رستم قاسمی می گوید: حضورم در انتخابات ۱۴۰۰ کاملا تصمیم شخصی است. آن موقع که نمیخواستم بروم وزارت نفت، برای خودم دلایل شخصی داشتم. اولا قرارگاه خاتم بودم، آن موقع قرارگاه خاتم مجموعه خیلی بزرگی بود، به کارم هم علاقه داشتم، دلایل دیگری هم داشتم، نه اینکه صرفا دلایل سیاسی و غیره بود، دلایلی داشتم و خودم شخصا موافق نبودم.
به گزارش جماران؛ خبرآنلاین نوشت: نامش در لیست کاندیداهای نظامی انتخابات ۱۴۰۰ است اما اصرار دارد چهره ای اقتصادی از خود به نمایش بگذارد، تکیه اصلی او هم بر سوابق حضورش در وزات نفت و قرارگاه خاتم الانبیا است. رستم قاسمی که در آستانه عید مهمان کافه خبر خبرگزاری خبرآنلاین بود در گفتگویی عیدانه از برنامه های خود در صورت رئیس جمهور شدن در ۱۴۰۰ برایمان روایت کرد، از تجربه اش در حوزه اقتصاد و دیپلماسی که قرار است به کمک او برای دولت داری بیاید.
از او درباره دکل نفتی گم شده پرسیدیم، از پرونده قطور بابک زنجانی، از اینکه سن کابینه اش چقدر خواهد بود و چه برنامه ای برای یارانه، اشتغال و ...دارد.
رستم قاسمی که تاکید دارد هیچ کاندیدایی رقیب او نیست درباره احتمال کاندیداتوری احمدی نژاد با محافظه کاری پاسخ می دهد و می گوید «همه کسانی که امروز رسما اعلام کاندیداتوری کردند و یا آینده اعلام میکنند قابل احترام هستند و خیلیهایشان هم از دوستان ما هستند و مورد احترام ما هستند و مردم میتوانند قضاوت کنند که به چه کسی رأی دهند.»
وقتی از وزیر نفت دولت سابق درباره رابطه با امریکا می پرسیم تاکید دارد که منعی برای رابطه نیست اما پیچیدگی های خاص خودش را دارد. او در زمره کسانی است که معتقد است اول باید تکلیف برجام و تحریم ها مشخص شود بعد FATF.
آنچه می خوانید مشروح گفتگو با رستم قاسمی، کاندیدای احتمالی انتخابات ۱۴۰۰ است؛
*******
آقای قاسمی میتوانیم با شما راحت صحبت کنیم؟
راحت.
گفتند اسمت را عوض کن و غیررستم بگذار
- چرا رستم؟ این همه اسم بود؛ محسن، رحیم، عزیز، احمد، حالا چرا رستم؟
پدرم اسمهای ایرانی را دوست داشت، به همین دلیل اسم من را رستم گذاشت. جالب اینجاست آن اوایل که وارد سپاه شدیم معمولا آن کسانی که اسمهایشان شهرام، بیژن و بهرام بود، قبلا اسمشان را عوض میکردند؛ بالاخره من هم از فرماندهان سپاه بودم، برای همین به من هم گفتند اسمت را عوض کن و یک اسم غیررستم بگذار. من واقعا اعتقاد نداشتم و اعتقاد هم ندارم که با اسم چیزی عوض میشود. بنابراین اسمم را عوض نکردم.
- این کار شما اعترض دیگران را به دنبال نداشت؟
نه، در حد اعتراض نبود، ولی در حد پیشنهاد بود.
- چرا رفتید سپاه که به شما بگویند اسمتان را عوض کنید؟
کسی به لحاظ ساختاری و سازمانی معترض به اسم نبود، ولی به هر حال این کار در آن مقطع زمانی عرف بود.
برای اینکه به جنگ بروم وارد سپاه شدم
- اصلا چرا سپاه رفتید؟
جنگ اتفاق افتاده بود و ما وارد وضعیت جنگی شده بودیم. من هم برای اینکه به جنگ بروم وارد سپاه شدم.
- چقدر جبهه بودید؟
دوران زیادی بودم.
هیچگاه فعالیت اقتصادی شخصی نکرده ام
آقای قاسمی! شما بیش از آنکه وجهه سیاسیتان پررنگ باشد، وجه اقتصادیتان پررنگ است. هم در قرارگاه خاتم الانبیاء فعالیت داشتید هم وزیر نفت بودید. از مزایای کارهای اقتصادی خودتان چقدر انتفاع بردید؟
من با خدای خودم عهد کردم که حرف راست بزنم. من در دوره طولانی کار اقتصادی هیچگاه فعالیت اقتصادی شخصی نکردم. اعتقادم نداشتم و اعتقادم ندارم مدیران دولتی هم کار شخصی کنند هم مسوولیت دولتی به عهده داشته باشند. دلیلی هم برای خودم داشتم، برای اینکه در زمانی که در قرارگاه خاتم بودم، به دوستان همیشه توصیه میکردم هر کسی میخواهد کار اقتصادی شخصی داشته باشد عیب نیست، میتواند برود استعفا دهد، من هم با استعفایش موافقت میکنم، کمک هم میکنم که در کشور کار کنند، ولی نمیشود که یک کسی مدیر یک مجموعه دولتی باشد، در عین حال خودش هم دارای شرکت باشد و کار اقتصادی بکند چنین افرادی دیگر به درد مدیریت نمیخورند، چراکه دیگر قادر نیستند زیردستان خود را از انجام کار اقتصادی منع کنند.
ورود مدیران دولتی به فعالیت اقتصادی باعث رانت می شود
- چه عیبی دارد کار اقتصادی کند؟ چه بسا در خیلی از کشورهای دیگر دنیا اینگونه است، ولی فساد هم در آن نیست.
درست است، این اتفاق در بسیاری از کشورهای دنیا اتفاقی معمول محسوب میشود، ولی در کشور ما اصولا این مواردچون فرهنگسازی نشده است احتمال رانت را افزایش میدهد و در نهایت در اغلب موارد به رانت ختم میشود، بنابراین تا وقتی نظارت و فرهنگسازی نشود بهتر است که این اتفاق نیفتد. من تا به امروزاین اعتقاد را داشته و دارم.
