علم الهدی امام جمعه مشهد گفت: انقلاب آمد تا دکترین امامت و ولایت را در دنیا به وجود بیاورد نه اینکه فقط یک کشور را مدیریت کند. هدف انقلاب پذیرش دکترین سیاسی ولایت برای مدیریت یکتای جهان است.
به گزارش جماران؛ احمد علم الهدی امام جمعه مشهد گفت: انقلاب نیامده برای این که فقط یک کشور را مدیریت کند، پیروزی انقلاب و تشکیل نظام در این کشور، یک اهرم به دست انقلاب بود، انقلاب آمد دنیا را در مقابل دکترین سیاسی که مدرنیته به وجود آورده و جز خونریزی، سفاکی، خون آشامی، دزدی و چپاول حقوق ملتها نتیجه دیگری نداشته است، دکترین سیاسی به اسم امامت و ولایت به وجود بیاورد، تا جایی پیش برود و زمینهسازی جهانی را تا آنجا ادامه بدهد که دنیا دگرگون بشود.
احمد علمالهدی در چهل و چهارمین هفته برگزار نشدن نماز جمعه در مشهد مقدس، مطالبی را در مورد ابعاد شخصیتی حاج قاسم سلیمانی، عمق بصیرت او و برکات وجودی اش برای امت اسلامی امروز در قالب «خطبه مجازی» جمعه دوازدهم دیماه در حرم امام رضا (علیهالسلام) ایراد کرد که متن کامل را آن را در ادامه می خوانید:
اللهم صلعلی الصدیقهالشهیده، التقیهالنقیه، الرضیهالمرضیه، الذکیهالرشیده، المغلومهالمغبوره، المغصوبهحقها، الممنوعه ارثها، المکثور ضلعها، المظلوم بعلها، المقتول ولدها، فاطمه بنت نبیک و بضعه لهمه، وصیمی قلبهی، ونخبه منک له و تحفه التی خسست بها وصیه، حبیبهالمصطفی و قرینهالمرتضی، سیدهالنسا و مبشرهالاولیاء، حلیفه الورع والزهد و تفاه الفردوس والخلد، صل علیها و علی ابیها و بعلها و بنیها، لاسیما ولده المنتظر المهدی، روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمهالفداه.
عبادالله، اوصیکم و نفسی باتقوالله
همه شما برادران، خواهران، بینندگان محترم، شنوندگان معظم و خودم را به تقوای الهی سفارش میکنم.
شناخت دو شخصیت فردی و جریانی حاج قاسم
امشب مصادف است با شب سالگرد شهادت جانگداز سردار بزرگوار رشید اسلام، سپهبد حاج قاسم سلیمانی اعلیالله مقامهالشریف، عنصر ارزشمندی که شخصیت جریانی او از طرف مقام معظم رهبری بهعنوان یک مکتب اعلام شد.
معمولأ انسانها، نوابغ و نخبگان، دو شخصیت دارند، یک شخصیت فردی، فضائل، امتیازات و برتریهای شخصی آنان از نظر نوع استعداد، ایمان، عشق، احساس و فعالیت است و یک شخصیت جریانی؛ وجودشان بهصورت یک جریان درمیآید و از وجود آنان یک جریان موجود میشود، جریانی که با مرگ و شهادت آنان پایان پیدا نمیکند و چه بسا نقطه شهادت، سرآغاز این شخصیت جریانی آنان است و وضعی را به وجود میآورد در این جریان که در طول نسلهای بعدی، انسانهای فرهیخته در این جریان قرار میگیرند و از تمام برتریهای وجود این شخص چه در حیث رفتار و چه در حیث اندیشه و فکر بهعنوان یک الگو، تبعیت میکنند، موقعیت الگویی و نمادی او در برابر بینشها، تشکیل یک مکتب میدهد.
