هادی خانیکی، استاد علوم ارتباطات و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبای با ابراز تأسف از اخراج دکتر فاضلی، دلیل این اتفاق را سیاستهای پشت پرده دانست و گفت: «دکتر محمد فاضلی شناختهشدهتر از آن است که احتیاج به توصیف و تحلیل فعالیتهای علمی و اجتماعی او باشد. جامعهشناسی است مبرز که هم در حوزه آموزش و هم در حوزه تحقیق و هم در حوزه مسئولیت اجتماعی و در حوزه اثربخشی رسانهای و حضور در حوزه عمومی از چهرههای شاخص دانشگاهی محسوب میشود. آثار علمی او که تألیفی و ترجمه هستند، از مرجعیت و اعتبار بالایی برخوردار است.»
به گزارش جماران؛ روزنامه شرق نوشت: دکتر سیدحسین سراجزاده، جامعهشناس ایرانی و استاد جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی و ریاست انجمن جامعهشناسی ایران، با بیان اینکه بحث اخراج دکتر فاضلی از دانشگاه شهید بهشتی از شهریور امسال مطرح شده بود، میگوید: «شهریور امسال دانشگاه شهید بهشتی قرارداد همکاری دکتر فاضلی را تمدید نکرد. برداشتی که وجود داشت این بود که تنگنظریهایی که برخی از افراد در درون دانشگاه دارند و ممکن است از برخی نهادها هم حمایت بشوند، این مسئله را دامن زده باشد. به بیان دیگر این اخراج بیشتر بر مبنای برخورد سلیقههای سیاسی اتفاق افتاده است. دانشگاه شهید بهشتی یکسری بهانه اداری را برای این موضوع مطرح کرده بود، اما کسانی که با محیط دانشگاه آشنا هستند میدانند این بهانه موجهی نیست و بیشتر مبنای فکری و سیاسی برای برخورد با دکتر فاضلی مدنظر بود».
سراجزاده با بیان اینکه دکتر فاضلی ترجیح داده بود این اتفاق را از مسیر قانونی و اداری پیگیری کند، تصریح کرد: «ایشان علاقهمند به رسانهایکردن ماجرا نبودند. دانشگاه هم یک ترم به ایشان مهلت داد و برای ایشان درس گذاشتند و دانشجویان هم متوجه این اتفاق نشدند. همان زمان اخراج دکتر بیژن عبدالکریمی هم مطرح شده بود و واکنشهای زیادی را در محیطهای اجتماعی علمی و توسعه علمی در پی داشت؛ با این وجود دکتر فاضلی علاقهمند بودند مسئله از طریق قانونی حلوفصل شود. انجمن جامعهشناسی نامهای را خطاب به رئیس دانشگاه شهید بهشتی فرستاد و نسبت به ایجاد چنین رویههایی هشدار داد؛ چون فاضلی یکی از افراد بسیار زحمتکش در رشته جامعهشناسی است، خوب درس خوانده، خوب کار کرده، سابقه علمی خوبی دارد، هم در حوزه سیاستگذاری فعال بوده و در ارتباط با علم جامعهشناسی با سیاستگذاری و هم در حوزه جامعهشناسی مردممدار آثار علمی بسیار خوبی دارد. به بیان دیگر هیچ ایراد علمی بر عملکرد ایشان نمیشود گذاشت و حضور او در این دانشگاه برای دانشجویان حضور پرثمری بوده و همه دانشجویان از او راضی هستند و به گروه جامعهشناسی اعتبار داده است». این استاد دانشگاه در ادامه افزود: «اطلاع دارم که استادان گروه جامعهشناسی دانشگاه شهید بهشتی به ریاست دانشگاه نامه نوشته و از مقامات دانشگاه خواسته بودند جلوی اخراج دکتر فاضلی گرفته شود؛ چراکه این مسئله یک خسارت برای دانشگاه است. ولی ظاهرا اتفاقی نیفتاد. هفت انجمن علمی هم نامهای به آقای رئیسی نوشتند و آنها هم نسبت به این موضوع و برخی از فرایندهای مشابه که با تشکیل دولت جدید در دانشگاه با آن مواجه هستیم، هشدار داده و از رئیسجمهوری خواستند با این اقدامات جدی برخورد کنند و اجازه تسویه ندهند؛ چراکه این اتفاقات به دانشگاه لطمه میزند. این نامه به وزارت علوم ارجاع داده شده است. هرچند در این نامهها جدی خواسته بودیم چنین اتفاقاتی نیفتد و نسبت به پیامدهایش هم هشدار دادیم، ولی ظاهرا برای ترم پیشرو برای دکتر فاضلی درس نگذاشتند و از نظر دانشگاه شهید بهشتی اخراج ایشان قطعی شده است. گروه جامعهشناسی دانشگاه اعلام کرده به دکتر فاضلی نیاز دارد و این اتفاق ناشی از مداخله برخی نیروهای تنگنظر است که از یک موضع سیاسی با مسائل علمی برخورد میکنند و احتمالا بهانههای اداری میآورند».