- فرزندانتان هم انتفاعی نبردند، سودی نبردند؟
حتما همینطور است.
- یعنی فرزندان شما الان وارد کار اقتصادی نیستند؟
چندی پیش یک مراسمی بود که من هم در این مراسم حضور داشتم، چند تا از دوستان نیز آنجا جمع بودند که من آنها را نمیشناختم. یک کسی آمد و گفت من با پسر شما همکار بودم. گفتم کجا؟ گفت در یک شرکت خصوصی ؛البته آن شرکت از شرکت های خصولتی بود.
پسرم را تعدیل کردند و بیکار شد
- الان تعطیل شده؟
الان حداقل پسر من تعدیل شده، ولی گفت پسر شما یک مدتی آنجا کار میکرد و ما نمیدانستیم فرزند شماست، ولی به هر حال بعد از چندوقت که همکار بودیم، معلوم شد فرزند شماست. گفتم چقدر حقوق میگرفتید؟ گفت سه میلیون و ۴۰۰ هزار تومان دریافت میکردم. بعد هم این شرکت نیروهایش را تعدیل کرد، پسر من هم جزو تعدیلیهای آن شرکت بود و بیکار شد.
- یعنی الان پسر شما بیکار است؟
پسر من بعد از تعدیل با پدر خانمش کار میکنند، اخیرا هم آن کار به مشکل برخورده و تعطیل شده است.
- به نظر شما کسانی که فرزندانشان به نحوی از رانت پدر استفاده میکنند، چه مفسدهای ممکن است بگیرد؟
متاسفانه این یکی از مشکلات جدی کشور ما است و جزو موارد آسیبپذیر کشور ما بوده و هست. حتما بیتاثیر نیست. حالا اگر جایی قانونی وبدون پارتی استخدام شوند، طبیعی است و بالاخره هر کدام از این بچهها مانند میلیونها نفر دیگر حق دارند در کشور کار کنند، ولی اینکه فرزندان مدیران به نوعی بخواهند از رانت استفاده کنند، می تواند بزرگترین آسیب را به شاکله مدیریتی کشور وارد کند که البته وارد کرده است.
- در قرارگاه خاتم کارهای عمرانی - اقتصادی انجام میشود وقتی شما به قرارکاه خاتم رفتید آیا برای این کار تجربه داشتید که در آنجا حضور پیدا کردید؟
بله، بالاخره من دوران جنگ هم کارهای مهندسی- رزمی کرده بودم بعد از آن هم کارهای مهندسی میکردم و اتفاقا مورد علاقه و همخوان با تحصیلات من بود. مجموعه قرارگاه خاتم یک مجموعه چندرشتهای بود. دلیل اینکه ما ماموریت قرارگاه را چندرشتهای انتخاب کرده بودیم، میخواستیم در همه حوزههای کشور کارهای بزرگ و شدنی آن روز کشور را کمک کنیم و انجام دهیم و مسیر را باز کنیم.
برخی کارهای اقتصادی برای نیروهای مسلح خوب نیست اما...
- این یک اصل مسلم است که ورود سپاه به پروژههای اقتصادی بر اساس یک کار رقابتی نیست. شما ورود سپاه را به فعالیتهای اقتصادی چقدر قابل توجیه میدانید؟
ابتدا لازم میدانم در اینجا یک تفکیکی میان فعالیتهای اقتصادی قائل شویم، چراکه بعضی مواقع همانطور که تجارت یک کار اقتصادی محسوب میشود، بساز و بفروش بودن هم در زمره فعالیتهای اقتصادی به حساب میآید. من همیشه اعتقاد دارم که بعضی از کارهای اقتصادی برای نیروهای مسلح و حتی برای دولتیها هم خوب نیست و من بر این اعتقادم همیشه پافشاری کردم. ما وقتی میخواستیم موضوع قرارگاه خاتم را شکل دهیم، در سپاه دو نظریه وجود داشت؛ یک عده مخالف و یک عده موافق بودند.
توجیه موافقین حضور سپاه در کارهای عمرانی و سازندگی این بود که به هر حال هم یک تجربهای در دنیا وجود دارد که تعدادی از نیروهای مسلح کشورهای بزرگ اساسا در زمان صلح به کارهای عمرانی و سازندگی و کارهای خاص مشغول می شوند و دلیل دیگری که مطرح شد این بود که در آن روز کشور نیاز به بازسازی داشت، ما هم از دوران جنگ تجهیزات بسیار زیادی برایمان باقی مانده بود، از سوی دیگر نیروهای انسانی مجرب و جهادگری هم حضور داشتند و میخواستیم از اینها یک جایی در جهت بازسازی کشور استفاده کنیم.
مخالفان می گفتند در شأن سرداران سپاه نیست که در اتاق کارفرماها بنشینند
البته در این بین افرادی هم مخالف حضور سپاه در فعالیتهای اقتصادی بودند. آنها میگفتند اینکه اساسا نیروهای مسلح یا دولتیها وارد کارهای عمرانی و اقتصادی شوند، ممکن است مفسده داشته باشد. حرف دیگر این بود که به هر حال اینکه سرداران سپاه بخواهند بهعنوان پیمانکار بروند در اتاق کارفرماها بنشینند، اینها در شأنیت نیروهای مسلح نیست. اینها حرف بیربطی نیست، ولی استدلال موافقین در کف ترازو سنگینتر از استدلال موافقین بود و من هم جزو همین تفکر بودم .
در آن مقطع کشور نیاز به بازسازی و سازندگی داشت؛ شما میدانید ما بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب گرفتار جنگ تحمیلی شدیم لذا فرصتی برای سازندگی نداشتیم .بعد از جنگ هم که کار شروع شد ما برخلاف گروهی که میگفتند تا کنون وارد ساخت و ساز نشدیم و تجربه نداریم و باید از پیمانکار خارجی استفاده نمود معتقد بودیم بعد از جنگ شرایط خیلی متفاوت شده وما میتوانیم نیازهای کشور را در داخل کشور تامین کنیم.