مقام معظم رهبری نظرشان این بود که برتریها و امتیازات این شخصیت عظیم ایمانی و جهادی، به صورتی درآمده است که تولید یک جریان کرده، حضور این امتیازات، برتریها و ویژگیهای رفتاری و اندیشهای او در نسلهای بعدی و در انسانهای آینده، افراد را در یک حزب، موقعیت اجتماعی و یک واحد فکری و رفتاری قرار میدهد بهعنوان «مکتب حاج قاسم»؛ توجه به شخصیت جریانی این مرد از توجه به ویژگیهای شخصی او که نقش جریانی ندارد، بسیار مهمتر و بالاتر است و بنده معتقدم عزیزانی که در مقام تعظیم و تکریم این شخصیت چه در حوزه رسانه و چه در موقعیتهای مختلف اجتماعی برمیآیند، آنطوری که مقام معظم رهبری رهنمود دادهاند، به جای تحلیل خصوصیات و ویژگیهای شخصی این فرد، درباره ابعاد شخصیت جریان او بیشتر تحلیل کنند و بیاندیشند.
شخصیت جریانی او که برخاسته از یک توده رفتاری و فکری هست، میتواند نسل آینده را به خوبی در مسیر تداوم انقلاب هدایت کند و در برابر نیازهای انقلابی و اجتماعی در جامعه ما، انسانها را بهعنوان یک مردم میدان و عنصر کارآمد، بسازد؛ مسئله مهم، تحلیل ابعاد شخصیت جریانی این مرد بزرگوار است یعنی خصوصیات رفتاری او در زندگی، عاری بودن از تمام فکرها و اندیشههای شخصپروری و کیش شخصیت برای خود او در حوزه رفتار، فکر و اندیشه، بصیرت لازم در جریان مقاومت و جهاد در راه انقلاب، از این مرد بزرگ، یک تابلوی شفافی ساخته است که این خصوصیات و ویژگیها در این تابلو کاملأ نمایان و روشن است و باید ما به این خصوصیات او توجه داشته باشیم.
انسانها میتوانند با نقطه خاصی که در زندگانی خودشان محور رفتاری قرار بدهند، دقیقأ شخصیت جریانی مؤثری در زندگانی خودشان پیدا کنند، آن محور خاصی که از نظر رفتاری میتواند آنان را در شکل یک شخصیت جریانی جلوه بدهد به طوری که دیگران از آنان تبعیت کنند و او را بهعنوان یک الگوی رفتاری در برابر بینش خودشان قرار بدهند، آن محور، وجود خدا در زندگی است.
«خدامحوری»، عامل شکلگیری شخصیت جریانیِ حاج قاسمانسانی که بنا شد محور رفتاری او در همه زندگی و همه شئون، خدا باشد، برای خدا کار کند، برای خدا مجاهده کند، تمام ظرفیت خودش را در پای عبادت و بندگی خدا بریزد و در پای خدمت به ذات مقدس حق و خدمت به دین و خلق خدا، اگر بنا شد این خدامحوری در شئون رفتاری و توده رفتاری یک انسان وجود پیدا کرد، او به شکل یک شخصیت جریانی و یک تابلوی شفاف که عنوان مکتب بر او صادق است، درمیآید.
حاج قاسم نه کتابهای مفصلی نوشته و تهیه کرده و نه در یک عرصه تخصص علمی خاص در شئون اجتماعی وارد شده، فقط خاطرات و یک وصیتنامه داشته است، وقتی مقام معظم رهبری میفرمایند «مکتب حاج قاسم»، یعنی شخصیت جریانی حاج قاسم سلیمانی بهصورت یک تابلوی شفاف در مقابل آدمها قرار بگیرد و به آن خصوصیات برجستهای که او در زندگی داشت و آن محوری که توده رفتاری او در شعاع این محور صورت میگرفت، این را بهعنوان یک الگو، نسل و انسانهای آینده در زندگی خودشان پیاده کنند.