رئیس انجمن جامعهشناسی در پاسخ به این سؤال که آیا میتوان این اتفاقات را یک عقبگرد دانست، گفت: «دوره احمدینژاد دوره بدی برای علم و دانشگاه بود و اتفاقاتی افتاد که استقلال علمی دانشگاهها را محدود و دخالت دولت و سیاست را در امور علمی دانشگاه پررنگ کرد. زمان دولت روحانی برخی از آن جریانات و اقدامات اندکی تعدیل شد، اما چون کارها بهصورت نهادی در مراجعی بیرون از وزارت علوم شکل گرفته بود، عملا در این دوره هم نتوانستیم یک اصلاح مؤثر به وجود آوریم؛ هرچند رویهای برخی اصلاحات صورت گرفت. برای مثال دورههای قبل سمت مدیر گروه انتخاباتی بود و احمدینژادیها آن را انتصابی کردند، این رویهها اصلاح شد و دوباره فرایند انتخاب مدیر گروه و هیئت ممیزه انتخابی شد ولی قانونی چیزی تغییر نکرد. به نظر میرسد نیروهایی که آن روز با نگاه منفی به علوم اجتماعی و انسانی موضع داشتند، در دوره جدید فکر میکنند قوت و نیرو گرفتهاند و دانشگاهیان امیدوار هستند بر اساس تجربه و لطمهای که دانشگاه در دوره احمدینژاد خورد، آن روندها احیا نشود. با این حال، برخی شواهد و قرائن نشان میدهد همان نیروهای ضد علوم انسانی و اجتماعی که فکر میکنند بدون این علوم میشود کشور را اداره کرد، دوباره سر برآوردهاند. آنها خواهند دید این تصمیمات فاجعهبار خواهد بود و توسعه علمی کشور را با مخاطره روبهرو میکند، ناامیدی را در نسل جوان ایجاد میکند و زمینهساز مهاجرت میشود. این نیروها انگار فعال شدهاند و فرصتی پیدا کردهاند که پروژه ناتمام دوره احمدینژاد را در این دوره تمام کنند، اما امیدوارم کسانی که در مراجع بالای تصمیمگیری هستند اجازه ندهند؛ چراکه این اتفاق برای کل جامعه ایران بسیار زیانبار و پرهزینه خواهد شد».
جلوی فاجعه را بگیرید
هادی خانیکی، استاد علوم ارتباطات و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبای با ابراز تأسف از اخراج دکتر فاضلی، دلیل این اتفاق را سیاستهای پشت پرده دانست و گفت: «دکتر محمد فاضلی شناختهشدهتر از آن است که احتیاج به توصیف و تحلیل فعالیتهای علمی و اجتماعی او باشد. جامعهشناسی است مبرز که هم در حوزه آموزش و هم در حوزه تحقیق و هم در حوزه مسئولیت اجتماعی و در حوزه اثربخشی رسانهای و حضور در حوزه عمومی از چهرههای شاخص دانشگاهی محسوب میشود. آثار علمی او که تألیفی و ترجمه هستند، از مرجعیت و اعتبار بالایی برخوردار است. تحقیقات او در سطح پیمایشهای ملی در مقاطع مختلف به غنای ادبیات علوم اجتماعی کمکهای بسیاری کرده است. خود او در سطح مسئولیتهای اجتماعی که مشخصترینش حضور در کمیته کارگروه اجتماعی فرهنگی بررسی سیلابها و همینطور طرح مطالعاتی یونسکو بود، اقداماتی ارزنده انجام داد و همیشه هم استاد موفقی بوده است. اینها نشان میدهد که یک جامعهشناس اگر میخواهد هم در دانشگاه، هم در حوزه عمومی و هم در سطح مسئولیتهای اجتماعی نقشهای خودش را ایفا کند، چقدر میتواند تأثیرگذار باشد و کارنامه او در تمام این زمینهها درخشان است. در مسئله آب، سیلاب، گفتمانهای اجتماعی و در انجمنهای علمی آثار بیرقیبی را بر جا گذاشت و همچنین بیدریغ دعوت نهادهای علمی و حرفهای را پاسخ میداد و حتی در دوران کرونا در نشستهای علمی حضور فعالانهای داشت».
خانیکی تصریح کرد: «این مقدمه را برای این گفتم که با معیار سنجش یک فرد بهعنوان معلم و محقق و کنشگر اجتماعی، وقتی کسی در تراز خیلی خوبی قرار دارد، طبعا باید از ظرفیت او بهترین استفاده را کرد نه اینکه بهناگاه وضعیتی پیش آید که جامعه علمی، دانشجویان، اعضای هیئت علمی و بهیقین شبکهای از کنشگران آکادمیک از وجود چنین کسی در دانشگاه محروم شوند. من بابت این اتفاق متأسفم و این را بهعنوان یک زنگ خطر یا علامت بالینی میدانم که نشان میدهد یک بیماری جدید در حوزه بوروکراتیک و حوزه سیاسی و حوزه اجرائی دانشگاهی در حال اتفاق است. ممکن است چنین تلقی شود که کسانی مثل دکتر فاضلی که از تواناییهای بالایی برخوردار هستند، در مدارهایی دیگر به فعالیت خواهند پرداخت. اما این علامت خطر و بیماری را در دانشگاه میبینم و اینکه به هر طریق و بهانهای این اتفاق افتاده باشد، در قالب سیاست رسمی جذب، در قالب حاکمیت سلیقهها و گرایشهای خاص سیاسی، در قالب رقابتهای تنگنظرانه گروهی یا در قالب تصلب و سرسختی شیوههای اداری، هرچه باشد، سیاست به چنین نقطهای منتهی شود، این یک هشدار و فاجعه است که باید جلوی آن را گرفت، وگرنه هزینههای سنگینتری برای محیطهای علمی و پژوهشی خواهد داشت».
این اولین بار نیست که دانشگاه و علوم انسانی هزینههای گزافی به خاطر تسویهحسابهای سیاسی میدهند. حسین بشیریه استاد سرشناس علوم سیاسی دانشگاه تهران، هادی سمتی استاد جامعهشناسی و همچنین مرحوم هاله لاجوردی و فاطمه صادقی در زمان احمدینژاد طعم اخراج از دانشگاه را چشیدهاند که نتیجهاش یا دقکردن یا مهاجرت یا گوشهنشینی بود. حالا به نظر میرسد این سیاستها دوباره جان گرفتهاند.