معتقدم سپاه نباید وارد پروژه های کوچک اقتصادی شود
- آن زمان که ابتدای پایان جنگ بود و کشور نیاز به سازندگی داشت، این حرف درست است. الان ۳۰ سال از آن گذشته؛ هنوز هم آن ضرورت را شما احساس میکنید؟
بله ضرورت دارد اما با شروط خاص در مقطعی که فرمانده قرارگاه خاتم بودم، معتقد بودم سپاه نباید وارد پروژههای کوچکی که شرکتهای خصوصی داخلی میتوانند انجام دهند وارد شوند برای همین سال ۸۷-۸۸ به موسسات و شرکتهای قرارگاه خاتم ابلاغ کردم حق ندارند در پروژههای پایینتر از ۱۰۰ میلیارد تومانی وارد شوند حتی تصمیم داشتم این مبلغ را به ۱۰۰۰ میلیارد برسانم؛ هنوز هم به این موضوع اعتقاد دارم.
هنوز این ابلاغیه اجرایی میشود؟
طی سالهای اخیر طرح جدیدی در کشور شروع نشده و قرارگاه خاتم همچنان طرحهای قدیمی را در دستورکار دارد. با این وجود فکر نمیکنم آن ابلاغیه همچنان اجرا و رعایت شود.
قبل از وزیر شدن، پالایشگاه ساخته بودم
- شما میگویید بر اساس تجربهای که در زمان جنگ در زمینه فعالیتهای مهندسی-رزمی داشتید وارد قرارگاه خاتم شدید؛ درمورد وزارت نفت چطور؟ دیگر در این زمینه که تجربه نداشتید چرا وزیر نفت شدید؟
من میتوانم از آخر بگویم به اول. من اولین وزیر نفت ایرانی بعد از انقلاب هستم که قبل از وزارت؛ کار مربوط به نفت انجام میدادم و پالایشگاه ساخته بودم، واحدهای پتروشیمی ساخته بودم، در عرصه گاز کارهای بسیاری در زمینه خطوط انتقال انجام داده بودم؛ بنده با این پیشینه وزیر نفت شدم؛ یعنی میتوانم بگویم هیچ وزیری، حتی دوستان نفتی هم که وزیر شده بودند، هیچگاه در گود کار اجرایی و ساخت و سازهای بزرگ مانند پالایشگاه نبودند و عمده آنها در بخشهای اداری نفت کار کرده بودند.
دوست نداشتم وزیر نفت شوم، دستوری به وزارت رفتم
- و افرادی که در آن شرکت داشتید، همه را با یک اتوبوس و قطار به وزارت نفت آوردید.؟
ابتدا این را بگویم من مایل نبودم وزیر نفت بشوم و من دستوری به وزارت نفت رفتم. دلیل هم برای خودم داشتم. من وقتی وارد وزارت نفت شدم، همه اتفاقا انتظار داشتند که با اتوبوس که هیچ ؛ با قطار و واگن آدم با خودم ببرم؛ من هیچ کسی را خارج از وزارت نفت بهغیر از یکی، دو تا مشاور که کار اجرایی نداشتند و رئیس دفترم، هیچ کسی را نبردم.
هیچ کسی را با خودم به وزارت نفت نبردم
شاید کسی باورش نشود، ولی ۱۰۰ هزار نفر نیروی انسانی در مجموعه نفت این را قضاوت میکنند که من کسی را با خودم به وزارت نفت نبردم، نیاز هم نبود، چون وزارت نفت هم نیروی انسانی مستعد، متعهد، متخصص، حتی مازاد برنیاز آن زمان وزارت نفت داشت.
هنوز تصمیم نهایی برای کاندیداتوری در ۱۴۰۰ را نگرفته ام
- شما قبل از وزیر نفتشدنتان در پتروشیمی هم فعال بودید، کار نفتی هم کرده بودید، ولی کار رئیس جمهوری نکرده بودید؛ حالا چرا میخواهید رئیس جمهور شوید؟
در مورد ریاست جمهوری هنوز که به جمع بندی نهایی و اعلام رسمی کاندیداتوری نرسیدم . اما مشکلات کشور بسیار است و امروز مهمترین مشکل بر اساس آمارها و نظرسنجیها عمدتا اقتصادی است؛ که در درجه اول میتوان اشتغال را نام برد. حتی امروز بخش قابل توجهی از مشکلات فرهنگی کشور، مشکلات اجتماعی کشور منشأ اقتصادی دارد. نمونهاش را بگویم؛ برای مثال در حوزه آموزش و پرورش، امروز یک معلم عزیز ما که ماهیانه سه میلیون تا چهار میلیون تومان حقوق دریافت میکند، تا پایان ماه تمام دغدغه او این است که تا پایان ماه چطور زن و بچهاش را اداره کند؛ در تاکسیهای اینترنتی کار کند، شغل دومی را داشته باشد، چگونه او میتواند با دغدغه خاطر به فرزندان من و شما آموزش دهد. حتما آموزش و پرورشیها این کار را میکنند، یعنی اینقدر واقعا معلمین کشور ما خوب هستند که علیرغم همه مشکلات چیزی کم نمیگذارند، ولی یک واقعیتی است که نباید از آن فرار کرد. ما باید معیشت اقشار مختلف کشور که از جمله مهمترینها فرهنگیان هستند را تامین کنیم.
- شما الان دغدغه اصلیتان مسائل اقتصادی است؟
دغدغه اصلی مردم مساله اقتصادی است.
کمتر آدمی مثل من در حوزه های اقتصادی کار کرده است
- و شما فکر میکنید میتوانید این دغدغه را رفع کنید؟
حداقل در حوزه اقتصادی میتوانم بگویم تجربه زیادی دارم و شاید کمتر آدمی باشد که مانند من در همه حوزههای اقتصادی اعم از تجاری ،عمرانی و...کار کرده باشد.
- کمی فضای گفتگو را عوض کنیم، آقای قاسمی! من موبایلم را میتوانم گم کنم و شاید کلی هم بگردم تا آن را پیدا کنم، ولی این سوال هنوز بعد از ۸ سال وجود دارد که چطور میشود یک دکل نفتی را گم کرد؟
من چون چند بار گفتم، اینجا هم میگویم. در دورهای که من به وزارت نفت رفتم، تحریمها که به گفته خودشان تحریمهای فلجکننده بود، خیلی جدی شد به طوری که ما همزمان با سه تحریم آمریکا، سازمان ملل و اروپا مواجه بودیم. بنابراین تا قبل از سال ۹۰ ما هیچگونه دکل حفاری متعلق به ایران نداشتیم و همه متعلق به خارجیها بود.