در حوزه رفتار، این خصوصیت در شخصیت بزرگوار این مرد مجاهد و دلداده حق نمایان و روشن بود که برای خدا کار کند، چون برای خدا کار میکرد، کارش مرز و حد نداشت، ساعت و روز و شب نداشت، در یک موقعیت خاص، در یک پیشآمد، در یک عرصه ویژه یا در یک مرز، جهادش در راه خدا متوقف نمیشد چون بناست برای خدا کار کند، برای خدا کار کردن، محدوده به چند ساعت در روز کار کردن و فعالیت کردن نیست، محدود به یک بازه زمانی که در یک بازه زمانی کار کند بقیهاش استراحت کند، محدود نمیشود، وقتی بناست آدم برای خدا کار کند، تمام ظرفیت و استعداد وجودیاش، تمام توان و قدرت کار او در شبانه روز حتی فرای قدرت و زمان در خدمت خدا قرار میگیرد و تنها بررسی و دقت در شئون رفتاری این مرد در زندگی، این است، نه جهادش محدود به یک زمان میشود، نه فداکاریهایش محدود به زمان خاصی است.
شما چنین فردی را کمتر در طول دوران چهل و چند ساله پیروزی انقلاب در عرصههای نظام مشاهده کردید، در روزی که عرصه جوانی او بود و موی سر و صورتش مشکی بود، در میدانهای نبرد در دوران دفاع مقدس جولان داشت و بهعنوان فرمانده لشکر فعالیت میکرد، یعنی آن حرکتها، فعالیتها و فیلمهایی که از او وجود دارد، در زمانی که موی سیاه او به موی سپید مبدل شد، عین همان منظره دوران دفاع مقدس در میدان دفاع در برابر یک لشکر نیابی استکبار جهانی و آمریکا که جریان تکفیری و داعش بود نیز همان صحنه را میبینید، دقیقأ منظره شبهای عملیات او در دوران جوانی، منظره فداکاریهای او در دفاع در مقابل یک جریان ناپاک دست نشانده جریان استکباری که هستی امت را در معرض خطر قرار داده بود، همان جریان را مشاهده میکنید.
این شخصیت، همان شخصیت فرمانده لشکر هست منتها به توان ۱۰۰، نه همان اندازه، آن روز فقط یک لشکر را فرماندهی میکرد، امروز به جایی رسیده که یک امت را در حرکتهای جهادی فرماندهی میکند و حرکاتی هم که انجام میداد، در حقیقت امتی را نجات میداد نه چند مترمربع یک خاک و سرزمین را، یعنی همان آدم هست و شما چنین کسی را در طول تاریخ انقلاب و نظام یا پیدا نمیکنید یا کم پیدا میکنید که در دوره جوانی خودش وارد عرصهای شده که همان حرکتها، همان مجاهدهها و فداکاریها در دوران بالا رفتن سن و سفید شدن موی سر وصورت، صورت میگیرد منتها در یک اثرگذاری به توان صد، صد برابر بیشتر اثرگزار است.
آنجا یک دشمن را به عقب میراند در شبهای عملیات و سرزمینی را از حیازت و تسخیر دشمن نجات میداد، ملت یک اقلیمی را آزاد میکرد، الان به جایی رسیده است که امتی را آزاد میکند با همان نوع فداکاری و همان مجاهدات عظیم شبانهروزی و سر از پا نشناختن؛ چون کار او خدامحور هست و بناست برای خدا فعالیت کند، دقیقأ با همان قدرت جلو میرفت، خدامحوری باعث این نوع رفتار شده و این میشود الگو برای نسل آینده که می خواهد در راه خدا جهاد کند، به این انقلاب دلداده است و به اسلام و دین بهعنوان اثر ذات مقدس پروردگار و تنها راه عبودیت خدا نگاه میکند، وقتی دل پیدا کرد و دل داد، وارد عرصه جهاد بشود و همینطور مجاهده کند یعنی این جریان رفتاری برای آنان یک الگو باشد.
