مولاوردی: معاون سابق رییس جمهور در امور زنان و خانواده معتقد است: ما امروز به صراحت و شفافیت بیشتری در تفسیر رجل سیاسی احتیاج داریم تا یک بار برای همیشه تکلیف زنان و جامعه روشن شود و زنان انگیزه بیشتری برای رای گیری و رای دهی پیدا کنند.
به گزارش جماران؛ به نقل از برنا، معاون سابق رییس جمهور در امور زنان و خانواده گفت: اگر کشور ما در انتخابات ریاست جمهوری برنامه محور بود و برنامه ای سنجش پذیر ارایه می شد و مردم بر اساس برنامه رای می دادند، دیگر این بحث ها را نداشتیم، ولی در هیچ کدام از انتخابات به این مهم توجه نمی شود و شاید آخرین بحثی باشد که در انتخابات ها مورد توجه قرار می گیرد و متاسفانه این موضوع در هیاهوهای تبلیغات انتخاباتی گم می شود.
شهیندخت مولاوردی، معاون سابق رییس جمهور در امور زنان و خانواده، طی سال های اخیر به دلیل مواضع انتقادی خود در بعضی موارد همواره مورد نقد تندروها واقع شده است. او در رابطه با کاندیداتوری زنان در انتخابات 1400 معتقد است: «ما امروز به صراحت و شفافیت بیشتری در تفسیر رجل سیاسی احتیاج داریم تا یک بار برای همیشه تکلیف زنان و جامعه روشن شود و زنان انگیزه بیشتری برای رای گیری و رای دهی پیدا کنند.»
یکبار برای همیشه تکلیف زنان و جامعه روشن شود
نظرتان در مورد کاندیداتوری زنان و صحبت های سخنگوی شورای نگهبان درباره احتمال حضور زنان در انتخابات چیست؟ ایا این صحبت ها در جهت بازارگرمی انتخابات صورت گرفته است؟
بحث کاندیداتوری زنان در انتخابات ریاست جمهوری تازگی ندارد و در هر انتخاباتی می شنویم که مطرح می شود. زنان می توانند داوطلب شوند و در دوره های قبلی هم هیچ منعی برای ثبت نام زنان نبود و اگر به آمارها و گزارش ها رجوع کنید در هر دوره ای خانم ها آمده اند و ثبت نام کرده اند، اما اینکه صلاحیت آنها تایید شود مساله است. تا به حال در مورد خانم هایی که رد صلاحیت شده اند مثل برخی آقایان که صلاحیتشان تایید نشده، اعلام شده رجل سیاسی و مذهبی نبوده اند و هرگز اعلام نشده که به دلیل جنسیت یا زن بودن رد شده اند، ولی ما امروز به صراحت و شفافیت بیشتری در تفسیر رجل سیاسی احتیاج داریم تا یکبار برای همیشه تکلیف زنان و جامعه روشن شود و زنان انگیزه بیشتری برای رای گیری و رای دهی پیدا کنند.
با این وجود ایا برای کادرسازی و تربیت نیروی کارامد برای ریاست جمهوری زنان اقدامی صورت گرفته است؟
باید در عمل فرصت و امکان کادرسازی زنان فراهم می شد. در ۴ دهه بعد از پیروزی انقلاب، زنان این آمادگی را در خود احساس کرده و وارد فرآیند انتخاب شده اند. مگر همه مردانی که وارد این عرصه می شوند تربیت شده و خاص این موضوع کادرسازی شده اند که این انتظار را در مورد زنان داریم ؟ در این دوره هم در کنار آقایانی که در هر دوره مطرح شده و می شوند و خواهند شد، زنانی را داریم که به رغم همه محدودیت هایی که در دسترسی عادلانه به فرصت ها و امکانات و منابع داشتند، این شایستگی و صلاحیت را در خود یافته اند که بعنوان یکی از مصادیق رجل سیاسی مذهبی مندرج در اصل ۱۱۵ قانون اساسی مطرح شوند.
باید اجازه و فرصت داد زنان برنامه های خود را در معرض انتخاب مردم بگذارند
برخی مطر ح می کنند مردم اماده پذیرش رییس جمهور زن نیستند در این باره چه ارزیابی دارید؟
براساس کدام نمایندگی از جانب مردم و یا کدام وکالت از مردم یا کدام نظرسنجی این ادعا صورت می گیرد؟
باید اجازه و فرصت داد زنان برنامه های خود را در معرض انتخاب مردم بگذارند و بعد به این نتیجه گیری و جمع بندی برسیم که مردم آماده پذیرش رییس جمهور زن هستند یا نه؟!
آیا قصد ورود به این عرصه را دارید؟
تاکنون در این عرصه برنامه ای برای خودم در نظر نگرفته ام و ما به طور کلی در جریان فکری و سیاسی خودمان هنوز وارد مصادیق نشده ایم.
تفاوت اولویت های رییس جمهور ۱۴۰۰ باتوجه به شروع قرن را چطور ارزیابی می کنید؟
اختلاف نظری بین صاحبنظران وجود دارد و می گویند این سال شروع قرن نیست و سال بعد شروع قرن جدید است.
به هر حال ما نسبت به دوره های قبلی شرایطی متفاوت را تجربه می کنیم.
یکی از این شرایط متفاوت تنزل قابل توجه و نگران کننده شاخص امید و سرمایه اجتماعی و کاهش میزان اعتماد عمومی و رضایت مندی عمومی است. قطعا این مساله خود را در انتخابات و مشارکت مردم نشان خواهد داد.