گم شدن دکل واقعا هیچ ربطی به وزارت نفت نداشت
خارجیها هم یک برنامهای به ما داده بودند که ظرف چهار ماه ما باید ایران را ترک کنیم و نهایتا همه ایران را ترک کردند. حالا متخصص در وزارت نفت زیاد است، آدمهای متعهد و متخصص، ولی ما بالاخره ابزار ساخت دکل حفاری نداشتیم و تولید آن هم که یکی، دو روزه نیست، تکنولوژی خیلی بالایی نیاز دارد. ما فقط برای پارس جنوبی که به برنامه زمانبندی باید میرسیدیم که برداشتمان با قطر مساوی شود و با برنامهای که پیشبینی کرده بودیم، بیست و چند دستگاه دکل حفاری دریایی نیاز داشتیم. من شرکتهای پیمانکاری وزارت نفت را دعوت کردم؛ قرارگاه خاتم، پتروپارس، بخش خصوصی، اینها را دعوت کردم و گفتم شما باید این مشکل را حل کنید.
دکل حفاری به ایرانیها هم نمیفروختند اما این کار با چند واسطه انجام شد که آنها به ما اجاره می دادند من میتوانم واقعا این را بهعنوان یک افتخار عرض کنم که مردادماه سال ۹۲ که صنعت نفت کشور را ترک کردم ۲۰ دستگاه دکل حفاری فقط در پارس جنوبی کار میکردند. غیر میادین دیگری مثل فرزاد و... . من بعد از اینکه از وزارت آمده بودم، چهار پنج ماهی گذشته بود، یک روز یکی از این روزنامهها را نگاه کردم که نوشته بود دکل گمشده. زنگ زدیم به دوستان که این دکل مربوط به کدام شرکت است و داستانش چیست؟ گفتند مربوط به شرکت تاسیسات دریایی است که سهامدارش بنیاد تعاون ناجا و صندوق بازنشستگی نفت بود؛ ماجرا هم از این قرار بود که این شرکت پیشپرداخت یک دکل پرداخت میکند و متعهد بوده که بقیه پول را در یک زمان مشخصی بپردازد که حال به دلیل مشکل مالی یا به دلیل عدم امکان ترانسفر مالی نتوانسته پرداخت کند و برای همین فروشنده این دکل را تحویل نمیدهد و پرونده این دکل در دادگاه مطرح بوده؛ حالا من آخرین وضعیتش را ندارم که به کجا رسید.
میخواهم این را بگویم ما اولا در وزارت نفت هیچگونه دکل حفاری نخریدیم، اصل ۴۴ هم به ما اجازه نمیداد، نیازی هم نبود وزارت نفت خودش بخرد، چون ما دیگر از تصدیگری خارج شده بودیم، ما شرکتهای خودمان را واگذار کردیم و باید این کار را میکردیم. لذا گم شدن دکل نفت واقعا هیچ ربطی به وزارت نفت نداشت. در کشور ما متاسفانه سیاستزدگی اینقدر ریشه دوانده است که در بسیاری از مواقع برای اینکه یک جناحی میخواهد یک دولت دیگر را بکوبد (که البته در همه دولتها هم بوده) یک داستان ساده را چنین پر و بال میدهد.
به کاندیداها به عنوان رقیب نگاه نمی کنم
- اگر کاندیدای ریاست جمهوری شدید، در بین افرادی که الان مطرحاند، چه کسی را رقیب جدی خودتان میدانید؟
هیچگاه به عنوان رقیب به کسی نگاه نمی کنم
ماشین شخصی من قبلا پراید بود /درباره ساده زیستی من مردم قضاوت کنند
- سادهزیست هستید؟
مردم باید قضاوت کنند
- مثلا ماشین شخصی شما چیست؟
ماشین شخصی من قبلا پراید بود که چون مدتها استفاده نکرده بودم، در شهرک محلاتی نیروی انتظامی آن را برد و مدتی است در پارکینگ نیروی انتظامی است و نرفتیم سراغش، چند بار هم پیگیری کردیم، گفتند چون بیمه ماشین را پرداخت نکردید هزینهاش زیاد میشود که ما هم رهایش کردیم.
منع قانونی برای کاندیداتوری نظامی ها وجود ندارد
- آقای قاسمی! در این دوره از انتخابات ما شاهدیم که چهرههای نظامی زیادی کاندیدا شده اند یا احتمال کاندیداتوری آنها می رود، انگار یک شوری بین نظامیان راه افتاده که همه دوست دارند رئیس جمهور شوند. از سوی دیگر مردم یک نگاه نگران و شاید پراز ترس به نظامی ها دارند. شما در صورت کاندیداشدن قرار است این نگاه ترس و نگرانی را چطور از بین ببرید؟
اولا از نظر قانونی و اینکه نظامیها میتوانند در انتخابات شرکت کنند یا نه، حتما میتوانند شرکت کنند و منع قانونی برای حضور نظامیها وجود ندارد. دوم اینکه من عضو سپاه هستم و همواره هم این را گفتم، اما امروز شرایط کشور یک شرایط خوبی نیست، ما در ایستگاه خوبی در حوزه اقتصادی قرار نداریم و من یک آدمی هستم که تقریبا بعد از جنگ عمرم را در کار اقتصادی کشور گذراندم میخواهم قدمی در این راستا بردارم بنابراین این را میتوانم بگویم با این نگاه مردم طبیعتا نگرانی ندارند.
سابقه کار نظامی در سپاه ندارم /مردم رابطه خوبی با سپاه دارند
اتفاقا خیلی از بحرانها را نظامیها حل کردند. من سابقه کار نظامی در سپاه ندارم و در حوزه های عمرانی و اقتصادی کار کرده ام والبته آنهایی هم که در حوزه نظامی فعال هستند میتوانند اشراف خوبی روی اقتصاد داشته باشند ولی اتفاقا ذیل یک ساختار نظامی همیشه بحرانها حل شدهاند. شما در تاریخ دنیا هم نگاه کنید، بسیاری از این کشورها را که در شرایط سختی قرار داشتند، مثل کره، حتی مثل آمریکاییها، سالها کسانی بودند که در حوزه نظامی هم بودند و مسئولیت داشتند و آمدند رئیس جمهور آمریکا شدند، کم هم نداریم در آمریکا از این روسای جمهوری که نظامی بودند.
