پیرمحمدملازهی تحلیلگر مسائل بین الملل و کارشناس افغانستان گفت: پنجشیر جرقه و نور امیدی در شرایط فعلی است و آنها میتوانند جنگهای چریکی را ادامه دهند اما با توجه به شرایط فعلی که بسیاری مناطق مهم آن توسط طالبان گرفته شده است؛ بسیار بعید است به تنهایی بتواند تغییری در معادلات قدرت ایجاد کند. انگیزه مذهبی و قومیتی افغانستان چنان قوی است که تغییر در عملکرد آنها بسیار بعید است.
به گزارش جماران؛ عصرما نوشت: پیرمحمد ملازهی، تحلیلگر مسائل بین الملل و کارشناس افغانستان درباره جایگاه مقاومت پنجشیر در افغانستان و سرنوشت آن گفت:
در حال حاضر طالبان به عنوان یک واقعیت در افغانستان قدرت را به دست گرفته است و باید در نظر گرفت که این روی کار آمدن با جنگ و درگیری حاصل نشد بلکه در پی معاملهای چند جانبه و با توافق با امریکا بوده است. بخشی از آن معامله طالبان با امریکا بود و بخش دیگر آن مربوط به قطر، پاکستان، ترکیه و کشورهای منطقهای و بخشی هم درونی بود یعنی میان طالبان و اشرف غنی و حمدالله محب، مشاور امنیت ملی افغانستان توافقاتی صورت گرفتهاست. حال طالب در راس قدرت قرار گرفته و مقاومتی که در پنجشیر در حال انجام است با شرایط فعلی در خوشبینانه ترین حالت مدت محدودی دوام میآورد؛ مگر اینکه از محدود بودن به پنجشیر خارج و به سایر مناطق تعمیم پیدا کند. در غیراینصورت طالبان با توجه به حمایتی که پاکستان از او انجام میدهد توان کنترل شرایط را دارد و به مرور میتواند قدرتش را تثبیت کند. بر همین اساس خیلی نمیتوان امیدوار بود که پنجشیر به تنهایی معادله قدرت در افغانستان را تغییر دهد.
وی در ادامه افزود: البته این مقاومت میتواند شروع اتفاقات بعدی باشد. به عبارتی اگر طالبان به سمت انحصار قدرت هم به لحاظ قومی و هم ایدئولوژیکی حرکت کند؛ در چنین شرایطی این احتمال وجود دارد که سه قومیت بزرگ دیگر یعنی تاجیک، ازبک و هزاره شیعه مذهب به پنجشیر بپیوندند و حداقل اتفاق این خواهد بود که طالبان ناچارمیشود امتیازاتی به غیر پشتون ها بدهد. طبیعتا در چنین شرایطی امکان اینکه حکومتشان آسانتر و سریعتر تثبیت شود هم وجود دارد.قیام قومیتی میتواند مشکلات بسیاری برای طالبان در تثبیت قدرت ایجاد کند و عامل جنگ داخلی شود. پنجشیر جرقه و نور امیدی در شرایط فعلی است و آنها میتوانند جنگهای چریکی را ادامه دهند اما با توجه به شرایط فعلی که بسیاری مناطق مهم آن توسط طالبان گرفته شده است؛ بسیار بعید است به تنهایی بتواند تغییری در معادلات قدرت ایجاد کند. انگیزه مذهبی و قومیتی افغانستان چنان قوی است که تغییر در عملکرد آنها بسیار بعید است.
بدترین گزینه برای طالبان و افغانستان امروز بروز جنگ داخلی است
ملازهی درباره امکان بروز جنگ داخلی در افغانستان تصریح کرد: بدترین گزینه برای طالبان و افغانستان امروز بروز جنگ داخلی است که ممکن است مدتها به طول بینجامد و در نهایت هم موجب تجزیه ارضی افغانستان شود و به سمتی برود که معاهده دیگری بین قدرتها بر سر افغانستان صورت بگیرد . البته درباره مزایا و معایب تجزیه شدن افغانستان برای مردمش نظرات گوناگونی وجود دارد.