حاج قاسم، الگوی بصیرت انقلابی و توحیدی در عرصه فکری نیز بصیرتی که او داشت چه بصیرت انقلابی و چه بصیرت توحیدی، این بصیرت نیز به عنوان یک الگو و نماد در شخصیت جریانی و در تابلوی شفاف وجود او میدرخشد، بصیرتش در عرصه انقلاب این بود که انقلاب را برای این که تنها یک جریان ستمگر ستمپیشهای را در این کشور منقرض کند، قدرت در دست یک عده متدین قرار بگیرد که فقط کشوری را مدیریت کنند و فقط اقتصاد، امنیت و رفاه مردم را تأمین کند، انقلاب را در این نمیدید، ماهیت انقلاب نیز چنین چیزی نیست، انقلاب نیامده برای این که فقط یک کشور را مدیریت کند، پیروزی انقلاب و تشکیل نظام در این کشور، یک اهرم به دست انقلاب بود، انقلاب آمد دنیا را در مقابل دکترین سیاسی که مدرنیته به وجود آورده و جز خونریزی، سفاکی، خون آشامی، دزدی و چپاول حقوق ملتها نتیجه دیگری نداشته است، دکترین سیاسی به اسم امامت و ولایت به وجود بیاورد، تا جایی پیش برود و زمینهسازی جهانی را تا آنجا ادامه بدهد که دنیا دگرگون بشود و دنیا چنین دکترین سیاسی را برای مدیریت یکتای جهان بپذیرد، این، انقلاب و هدف انقلاب است.
این بصیرت در شخص حاج قاسم سلیمانی خیلی جلوهگر بود، فعالیتها و مجاهداتی که او در راه انقلاب میکرد به این جهت بود که انقلاب را به این معنا شناخته بود که این انقلاب میخواهد جامعه را دگرگون کند، دنیا را از نظر فکر بسازد و جهان را برای برپایی یک حکومت عدل جهانی که به همه جنایتها، ستمگریها و همه دیکتاتوریها در دنیا پایان بدهد، آماده کند و به نام حاکمیت اسلام و دین، این حکومت بر دنیا مستقر بشود، انقلاب برای این است و او در این راه فداکاری میکرد، این بصیرتش نسبت به انقلاب بود، این نبود که فقط ما یک رسالت داریم، کشوری را با یک نظام مدیریت کنیم، البته کشور باید با این نظام مدیریت شود اما این نقطه نهایی هدفی انقلاب نیست بلکه نظام، یک اهرم در دست انقلاب است که با این اهرم، جریان ولایی بودن را در جهان تثبیت کند و نظام ولایی را در دنیا زمینهسازی کند تا در سایه نظام ولایی، حکومت جهانی وجود اقدس حضرت بقیهالله در عالم محقق شود، اسلام بشود اسلام جهانی.
مرز توقف در انقلاب نداریم، یک جای انقلاب نمیتوانیم بایستیم
تا به آن هدف نرسیم، مرز توقف در انقلاب نداریم، یک جای انقلاب نمیتوانیم بایستیم، بگوییم تا همینجا انقلاب کردیم، بس است یا عدهای بیایند از انقلاب خسته بشوند و بگویند تا اینجا آمدیم، خسته شدیم، ولش کن، همینقدر که رسیدیم بس است دیگر! انقلاب مرز توقف ندارد و این خصوصیت در این مجسمه شفاف شخصیت جریانی، کاملأ محسوس و ملموس بود.