عامه مردم ما هم بهخصوص با سپاه رابطه خوبی دارند، چون هر جایی که مشکل پیش بیاید، سپاه حضور دارد، سیل و زلزله اتفاق بیفتد، سپاه حضور دارد.مردم عملکرد را می بینند کمک هایی که در بحران ها میشود راه هایی که ساخته میشود کارهای جهادی که در روستاها بی منت اتفاق می افتد
یک خاطره هم بگویم. در دورهای که من ریاست اوپک را برعهده داشتم همه وزرای اوپک روی همه دستور کار اوپک اجماع کردند و وزرا با کلاه سفید خارج شدند در آن مقطع وزیر نفت عربستان (آقای النعیمی) که حدود ۲۵ سال وزیر بود، بعد از این جلسه به من گفت شما ژنرال بودی، توانستی این اجماع را بعد از سالها در اوپک ایجاد کنید. میخواهم بگویم من در حوزه سیاسی دیپلماسی، در حوزه اقتصادی کشور تجربه زیادی دارم، به همین دلیل هم فکر میکنم میتوانیم در شرایط فعلی کشور، مثمر ثمر باشم
عضو سپاه هستیم اما کار اقتصادی کردیم
- یک اصراری بین کاندیداهای نظامی و مخصوصا خود شما وجود دارد که بگویند ما یک چهره اقتصادی هستیم. آقای محسن رضایی اصرار دارند که بگویند من یک اقتصاددانم، سردار سعیدمحمد هم همینطور، شما هم الان میخواهید یک وجه اقتصادی از خودتان نشان دهید. ما شما را کاندیدای نظامی بدانیم یا کاندیدای اقتصادی؟
قرار نیست یا این باشد یا آن باشد. شما کارنامه را حداقل در طول بعد از جنگ نگاه کنید. آقای رضایی هم اقتصاددان است، آقای محمد هم در حوزه اقتصادی در قرارگاه خاتم کار کرده است. درست است که عضو سپاه هستیم و من افتخار میکنم که عضو سپاه هستم، ولی کار اقتصادی کردیم، فکر میکنیم امروز مشکل کشور هم اقتصادی است.
- الان قرار است شما مشکلات اقتصادی کشور را ضربتی به روش نظامی حل کنید یا مدل اقتصاددانان ممکن است با برنامهریزی بلندمدت و کوتاهمدت حل کنید؟
هیچ کاری بدون برنامه حلشدنی نیست و اصلا کاری که بدون برنامه بخواهد شروع شود، پایان نخواهد داشت، چون برنامه وجود ندارد که پایان مشخصی داشته باشد اما آیا این برنامه، برنامه کوتاهمدت است یا درازمدت، باید گفت کشور امروز در شرایط سختی است و قطعا به یک برنامه نیاز دارد که ریل کشور را تغییر دهد که این زمانبر است.
سپاه به همه دولت ها کمک کرده است
من اگر مثال بخواهم بزنم، موضوعات زیادی داریم که اساسا کشور در شرایط بدی قرار گرفته و حتی قابل اصلاح هم نیست و باید قطعا تغییر کند که زمان خودش را میبرد. یک برنامه میخواهد، برنامهای که بتواند نیازهای فعلی مردم را تا یک حدی برطرف کند، بهخصوص در معیشت مردم. حل بحران نیاز به تصمیم دارد. کسانی میتوانند از بحران عبور کنند که بتوانند درست تصمیم بگیرند و فکر میکنم این قدرت وجود داشته باشد.
- برای پیشبرد این برنامههایتان چقدر روی امکانات سپاه و نظامیها حساب کردید؟
سپاه هم یک ابزاری دارد، یک امکاناتی دارد؛ در همه دولتها هم کمک کرده است. من خودم سالها قرارگاه خاتم بودم، در دولت آقایهاشمی کار کردیم، در دولت اصلاحات کار کردیم، در دولت آقای احمدینژاد کار کردیم و در همین دولت هم داریم کار میکنیم. سپاه هیچگاه کمک خود را منوط به اینکه حالا این دولت به سپاه ارتباط دارد یا ندارد نکرده است.
اردوگاه انقلابیون، سبد رأی من است
- آقای قاسمی! بدنه رأی شما کجاست؟
من نگاهم نگاه سربازی در مکتب شهید سلیمانی است هرچند هرگز به خاک پای شهید سلیمانی هم نمیرسم، ولی چون سالها در خدمتشان بودم، میتوانم بگویم مکتب شهید سلیمانی و نگاه شهید سلیمانی منشع رفتار من است و افرادی که به این نگاه اعتقاد دارند در این سبد قرار می گیرند که کم هم نیستند
- این حرف شما که شعاری است، شما اگر بخواهید کاندیدا شوید، یا باید یک سونامی رأی ایجاد کنید ولی مثلا نسل جدید چقدر آقای رستم قاسمی را میشناسد؟ شما اگر بخواهید رئیس جمهور شوید، مجبورید که رأی نسل جدید را داشته باشید، مجبورید که رأی طبقه متوسط را داشته باشید، طبقه پایین را داشته باشید. شما روی دو تا چیز باید برنامهریزی کنید؛ یک سبد رأی ثابت دارید که روی آن برنامهریزی میکنید، یک سبد رأی هم باید خودتان تا انتخابات به وجود بیاورد. آن سبد رأی ثابت شما چه کسانی هستند؟
طبیعتا اردوگاه انقلابیون یک سبد رأی خواهد بود. حالا ممکن است یک عدهای با نگاه سیاسی به من رأی ندهند، بالاخره جناحهایی در کشور تقسیمبندی شده که طبیعتا ممکن است خودشان کاندید داشته باشند. اما بخش عمده آرا مربوط به مردمی است که خیلی خود را درگیر این جناح و آن جناح نمیکنند فقط کافی است به این شناخت برسند که فردی میتواند مشکلاتشان را حل کند قطعا به او رأی میدهند. حالا اگر بنده بتوانم خوب خودم را به مردم بشناسانم و یا مردم اعتماد کنند، رأی میدهند.