وی درباره علت عدم پیوستن مخالفان طالبان به مقاومت پنجشیر گفت: قدرت طالبان و خشونتی که در پیش گرفته است نباید دست کم بگیرید. به هر حال این شرایط بسیاری را ترسانده و مجبور کرده آن را بپذیرند. مساله ایدئولوژیکی است و آن را باید در محدوده افغانستان ببینید. بخش عمده افغانستان روستایی است و ذهنیت آنها به طالبان نزدیک است و طالبان را هم به عنوان نیروی اسلامی میشناسند و با آن مخالفت نمیکنند. در این بین یک اقلیت شهرنشین، لیبرال و طبقه متوسط وجود دارد که کاملا مخالف هستند اما به نسبت این جماعت بسیار ضعیفند و توان اسلحه به دست گرفتن در برابر طالبان ندارند که اگر به دست هم بگیرند به سرعت سرکوب میشوند. جامعه افغانستان جامعه یکپارچه مخالف طالبان نیست. 40 تا 45 درصد جمعیت افغانستان پشتون هستند که حامی طالبان بوده و میمانند.آنها قبایلی مسلح و تعیین کننده بوده که 300 سال در قدرت و حاکمیت بوده اند به جز دو سال حکومت ربانی و 9 ماه حکومت بچه سقو(حبیب الله کلکلانی). اگر سخنان اخیر اشرف غنی در دبی را شنیده باشید؛ او خود را قهرمان میداند که قدرت را به پشتونها داده است اگر چه در سال 2001 قومیتهای مختلف روی کار آمدند و مذهب شیعه هم در قانون اساسی به رسمیت شناخته شد. یعنی همه چیز از دست رفته است. باید واقعیتهای میدانی را در افغانستان به دقت در نظر گرفت تا تحلیلی درست به دست آورد.
وی درباره رویکرد جهان نسبت به طالبان در افغانستان و آنچه به وقوع میپیوندد و آنچه بهتر است انجام شود گفت: برای پاسخ به اینکه دنیا با وضعیت طالبان چه میکند؟ باید جهان را به دو بخش تقسیم کرد؛ یک بخش اروپا و امریکا است که با طالبان معامله کردند. بخش دیگر چین و روسیه و کشورهایی مانند ایران است که به سیاستهای چین و روسیه نزدیک هستند و درباره افغانستان متاسفانه هرکدام دنبال منافع خودشان هستند. برای نمونه اگر امروز طالبان حاضر شود یک قرارداد نان و آب داری درباره منابع زیرزمینی با چین ببندد؛ چین این امکان را دارد که اقتصاد اینها را راه بیندازد و کمک کند که در حیطه قدرت پایدار بمانند.
این تحلیلگر مسائل افغانستان در ادامه گفت: در مقابل امریکاییها و اروپاییها امیدوارند که طالبان فضا را برای داعش باز کند تا این گروه علیه رقبای امریکا وارد عمل شود. برای نمونه نیروهای ترکستان شرقی به سمت سین کیانگ چین بروند و برای چین مشکل ایجاد کنند و از سوی دیگر حزب التحریر ، نهضت اسلامی و ازبکستان و انصار تاجیکستان هم به سمت آسیای مرکزی بروند و چچن ها هم به سمت حوزه قفقاز روسیه بروند. بنابراین آن رقابتهای پشت پرده که میان امریکا و روسیه و چین و اروپاییها وجود دارد؛ تاثیرات خودش را بر جای میگذارد. اینکه کدام طرف بتوانند موضع برتر را به دست بیاورد بنابر شرایط کنونی، چین و روسیه در این موقعیتند اما همه چیز به تعهداتی که طالبان به امریکا داده و معامله ای که صورت گرفته بازمیگردد .