دوم بصیرت توحیدی این مرد، همه چیز برای خدا و همه جا در اطاعت خدا، در عرصههای اجتماعی و سیاسی در اطاعت خدا باید قدم برداشته شود و اطاعت خدا در اطاعت مظهر عظمت خداست، مظهر پروردگار در جریان حاکمیت، حاکمیت امام معصوم (علیهالسلام) است، امروز که ما به مظهر حاکمیت الله که حاکمیت امام معصوم است، دسترسی نداریم، اطاعت از حجت امام معصوم، اطاعت از خود امام معصوم هست و این پذیرش حاکمیت الله و اطاعت از حاکمیت الله است، این بصیرت را مرحوم حاج قاسم داشت لذا وقتی که آن ژنرال آمریکایی، نامه وزیر خارجه آمریکا را به دست او میدهد که این نامه مخصوص او نوشته شده، حتی از گرفتن نامه نیز امتناع میورزد، حتی حاضر نیست نامه را دریافت کند، میگوید «من فرمانده دارم، ولی امر دارم، در گرفتن این نامه از ولی امر خودم اذن ندارم که نامه را بگیرم».
عنصری ذوب در ولایت تا این درجه، این بصیرت توحیدی است یعنی حاکمیت الله را در تمام شئون حرکتی خودش لمس میکند و در اطاعت در حاکمیت الله تا اینجا آمده، این بینش و بصیرت توحیدی است؛ اگراین بصیرت توحیدی در جامعه ما به عنوان یک اصل دربیاید، یعنی این شخصیت جریانی و این تابلوی شفاف با این بصیرت توحیدی بنا شد بهعنوان یک الگو مورد توجه نسلها و جوانهای آیندهای که تداوم بخش این انقلاب هستند، قرار بگیرد، بیینید از آنان چه موجودات ارزشمندی در خط تداوم انقلاب و حیات بخشی این انقلاب به وجود میآید.شخصیت جریانی حاج قاسم آنقدر ارزشمند است که میبینیم بسیاری حرکتها در راستای این شخصیت صورت میگیرد و برای نظام، جامعه و انقلاب ما افتخار میآفریند و روش ائمه نیز همین بود، آن هم که ما در رابطه با ائمه داریم، همین شخصیت الگویی ائمه (علیهمالسلام) است، شخصیت الگویی آنان در حقیقت برای ما امتیاز بود؛ وجود مقدس پیغمبر اکرم فرمودند «ابنتی سیده نساءالعالمین»، دخترم فاطمه سیده زنان جهانیان هست، عرض کردند یا رسولالله، خداوند در قرآن، سیده نساء عالمین را حضرت مریم معرفی کرده است، خدا به مریم میگوید «خدا تو را به همه زنان دنیا ترجیح داد» و شما چطور میگویید فاطمه، سیده نساءالعالمین؟ پیغمبر اکرم فرمودند «مریم، سیده نساء عالمین زمان خودش بود اما فاطمه، سیده زنان جهانیان من الاولین الی الآخرین است»، سیده تمام زنهای دنیا در تمام قرنها و تمام زمانهاست، این «سیده نساء العالمین» یعنی چه؟ تنها یک امتیاز و ویژگی شخصی صدیقه اطهر علیها سلام است؟ سیده نساء عالمین یعنی کسی که وجودش یک شخصیت جریانی و عنوان الگویی هست برای تمام زنان جهان، همه باید الگوبرداری کنند.
آنچه امروز برای ما مایه افتخار هست، شخصیت الگویی صدیقه اطهر علیها سلام بین زنان و دختران انقلابی ما هست، امروز آثاری در حرکت زنان و دختران انقلابی خودمان مشاهده میکنیم که در حقیقت، پیروی از شخصیت الگویی صدیقه اطهر علیها سلام است؛ این که یک دختر خانم از یک خانواده متدین، با حجاب، پیش قدم میشود برای این که اولین آزمایش واکسن کرونا در مورد او عمل بشود، آن هم از خانوادهای که خود آنان در تأسیس این واکسن مؤثر هستند، دو خصوصیت را برای ما ثابت میکند، یکی شخصیت آن خانواده و پدری که مؤسس و بنیانگذار این واکسن هست که از او بوی حاج قاسم میآید، آثار وجودی او آثار حاج قاسم است، یعنی شخصیت جهادی حاج قاسم در عزیزی که در جریان نهاد مقدس ستاد اجرایی فرمان امام در دفتر مقام معظم رهبری، سربازی مقام معظم رهبری، او را در این خط واداشته است که با همه قدرت از ظرفیتها و استعدادهای مبتکرانه جوانان ارزشمند دانشبنیان استفاده کند و تمام امکانات تهیه این واکسن را فراهم کند و این افتخار نصیب نظام و انقلاب ما بشود و آنقدر به کار خودش معتقد است و اعتقاد به اثر دانشبنیان خودش دارد که میوه دلش و عزیزدانهاش، دخترش میشود اولین کسی که پیش قدم میشود بهعنوان آزمایش انسانی تا این واکسن در مورد او اجرا شود.