اخیرا بیانیه جمعی از سیاسیون منتشر شد که در آن به محورهای متعددی اشاره شده است و متولیان امر باید به اقتضائات مشارکت حداکثری توجه کنند.
اگر به انتخاباتی منصفانه، عادلانه، آزاد، رقابتی و مشارکتی قائل باشیم باید نگران پایین آمدن سطح مشارکت باشیم و دغدغه مان بازسازی و ترمیم اعتماد عمومی باشد. باید تلاش کرد مفهوم واقعی انتخابات شکل بگیرد و از طرف گروهها و طیف های متکثر مردم، فردی که بتواند صدایشان باشد و مطالبات آنها را نمایندگی کند در جمع کاندیدا ها حضور داشته باشد و انتخابات به رقابتی درون جناحی تقلیل پیدا نکند.
ساده انگاری است که تصور شود اگر بخش بزرگی از مردم کاندیدا نداشته باشند خواه ناخواه این جمع بزرگ به سمت سایر کاندیداها کشیده خواهند شد و به آنان رای می دهند. این نکته باید در برنامه ریزی های انتخابات مورد توجه جریانات باشد که ریزش ها به نفع آنها و به معنای رویش ها نخواهد بود.
چه وعده ها و صحبت از چه مطالباتی به بازسازی اعتماد مردم و حضور انها پای صندوق ها کمک می کند؟
اساسا کاندیدای ریاست جمهوری باید شخصیتی ملی باشد و صورت بندی سوال ما را به خطا نبرد که کاندیداهای منتسب به دو جریان رقیب شخصیت غیرملی هستند یا می توانند باشند. اگر کشور ما در انتخابات ریاست جمهوری برنامه محور بود و برنامه ای سنجش پذیر ارایه می شد و مردم بر اساس برنامه رای می دادند، دیگر این بحث ها را نداشتیم، ولی در هیچ کدام از انتخابات به این مهم توجه نمی شود و شاید آخرین بحثی باشد که در انتخابات ها مورد توجه قرار می گیرد و متاسفانه این موضوع در هیاهوهای تبلیغات انتخاباتی گم می شود.
از طرف دیگر نظام انتخابات ما حزبی نیست و تحزب در این نظام کارساز نیست و نمی توانیم، انتظار داشته باشیم که احزاب به تنهایی در این زمینه موثر و تعیین کننده باشند. باید امید داشت که به مرور با راه اندازی ائتلاف ها و جبهه ها به این سمت حرکت کنیم.
به نظر می رسد با شرایطی که در آن قرار داریم در این مرحله برای مردم، برنامه و کارآمدی مهم تر است تا صرف انتساب افراد به این یا آن جریان.
متاسفانه بعد با خروج آمریکا از برجام ورق برگشت
اگر شما مسئول بودید و ۱۴۰۰ مسئولیتی داشتید یا رییس جهمور بودید، چه اولویت هایی را برای اداره کشور مدنظر قرار میدادید؟
حتما اولویت بندی مطرح است و تیمی که همراه کاندیداهاست، برنامه ها را متناسب با نیازها و شرایط کشور ارائه می دهند و اولویت بندی حکم عقل و تدبیر است، همانطور که در دولت یازدهم شاهد بودیم که برنامه مفصل رییس جمهور که ارائه شده بود و مورد اقبال و توجه مردم قرار گرفت ناچارا اولویت بندی شد و در ۴ سال دولت یازدهم همه هم و غم دولت معطوف به معیشت و اقتصاد و سیاست خارجی شد به این امید که در دولت دوازدهم زمینه برای تحقق سایر وعده ها و برنامه های دولت بویژه در حوزه سیاست داخلی فراهم شود. متاسفانه بعد با خروج آمریکا از برجام ورق برگشت و شرایط آنطور که پیش بینی شده بود پیش نرفت.
هر کسی که این مسئولیت را می پذیرد باید این اقتضائات را در نظر بگید و حداقل باید در چهارچوب اختیارات قانونی یک رییس جمهور ذره ای از مطالبات و خواسته ها کوتاه نیاید.
ایا در صورت روی کارآمدن دولتی تندرو مطالبات زنان خصوصا برای کرسی های سیاسی به تعویق خواهد افتاد؟
پیش بینی ام این است که با بر سرِکار آمدن دولتی تندرو که قبلا هم سابقه آن وجود داشت شاید حتی در کرسی های سیاسی وضعیت زنان به ظاهر بهتر شود که برای بازارگرمی و جلب نظر زنان خواهد بود و حتی این احتمال مطرح است که یک کاندیدای خانم در آن جناح تا مراحل آخر تایید صلاحیت و پذیرش پیش برود و جزو کاندیداهای نهایی باشد و نهایتا به نفع یکی از آقایان همسو کنار بکشد. شاید از این لحاظ شاهد تحولی باشیم ولی در خصوص سایر مطالبات زنان نگرانی هایی وجود دارد. ما از نظر شاخص شکاف جنسیتی رتبه قابل قبولی نداریم و طبق آخرین گزارش ایران در بین ۱۵۳ کشور در رتبه ۱۴۸ قرار دارد لذا این نگرانی وجود دارد که با تغییر رویکردها و چرخش سیاست ها، دوباره مسائل زنان به گروه یا گروه های خاصی تقلیل داده شود و گروه هایی از زنان در برنامه ریزی ها دیده نشوند و جا بمانند و راهبرد انکار و سرپوش گذاری بر آسیب های اجتماعی مجددا به حوزه سیاست گذاری بازگردد که البته با انقلابی که در فنآوری اطلاعات و ارتباطات شاهد هستیم، این نگرانی ها به حداقل ممکن می رسد.