هیچ چیز جواد امام را از عشق به امام جدا نکرده است. جواد هنوز بسیجی امام است. هنوز به راحتی به عشق مرادش روی میدان مین می رود. از تیر نترسیده بود از دشنام مخالفین خمینی و طعنه شرمندگان هم نمی ترسد. سال ۸۸ زندان هم رفت ولی نگذاشت شرار عشق خمینی در سینه اش خاموش شود.

به گزارش جماران؛ اردلان میراسماعیلی در یادداشتی نوشت: «از روزی که خودم را شناختم و بعدها که به سیاست پا گذاشتم، یک نام همیشه برایم محترم ،که نه، مقدس بود؛ روح الله الموسوی الخمینی. 

می خواستم دنیا را از دریچه چشمان او ببینم. نسل او را درک کنم تا ذره ای به او مانند شوم. با چه آدم ها که به خاطر او در افتادم و بد شنیدم و بد گفتم. اما هیچ وقت از ارادت او پا پس نکشیدم. 

بزرگ تر که شدم اصلاح طلب شدم. فقط به خاطر اینکه بزرگان این جریان را به نام و مرام خمینی نزدیک تر یافتم. نخست وزیر امام،فرزند فاضل و باتقوای امام،امین امام،جانشین امام،و…. و بالاتر و مهم تر بیت امام. 

با خنده هایشان خندیدم و با گریه هایشان گریستم. فقط چون یک نام برایم مهم بود؛ روح الله الموسوی الخمینی. 

و زمان گذشت. برخی از کسانی که همراه بودند، شرمنده گذشته خود شدند. برخی جا زدند. برخی مرعوب تازه از راه رسیده ها شدند. بزرگ تر ها هم ساکت ماندند و هر از چند گاهی اگر از ارادت خود به آن پیر سفر کرده پرده بر می داشتند ، ولی در مقابل ناجوانمردی ها مهر سکوت داشتند. 

اما در این میانه برخی جوانمردانه پا پس نکشیدند. برخی تو گویی هنوز در خاکریز اند. در سال ۵۷. در میدان مین. در عشق و خون. برخی هنوز بر همان عهد اند که بودند. 

و یکی از آنها جواد امام است. 

راستی هیچ چیز جواد امام را از عشق به امام جدا نکرده است. جواد هنوز بسیجی امام است. هنوز به راحتی به عشق مرادش روی میدان مین می رود. از تیر نترسیده بود از دشنام مخالفین خمینی و طعنه شرمندگان هم نمی ترسد. سال ۸۸ زندان هم رفت ولی نگذاشت شرار عشق خمینی در سینه اش خاموش شود. 

فقط خواستم بنویسم که «برادرم جناب آقای جواد امام! اگر هنوز اصلاح طلبم به خاطر وجود امثال توست. و گرنه بسیار زودتر از این قبیله کوچ می کردم. عمرت دراز باد. »

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
3 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.