وی با اشاره به شرایط گروه طالبان و برخی اخبار اختلافات موجود در آن تصریح کرد: بله طالبان هم یکپارچه نیست؛ طالب شورای کویته، طالب پیشاور و طالب شبکه حقانی را داریم که آنها هم با هم در نوع حکومتی که باید اعلام شود اختلاف نظر دارند. شورای کویته کمی ملایمتر است و میخواهد فضا را به سمتی ببرد که دولت آنها از سوی جامعه جهانی کشور شناسایی و به رسمیت شناخته شود و از کمکهای بینالمللی برخوردار شوند اما شبکه حقانی به این رویکردها اعتقادی ندارد و بر این باور است که باید امارت اسلامی را بر اساس دیدگاههایی که دارند، اعلام کنند بدون توجه به اینکه منطقه و دنیا چه برنامه هایی دارند و چه میخواهند انجام دهند. این هم یکی از مسائل اثرگذار درباره آینده افغانستان است. بر همین اساس برای کشورهای مختلف بسیار سخت است که به این زودی تصمیمی درباره دولت طالبان در افغانستان بگیرد به ویژه برای کشورهای اروپایی و امریکا که میتواند این تصمیم بر انتخابات بعدی آنها تاثیر بگذارد. روسیه و چین هم که مهم نیست چه کسی در قدرت باشد و فقط منافع مادی و سیاسیشان برایشان حائز اهمیت است و اگر این منافع تامین شود با هر گروهی در حاکمیت افغانستان کنار میآیند.
این کارشناس مسائل بینالملل درباره رویکردی که ایران باید نسبت به افغانستان در پیش بگیرد گفت: از نگاه من ایران دچار اشتباه استراتژیک در قبال افغانستان و طالبان شده است و متاسفانه توان تصحیح آن را هم ندارد. حاکمیت نیروهای نظامی و امنیتی به سمت طالبان رفتند. آنها احتمالا تحلیل کرده اند که باید به طالبان به چشم یک واقعیت نگاه کنند و با آنها کار کنند اما در برابر نیروهایی را که به صورت سنتی با ایران همسو بودند یا در حوزه تمدنی ایران هستند مانند شمالیها و غرب افغانستان، هرات و فارسی زبانان و شیعیان هزاره، سادات و قزلباشها که در مناطق مختلف از جمله بامیان و مرکز افغانستان زندگی میکردند؛ از دست داده است و آنها تردید دارند که ایرانی که به سمت طالبان رفته را بپذیرند یا خیر. اصلاح قضیه در حاکمیت فعلی ایران به سادگی امکانپذیر نخواهد بود.
وی در پایان گفت: ممکن است ایران به صورت شعاری همانگونه که وزیر خارجه ایران ادعا کرده است که خواهان دولت فراگیر در افغانستان است؛ فعالیت انجام دهد. در برابر هم طالبان دو تاجیک و یک ازبک و چند معاون از دیگر قومیتها آورده است و به طور معمول برای اداره کشور هم به تکنوکراتها نیاز دارند و چند نفر از اقوام دیگربه عنوان متخصص، مهندس و دکتر میآورند( چون طالب فقط فقیه است و علم دیگری ندارد) اما در نهایت طالبان بنا بر شواهد فعلی و در صورت عدم تغییر ناگهانی به خواسته خودش میرسد. در این میان ایران خودش دستش را بسته و به سمتی رفته که بنابر یک تحلیل امنیتی نظامی راه اصلاح آن به راحتی وجود ندارد. بنابراین بهترین روش در شرایط فعلی همین رویکردی است که آقای امیرعبداللهیان در پیش گرفته است که مثلا طالبان را به سمت آوردن دیگر قومیت ها در حاکمیت سوق دهد. حاکمیت طالیان حاکمیت اسلامی و ایدئولوژیک بنابر دیدگاه آنها است و شاهد بودید که در پی تاکید ایران بر دولت فراگیر و شریک کردن شیعیان در قدرت جواب آنها چیزی نبود جز اینکه به حکومت خودتان بپردازید؛ مگر شما اهل تسنن را در حکومت شریک کرده اید.