رئیس جمهور حداقلی با حداکثری شدنم بستگی به حضور مردم دارد
- مثلا در حوزه اقتصادی برنامه شما چیست؟ در حوزه وامدادن چیست؟ در حوزه اشتغال چطور؟یارانه چطور؟
اینکه الان زود است. چون هنوز اصل کاندیداتوری من قطعی نشده که بخواهم برنامه هایم را تشریح کنم طبیعتا هر کسی بخواهد بیاید و کاندیدا شود به این موارد میپردازد؛ البته من با اینکه هنوز رسما اعلام نکردم، ولی یک تیمی وجود دارد که مدتها است بر روی این برنامهها کار میکنند.که در موقع مناسب منتشر می شود
- تصور میکنید که اگر در ۱۴۰۰ شما رئیس جمهور بشوید، یک رئیس جمهور با رأی حداقلی هستید یا حداکثری؟
بستگی دارد به حضور مردم. واقعیتش این است که شرایط کشور شرایط خوبی نیست، مردم از وضع موجود خیلی راضی نیستند. از این که نمیشود عبور کرد. چقدر نارضایتی از وضع موجود میتواند برای نیامدن مردم به پای صندوقهای رأی تاثیر بگذارد، به نظر من تاثیر دارد، اما آنچه که امروز کشور نیاز دارد، مشارکت حداکثری است. اول باید تلاش برای این کار صورت بگیرد، دوم اینکه حالا مردم به چه کسی رأی دهند. مردم آزادند به هر کسی رأی دهند، ولی من امیدوارم ما بتوانیم کاری کنیم که اعتماد مردم را جلب کنیم که پای صندوقهای رأی بیایند. که قطعا هم می آیند.
۵۰ درصد کابینه ام را از جوان ها انتخاب می کنم
- روی کابینهتان فکر کرده اید که با چهره اقتصادی بسته شود یا چهره نظامی. اصلا بر روی اسامی فکر کردید؛ مثلا برای وزارت خارجهتان چه کسی را میخواهید بگذارید، برای وزارت اقتصادتان چه کسی را؟
قطعا هیچ کسی امروز نمیتواند این را اعلام کند، بهخصوص من که تا امروز رسما برای کاندیداتوری اعلام نکردم. اما روی این هم داریم کار میکنیم. البته ممکن است الان به فرد نرسیده باشم، چون من نمیخواهم غیرواقعی حرف بزنم؛ ولی آنچه که من به آن اعتقاد دارم این است که کشور به یک پوستاندازی نیاز دارد، یعنی عبور از یک نسلی به نسلی دیگر. البته نه شعاری بلکه در عمل . من اگر یک روزی سکان قوه مجریه کشور را به دست بگیرم، در دوره اول حداقل ۵۰ درصد تیمم را از جوانها انتخاب میکنم که دوره بعد بشود این را تکمیلتر کرد. که مفصل روی این هم داریم فکر وبرنامه ریزی میکنیم.
- مثلا شما در حوزه دیپلماسی برنامهتان برای مذاکره با آمریکا چیست؟ برنامهتان برای کشورهای عرب منطقه چیست؟
بنده در حوزه دیپلماسی کارهای زیادی انجام دادم.
با کشورهای همسایه روابط بسیار خوبی دارم
- بیشتر دیپلماسی اقتصادی بوده است.؟
به هر حال دیپلماسی بوده است و اتفاقا نیاز امروز کشور ما دیپلماسی اقتصادی است؛ بعضی از این کشورها در دنیا وزارت امور خارجهشان اصلا بر مبنای تفکر اقتصادی بسته شده، چون امروز لوکوموتیو زندگی، لوکوموتیو شهر، لوکوموتیو کشور روی ریل اقتصاد قرار میگیرد و اهمیت اقتصاد امروز در دنیا خیلی زیاد است. بنابراین ما در حوزه دیپلماسی خارجی باید بخش عمدهای از نگاهمان متوجه دیپلماسی اقتصادی باشد. من با توجه به اینکه عرض کردم مسئولیتهایی در کشور داشتم، با کشورهای همسایه روابط بسیار خوبی داشته و دارم بارها با سران کشورها ملاقات کردم، در سالهای اخیر هم من با بعضی از سران این کشورها ملاقات داشتم، در سطح روسای اصلی این کشور ملاقات داشتم و فکر میکنم ما اولا یک نگاهی میتوانیم به همسایههایمان در روابط دوجانبه داشته باشیم یا حتی روابط همسایگی داشته باشیم.
منعی برای رابطه با آمریکا نداریم اما...
درباره رابطه با آمریکا هم من فکر میکنم مسئولان کشور بارها اعلام کردهاند که ما بهجز با رژیم صهیونیستی با همه دنیا میتوانیم رابطه داشته باشیم و منعی وجود ندارد.اما در مورد آمریکا هم زمانی حاکمیت با مذاکره با آمریکا مخالفت نکرد یعنی همان «نرمش قهرمانانه»ای که اتفاق افتاد تا اولا به دنیا و به داخل ثابت کند اهل مذاکره وگفتوگو است و درثانی به خود آمریکاییها ثابت کند که ما به دنبال تنشزدایی هستیم. با این نگاه رفتیم و برجام را امضاء کردیم ( حال انتقادات به برجام وارد است که چطور نوشته و امضاء شد بماند) در آن زمان آمریکاییها وقت زیادی داشتند.
سابقه ندارد که وزیر امور خارجه آمریکا حدود ۲۰ روز خارج از آمریکا فقط روی موضوع برجام متمرکز شود تا بالاخره این سند بینالمللی امضاء شود. و در نتیجه برجام امضاء شد، دولت آمریکا تصویب کرد، کنگره آمریکا تصویب کرد، سازمان ملل تصویب کرد، کشورهای بزرگ ۱+۵ هم امضاء کردند. برجام باید اجرا میشد. هیچگاه گزارشی در آژانس و در جای دیگری وجود ندارد که ایران از برجام تخطی کرده باشد. آمریکاییها در واقع از برجام خارج شدند و بیاعتمادی خودشان را برای مردم ایران اثبات کردند. ترامپ آمد، گفتند یک آدم دیوانهای است. شما که عاقل هستید که امضاء کردید، (اتفاقا همین آقایانی که الان در دولت آمریکا هستند، برجامیاند،) برگردید به برجام. در هر صورت در مورد دولت آمریکا یک پیچیدگیهایی وجود دارد که باید آن را حل کرد.
