حرف ما این است که افغانستان اگر تا امروز صحنه بازی‌ کشورها و منافع این و آن شده بعد از این، قطع شود. تا امروز شوروی و آمریکا مداخله کردند و این پروسه می‌تواند ادامه داشته باشد، این جنگ نیابتی همیشه تداوم خواهد داشت. حل مشکل افغانستان این است که این کشور به‌عنوان یک کشور بی‌طرف و غیرمنزوی شناخته شود.

 ملل متحد بی‌طرفی افغانستان را تضمین کند و کشورهای همسایه مطمئن شوند از این طریق خطری متوجهشان نیست و کشورهای بزرگ هم به خاطر منافع خودشان، حق نداشته باشند که افغانستان را استعمار ‌کنند. بر اساس این ممکن است پروسه جنگ افغانستان ختم شود و مردم افغانستان بعد از 40 سال نفسی به راحت بکشند. غیر این، هر چند سال بگذرد، هرچه زمان سپری شود، این جنگ تداوم پیدا می‌کند. متأسفانه موقعیت جغرافیایی افغانستان به قسمی است که کشورهای متخاصم دنیا در این نقطه با هم غرض می‌کنند و دشمنان فقط از طریق افغانستان می‌توانند به همدیگر ضربه وارد کنند. بر این اساس تا آنها متقاعد نشوند و از مداخلات دست برندارند این وضعیت ادامه پیدا می‌کند و یک مداخله‌گر به‌خاطر حفظ منافعش ناگزیر است دوباره مداخله داشته باشد. ما امیدوار هستیم دنیا حداقل بعد از 50 سال به موقعیت افغانستان و ملت افغانستان توجه و ترحم کند و بیش از این نگذارد یک ملت نابود شود. شاید اگر این پروسه تداوم پیدا کند افغانستان مرکز تروریسم دنیا شود و آن‌وقت دنیا به‌طور همیشگی با افغانستان گرفتار می‌شود که یک مصیبت بزرگ است و ضربه‌اش را هم ملت افغانستان و هم دنیا می‌خورد.‌

‌به عنوان سؤال آخر، واقعا تصور می‌کنید اعضای جبهه مقاومت با توجه به چیزی که طالبان در آن جلسه گفته‌اند، می‌توانند در امنیت و سلامت به افغانستان برگردند یا برای برگشتن با مشکل مواجه خواهید بود؟‌

طالبان موجوداتی هستند که نمی‌توان به هیچ حرفشان اعتماد کرد. هیچ‌کدام از آنها از یکدیگر تبعیت نمی‌کنند. امروز یکی یک حرف می‌زند، فردا دیگری کاری که خودش می‌خواهد انجام می‌دهد. امشب دو خانم را از خانه‌ بیرون می‌کشند و گم می‌شوند، فردا که از طالب سؤال می‌کنیم می‌گویند خبر نداریم. هیچ احساس مسئولیت ندارند. آنها در حال حاضر تمام کسانی را که مخالفشان هستند، به نام داعش و مخالف نام می‌گذارند و شب‌هنگام از خانه‌هایشان می‌برند و می‌کشند و فردا می‌گویند ما آگاه نیستیم. کسی در آنجا احساس امنیت نمی‌کند و روزانه حداقل 10 هزار انسان از افغانستان به جانب ایران و پاکستان حرکت می‌کنند. شما فکر کنید چه وضعیتی در افغانستان هست؟ مردم اگر امنیت احساس کنند خارج نمی‌شوند.‌

‌پس مقاومت در مهاجرت را باید همچنان ادامه دهید.‌

در برابر ظلم، بی‌عدالتی و اشغال راه دیگری وجود ندارد. فعلا پاکستان در همه بخش‌ها مسلط است؛ کسانی که به افغانستان هیچ تعلقی ندارند، در پاکستان متولد شده و همان‌جا بزرگ شده‌اند و برای منافعشان از آنجا دستور می‌گیرند و در افغانستان خراب‌کاری می‌کنند. در برابر بی‌عدالتی اسلامی و رفتار غیرانسانی و احقاق حقوق ملت‌ها و ایجاد یک نظام انسانی و اسلامی و مطابق با موازین جهانی، ناگزیر هستیم مقاومت ادامه پیدا کند تا به اصول عادلانه دست یابیم. طالبان تأکید می‌کند امنیت شده که ما باور داشته باشیم در افغانستان هیچ ناامنی مالی و جانی وجود ندارد؛ اما وضعیت ناامنی در افغانستان امروز، بازتاب ندارد به‌خاطر اینکه هرکس در فیس‌بوک چیزی می‌نویسد فردا به خانه‌اش رفته و او را می‌برند و سرنوشتش نامعلوم می‌شود. به این خاطر کسی چیزی نمی‌گوید (گفته‌ نمی‌کند). در این اوضاع به دروغ اعلامیه نشر کردند که بین طالبان و احمد مسعود بیانیه مشترک امضا شده است. از این قسم کارها زیاد می‌کنند و جامعه رسانه‌ای باید متوجه باشد. مقاومت افغانستان به خاطر احقاق حقوق ملی و مدنی و انسانی جامعه افغانستان قد علم کرده و تا تحقق حقوق همگانی ملت و ایجاد یک نظام انسانی و مطابق موازین ملی و بین‌المللی به مبارزه ادامه می‌دهد و خواست شخصی و خاصی برای خودش ندارد جز خواست انسانی، اسلامی و ملی.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.