اگر مکتب حاج قاسم حاکم شد، پدر میشود این و دختر میشود آن و دختر میشود یک الگو از آثار شخصیتی شجاعت و شهامت صدیقه اطهر (علیها سلام)، وقتی بنا شد زهرای مرضیه، سیده نساء عالمین است، یعنی یک شخصیت الگویی همه زنان و بعد از ۱۴۰۰ سال یک دختر خانم متدین دلداده صدیقه اطهر میآید از آن شجاعت عظیم که یک تنه در مقابل انحرافی که همه به آن چسبیدهاند، بایستد و مسیر انحراف را برگرداند، عظمتی که صدیقه اطهر داشت، یعنی از این شجاعت، شهامت و مردآفرینی تبعیت کند و بهعنوان فرد وابسته به خانواده مؤسس و بنیانگذار این واکسن حاضر شود خودش بهعنوان اولین فرد در آزمایش انسانی این واکسن قرار بگیرد، این آثار الگویی صدیقه اطهر است که آن روز پیغمبر فرمودند «سیده نساء العالمین»، یعنی الگوی همه زنان دنیا و این خصوصیت را ما امروز در جامعه خودمان که دلداده صدیقه اطهر هست، داریم میبینیم.
شما ببینید آیا واقعأ یک عنصر مقدس آسمانی که سیده نساء عالمین در منطق وحی رسولالله معرفی شده، این انسانهای ظَلوم و جهول با او چه کردند، آیا باید بین در و دیوار جوری قرار بگیرد که عالم بزرگواری میگوید «از من نپرس که بر سر زهرا بین در و دیوار چه آمد، از در و دیوار بپرس که بر او چه گذشت» و مورد ظلم و ستم واقع بشود، شهیده از دنیا برود بر اثر جنایت و ظلمی که بر او وارد شده، کسی که پیغمبر میگوید سیده نساء العالمین.
خدایا به عزت صدیقه اطهر، زنان و دختران ما را بهعنوان پیروان این شخصیت الگویی در همه عرصههای انقلاب بهعنوان عزیزان شجاع مردآفرینی قرار بده که بتوانند نمونه عینی شخصیت الگویی زهرا و زینب قرار بگیرند و از آن شخصیت در همه شئون زندگی پیروی کنند.پروردگارا، نقطه نهایی عداوتها و دشمنیهای با اسلام و سرآغاز عزت اسلام و مسلمین، فرج مولایمان بقیهالله تعجیل بفرما، ارواح مطهره شهدا روح مطهر امام بزرگوار و مخصوصأ روح مطهر این شهید بزرگوار و همسنگرش، شهید ابومهدی المهندس و بقیه عزیزانی که در رکاب او به شهادت رسیدند، پروردگارا این روح مطهر را از همه برکات و خیراتی که در مجاهدات این نظام و انقلاب صورت میگیرد، بهرهمند بگردان، سایه پربرکت مقام معظم رهبری بر سر ما مستدام بدار، دشمنان ناپاک ما در جبهههای فکر، نفاق و استکبار، ذلیل و نابود و ریشهکن بگردان.