معتقد به دیپلماسی اقتدار هستم نه دیپلماسی التماس
- یعنی شما هنوز برنامه مشخصی برای دیپلماسی ندارید؟
طبیعتا روابط با آمریکا پیچیدگیهایی دارد که با اقتدار باید آن را حل کرد؛ من به دیپلماسی اقتدار اعتقاد دارم، نه دیپلماسی التماس. وبا این نگاه برنامه ها با مشاوران در حال تدوین است .
دیپلماسی اقتدار ربطی به دولت احمدی نژاد ندارد
- از جنس دولت آقای احمدینژاد؟
اقتدار معنایش ربطی به کسی ندارد؛ به دولت آقای احمدینژاد یا کسی دیگر ارتباطی ندارد. من منظورم این است که ما اگر در اقتصاد تقویت شویم، اقتصادمان قوی شود، میشود معنای اقتدار. اقتدار میتواند در حوزههای مختلف باشد.شما اگر اقتصاد قوی داشته باشی قدرت چانه زنی داری حتی با اقتصاد قوی شما میتوانی نیروی نظامی را تجهیز و مقتدر کنیم.
شعار یارانه ای و غیریارانه ای نداده ام
- این روزها کاندیداهای احتمالی در حوزههای اقتصادی شعارهایی میدهند که با توجه به نتیجهای که ما از این شعارهای اقتصادی دیدیم، خیلی هم عقلانی به نظر نمیرسد. مثلا اینکه یارانه را بکنند چهار برابر، یارانه را دلاری دارند حساب میکنند. خود شما برنامهای برای یارانه دارید؟
من شعار یارانهای و غیر یارانهای ندادم اما یک برنامهای دارم که بر اساس آن اقدام خواهم کرد تا به یک ریلگذاری اقتصادی برسیم
- اصلا یارانه در برنامه شما دیده شده است؟
ببینید قطعا در برنامه من هدفمندی پرداخت یارانه است نه صرف پرداخت یک مبلغ کم و بی هدف که شأن مردم را پایین بیاورد؛ در بحث یارانه تنها چیزی که اتفاق نیفتاد حرکت به سوی ارتقاع معیشت مردم بود ؛باید یک اتفاقی بیفتد که مشکلات مردم در چند مرحله حل شود تا ما بتوانیم در مسیر ریل گذاری برای بنیاد اقتصادی کشور قدم برداریم ؛ برنامهای که نه زمانبر و طولانی و نه سه ماهه است؛ اما در یک زمان بندی مشخص و با نگاه غیر شعاری و واقع بینانه میتواند حل شود.
- آقای قاسمی! شما وزیر نفت دولت آقای احمدینژاد بودید که از آن مقطع مسوولیت شما هنوز یکسری ابهاماتی باقی مانده که مشخصا میتوان به پرونده بابک زنجانی اشاره کرد. به هر حال در دوران وزارت شما بود که آقای بابک زنجانی معرفی میشود و با امضای شما تایید میشود تا در بازار آزاد نفت بفروشد، این در حالی است که در همان مقطع آقای زنجانی ۱۵ تا پرونده باز در قوه قضاییه داشته و حتی شناسنامهاش هم جعلی بود.
من پیش از این درباره این موضوع مفصل صحبت کردم صوت آن هم موجود است.
اقدامات من برای دور زدن تحریم ها را هیچ کسی نکرد
- بابک زنجانی و این ابهاماتی که در دوره وزارت شما ایجاد کرده، ممکن است انتخابات ۱۴۰۰ مثلا در مناظرهها شما را آچمز کند از طرف رقیبانتان؟
کاری که من برای دور زدن تحریمها انجام دادم آن هم در زمانی که از چند جهت کشور با تحریمهای چند جانبه روبه رو شده بود هیچ کسی نکرد؛ امروز هم کاری که من در حوزه اقتصادی کشور دارم انجام میدهم، حتی فروش نفت یک کار بیسابقهای است.
درباره بابک زنجانی استعلام کرده بودم
- ظهور و بروز بابک زنجانی هم کار بیسابقهای بوده است.
اولا در مورد اینکه پرونده داشته، من از مقامات امنیتی کشور استعلام کردم، جوابش هم موجود است. طبیعتا اگر استعلام کرده بودیم و جوابش منفی بود این اقدام را انجام نمیدادیم و حتما هم امروز در این پرونده متهم میشدیم. من میخواهم خلاصه بگویم؛ بابک زنجانی پروندهاش بالای یک و نیم متر ارتفاع دارد، ۲۶-۲۵ دادگاه علنی دارد، هشت سال هم پرونده بابک زنجانی دست وزارت اطلاعات این دولت بود اما حتی یک کارمند وزارت نفت، یک نگهبان جلوی در وزارت نفت هم در پرونده بابک زنجانی متهم نیست.
- یعنی شما میفرمایید آن امضایی که تایید کردید که بابک زنجانی میتواند نفت بفروشد، بر اساس آن استعلام بوده است؟
شما میدانید که در دوره تحریم کسی نفت از ایرانی و شرکت ایرانی نمیخرد، حتی شرکتهای خارجی که یک نفر عضو هیات مدیرهاش پاسپورت ایرانی داشته باشد هم نمیخرد. شرکتهایی که نفت ایران را میفروشند، بر اساس مجوزاتی است که در کشور صادر میشود و در خارج از کشور (البته با ریسک بالایی) به نام خارجیها ثبت میشود. بابک زنجانی هم میرود از یکی از این شرکتهای ثبتشده در خارج از کشور نفت میخرد و وقتی نفت میخرد، میآید از یک بانکی LC میدهد. شما میدانید که LC معتبرترین تضمین بینالمللی است.
