عباس عبدی در یادداشتی با اشاره به سخنان برخی از کارشناسان تلویزیون نوشت: در این وانفسای مشکلات به‌جای آنکه برآتش کینه و نفرت موجود آب بریزد و آن را خاموش یا حداقل کم شعله کند، باد و بنزین بر آن می‌ریزد

به گزارش جماران، عباس عبدی در روزنامه ایران نوشت: واقعیتی که در ایران امروز می‌بینیم تا حدی تکراری است. به‌این معنا که در شرایطی قرار داریم که اگر فشارهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی زیاد شود برخی به‌جای برخورد عاقلانه و متواضعانه مسیر معکوس را پیش می‌گیرند. به‌جای همگرایی، راه واگرایی را پیشه می‌کنند.

آنان به‌جای آنکه آب بر این آتش کینه و نفرت و جدایی بپاشند و آن را خاموش کنند، بنزین را روانه آن می‌کنند. می‌گویند که ماری آنتوانت ملکه پاریس پیش‌از انقلاب در اعتراض به مردمی که می‌گفتند نان نداریم بخوریم گفت بروید بیسکویت بخورید! و این همان بنزینی‌بود که بر آتش خشم مردم پاریس ریخته شد.

حالا حکایت تلویزیون ایران است که در این وانفسای مشکلات به‌جای آنکه برآتش کینه و نفرت موجود آب بریزد و آن را خاموش یا حداقل کم شعله کند، باد و بنزین بر آن می‌ریزد و بسیاری از مردم را عصبانی کرده و کینه و نفرت را دو چندان می‌کند.

یکی از میهمانان این رسانه، خانم کارگردان و دخترش را تهدید می‌کند؛ دیگری برای زندگی مردم نسخه سلحشوری می‌پیچد، در حالی که طبق اخبار منتشر شده خودشان زندگی مرفه و طبقه بالایی دارند. کسی که مردم را به فقر می‌خواند، متوجه نیست که مشکل مردم داشتن رفاه یا زندگی اشرافی نیست، مسأله امروز مردم، سیرکردن خود و دستیابی به شغل است.

البته نمی‌دانیم که چگونه می‌توان زندگی اشرافی را با سلحشوری جمع کرد. این کاری است که فقط از تعداد اندکی بر می‌آید که ید مسیحایی و عصای موسوی دارند و الا چگونه می‌توان در این وضعیت و با دانش و توان اندک زندگی سطح بالا داشت. ولی برفرض که این دو با هم جمع‌ بشود، دلیلی ندارد که هموطنان خود را که صاحبان اصلی این مرز و بوم هستند توصیه به خروج از کشور کنیم. جالب اینکه پیش از بیان چنین خبطی گفت که نباید این جمله را در جلوی دوربین بگویم و البته گفت!

جامعه ایران در حال قطبی شدن بیش از اندازه‌ای است که تحمل‌پذیر باشد. جامعه‌ای که دوقطبی باشد پایداری ندارد. اولین اقدام برای پایداری هر جامعه‌ای باید کاهش قطبیت آن باشد. برای این کار باید یکدیگر و سلیقه‌های گوناگون همه مردم را به رسمیت شناخت.

یا آنکه یک قطب چنان ضعیف می‌شود که دیگر به حساب نخواهد آمد و جامعه از وضعیت دوقطبی خارج می‌شود. در جامعه دوقطبی به‌جای همکاری و رقابت؛ ستیز و دشمنی حاکم می‌شود.گفت‌وگو از میان می‌رود. مجادله جایگزین آن می‌شود. تعلقات غیر مدنی مثل تعلقات خانوادگی، قومی، قبیله‌ای و زبانی و غیره جایگزین آن می‌شود. خشونت و نفرت در همه اجزای جامعه پراکنده و اعتماد عمومی به یکدیگر به حداقل خواهد رسید.

صدا‌وسیما و رسانه‌ رسمی اصلی کشور با سیاست کنونی و در این شرایط نه تنها قادر به التیام دادن زخم‌های موجود نیستند، بلکه به‌جای آن هر روز یک بسته نمک بر این زخم می‌پاشند و درد و سوزش آن را چند برابر می‌کنند. بدتر از همه آنکه این کارها را از سوی افراد به‌ظاهر مذهبی انجام می‌دهند که یکی از ارکان وحدت ایرانیان را که مذهب است دچار ضعف و سستی می‌کنند. نتیجه چنین رفتاری تقویت و تکمیل فرآیند از هم گسیختگی اجتماعی است.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.