به جای سیاسی کردن پرونده بابک زنجانی، بروند پول ها را پیگیری کنند
از یک بانکی LC میدهد که آن بانک تا آن روزی که LC میدهد، دومین بانک کشور باشد، اگر نگویم اول. آن بانکی که LC میدهد، متعلق به یکی از بانکهای بزرگ کشور بوده و مدیران حقوقی در وزارت نفت LC را قبول میکنند، بابک زنجانی بعدا میرود این بانک را میخرد و میشود صاحب LC و صاحب بانک. ما در آن موقع ایشان را ممنوعالخروج کردیم، شرکتهایش را فرستادیم در لیست تحریم، پروندهاش را هم خودمان تکمیل کردیم و به دادگاه فرستادیم در آخر دولت و مهمتر هم اینکه اگر واقعا انصاف بر این بود، بابک زنجانی ضمن اینکه باید قوه قضاییه و دادگاه و زندان و همه آنچه که حکم منطقی قوه قضاییه بوده که همین هم هست، باید به جای سیاسیکردن پرونده بابک زنجانی، بروند پولها را پیگیری میکردند که برگردانند. این اتفاق در اولویت کشور بود که متاسفانه به خاطر اینکه پرونده بابک زنجانی را سیاسی کردند به جای بازگرداندن منابع مالی که این واقعا ظلم بزرگی است مسائل دیگری پیش آمد.
به عنوان متهم پرونده بابک زنجانی احضار نشدم
- شما گفتید هیچ کسی از وزارت نفت متهم نشد، ولی همان موقع یک کمیته تحقیق و تفحص در باره این پرونده در مجلس شکل گرفت و بر اساس روایت اعضای آن کمیته شما بازداشت یا حداقل به عنوان مطلع احضار شدید.
ما بهعنوان متهم هیچگاه در پرونده بابک زنجانی احضار نشدیم. یک روزی ایام عید بود، شنیدم که گفتند آقای احمدینژاد و آقای رستم قاسمی بازداشت شدند. بالاخره این حرفهای سیاسی هست.
- یعنی حتی از شما هیچ سوالی نشد که...
اصلا متهمی از وزارت نفت وجود ندارد.
گفته بودم با دریافت ضمانت معتبر به بابک زنجانی نفت بدهید
- متهم نه، بهعنوان کسی که در آن زمان مسئولیت داشته و در جریان آنچه اتفاق افتاده بوده است.
ما گزارشی به قوه قضاییه کشور ارائه دادیم. اتفاقا یک نوشتههایی در پرونده بابک زنجانی از من وجود دارد که من همان موقع هم نوشته بودم زیرپرونده ایشان که با دریافت ضمانت معتبر نفت بدهید، حتی LC. کلمه LC در آن نوشتهها هم وجود دارد.
اول تکلیف برجام مشخص شود بعد FATF
- آقای قاسمی! شما اشاره کردید به بحث دورزدن تحریمها که من همین الان هم میتوانم این تحریمها را دور بزنم، احتمالا در دولت شما اگر رئیس جمهور شوید، FATF چه برنامهای دارد، آن هم جلوی دورزدن تحریمها را میگیرد؟
امروز تقریبا ۸۵ درصد پول جهان، دلار است. FATF بر اساس دلار قابل کنترل است و دلار میتواند خیلی موثر باشد. FATF آخرین چیزی که من شنیدم، به مجمع اعاده شد که اشکالات طرح را برطرف کند. امروز ما با سختترین تحریمها از سوی آمریکا مواجه هستیم و FATF اساسا ابزار آمریکاست، طبیعتا باید اول تکلیف برجام و روابطمان و بحث تحریمهایمان را حل کنیم و بعد به موضوع FATF بپردازیم.
- بنابراین چندان موافق تصویبکردنش در شرایط فعلی نیستید؟
طبیعتا باید با شرایط فعلی تصمیم گرفت.
- شما گفتید من هیچ رقیبی در انتخابات ندارم، حتی آقای احمدینژاد.
من از نگاه خودم این را گفتم؛ به هر حال همه کسانی که امروز رسما اعلام کاندیداتوری کردند و یا آینده اعلام میکنند اینها ظرفیتهای کشور هستند. همین که خودشان را عرضه میکنند، این نشانگر تواناییهایشان است و اگر کسی این توانایی را نداشته باشد، نمیآید خودش را معرفی کند. حتما هم تواناییاش را دارد، شجاعتش را دارد و همه اینها قابل احترام هستند و خیلیهایشان هم از دوستان ما هستند و مورد احترام ما هستند و مردم میتوانند قضاوت کنند که به چه کسی رأی دهند.
حضورم در انتخابات تصمیم شخصی است نه دستوری
- شما در صحبتهایتان گفتید تصمیم نداشتید وزارت نفت را قبول کنید و دستوری بود. اولا آن دستور از طرف کجا بود که شما وارد وزارت نفت شدید و الان که میخواهید فعالیتهای انتخاباتی داشتید، آن هم دستوری است یا تصمیم شخصی است؟
حضورم در انتخابات ۱۴۰۰ کاملا تصمیم شخصی است. آن موقع که نمیخواستم بروم وزارت نفت، برای خودم دلایل شخصی داشتم. اولا قرارگاه خاتم بودم، آن موقع قرارگاه خاتم مجموعه خیلی بزرگی بود، به کارم هم علاقه داشتم، دلایل دیگری هم داشتم، نه اینکه صرفا دلایل سیاسی و غیره بود، دلایلی داشتم و خودم شخصا موافق نبودم. شما میتوانید به اسناد و آرشیو های مطبوعات در آن روزها برگردید و صحبت های مسئولین مختلف در این خصوص را مطالعه بفرمایید تا اصل اتفاقات حضور بنده در وزارت نفت را متوجه شوید.
امروز هم واقعا به دنبال این نیستم که بیایم در رقابتهای انتخاباتی که فردا بخواهم در یک دولتی وزیر و معاون و امثالهم شوم، چراکه در جایی خدمت میکنم که برایم مقدس است بلکه امروز آمدم خودم را عرضه کنم که بتوانم در یک خدمت صادقانه برای مردممان کاری که همین امروز انجام میدهم را انجام وگسترش دهم.