دبیرکل جمعیت آبادگران گفت: با این ایرادت و پارامترهایی که بیان کردم، شک نکنید مجلس یازدهم از این مجلس بدتر خواهد شد. من اعتقادم این است که ما اصلاً مجلس خوبی نداریم که اوضاع کشورمان این اینگونه است.
به گزارش جماران؛ خبرآنلاین نوشت: حسن بیادی، دبیرکل جمعیت آبادگران امید چندانی به ائتلاف بین نیروهای اصولگرا و رسیدن به یک لیست مشترک در انتخابات مجلس یازدهم ندارد و دلیل آن را فقدان یک بزرگتر در جریان اصولگرایی میداند. او با انتقاد از جریانهای متصل به قدرت و ثروت در جریان اصولگرا تاکید میکند که «بسیاری از گروههای اصولگرا داریم که شاید این برداشت شود که آنان اصلاحطلب هستند در صورتی که این حزب ولاییتر از بسیاری از گروههای باصطلاح اصولگرا هستند».
بیادی که خود را از منتقدان محمود احمدینژاد میداند اما با بازگشت او و جریان وی به قدرت نگرانی چندانی ندارد. او گلایه های تندی از اصولگرایان هم دارد که بنا به گفته او دیگر بزرگتر ندارند و بعید است به لیست واحد برسند.
مشروح گفتگو با حسن بیادی را در ادامه بخوانید:
اصولگرایان بزرگتر ندارند و درگیر توهم زیاد هستند
آقای بیادی! به نظر میرسد اتفاقات انتخاباتهای گذشته، دوباره برای جریان اصولگرایی در حال تکرار است، در حال حاضر هم شورای وحدت و جمنا، فعال هستند، هم جبهه پایداری و دیگر طیف های نواصولگرا حرف خودشان را میزند، سنتی ها هم گویا درحال تحرکاتی برای انتخابات مجلس هستند، به نظر شما اصولگراها میتوانند در انتخابات مجلس یازدهم به وحدت برسند که شاهد یک لیست مشترک بین اصولگرایان باشیم؟
به همین دلایلی که شما گفتید نظر بنده منفی است با این شرایطی که وجود دارد غیر ممکن است که به نتیجه مطلوب برسند البته دلائلی دارد که یکی از دلائل مهم توهم زیاد است.
چرا اصولگراها به یک نقطه مشترک نمی رسند؟ و این تششت مدام تکرار میشود؟
چون بعد از مرحوم آیتالله مهدوی کنی نتوانستند بزرگتری برای خود پیدا کنند و شاید دلیلش وجود باندهای متصل به قدرت و ثروت باشد که از یک حاشیه امنیت خاصی برخوردارند و اینقدری که به منافع شخصی و باندی خودشان فکر میکنند، به منافع ملی و کشور فکر نمی کنند اگرچه این آسیب در مجموعه اصلاحطلبان هم با یک مقدار شدت و ضعف وجود دارد.
با این حساب اصولگرایان باید چه کنند که به یک نقطه مشترک برسند؟
به همان دلائل کلیدی که بیان کردم، هیچ موقع به این نقطه مشترک نخواهند رسید، دلیلش هم این است که گروهها و احزاب اصولگرایان و اصلاحطلب که کرسیهای قدرت را در مجلس در دورههای گذشته اشغال نموده بودند و حتی در هیات رئیسه و ریاست کمیسیونها را را هم تصاحب نموده بودند، نتوانستند برای تأسیس احزاب موثر و فراگیر و استقرار سیستم پارلمانی و همچنین مدیریت یکپارچه در کشور اقدامی انجام دهند، به همین دلیل این معضلات همیشه تکرار میشود و قابل پیشبینی هم هست.
ائتلاف اصلاحطلبان برای رسیدن به قدرت بود
آقای بیادی! اصلاحطلبها در یک برههای تصمیم گرفتند که به نفع هم کنار بروند و نتیجهاش این شد که توانستند در انتخابات ریاست جمهوری موفق شوند...
چنانچه به جریانات و شرایط سیاسی اصلاحطلبان و اصولگرایان در قبل از انتخابات نگاهی بیاندازید خواهید دید که آنان کنار نرفتند. چون چارهای بهتر از این نداشتند، در پشت پرده، بین تصمیمسازان توافقاتی صورت گرفت.
آقای عارف به نفع آقای روحانی کنارهگیری کردند و در انتخابات مجلس هم همه گروهها بر یک لیست اجماع کردند و توانستند یک پیروزی کسب کنند، به نظر شما چرا این اتفاق نظر هیچ وقت در جریان اصولگرا رخ نمیدهد؟
نظر من با شما متفاوت است، همانطور که گفتم برای باندهای متصل به قدرت و ثروت منافعشان مهم است، اصلاحطلب و اصولگرا مهم نیست. اصلاحطلبان هم برای منافعشان و ماندن بر سر قدرت آقای روحانی که در جبهه راست بود را انتخاب کردند، همانطور که قبلاً گفتم تکرار میکنم که تصمیمسازان پشت پرده چارهای جز این نداشتند.
یعنی شما میگویید اتحاد اصلاحطلبان یک اتحاد بر سر منافع بوده است؟
نظر شخصی من این است. به نظرم در زمان حاضر دیگر رقابت اصولگرایی واصلاحطلبی نخنما شده است و یک حرکت صوری و زوری برای رسیدن به منافع و ماندگاری بر سر قدرت است وگرنه اصولگرایان و اصلاحطلبان واقعی و دلسوز به دلائل گوناگون که امکان ورود به صحنه قدرت و مدیریت از آنان گرفته شده است دارای این این تفکرات نیستند.
منظور شما از اصولگرایان و اصلاحطلبان واقعی کدام طیف است؟
کسانی هستند که حرف و عملشان یکی است که به منافع ملی و عزت و قدرت بیشتر کشور در زمینههای گوناگون فکر میکنند و شعارشان بر اساس روایات "صدق الحدیث و اداءالامانة" یعنی صداقت در گفتار و سلامت در عمل و گوش به فرمان رهبری هستند.
خب، به نظر شما کدام طیف اصولگرایان و اصلاحطلبان بیشتر به منافع ملی فکر میکنند؟
به این شکل نمیشود مثال زد و مصداق تعیین نمود چراکه بسیاری از گروههای اصولگرا داریم که شاید این برداشت شود که آنان اصلاحطلب هستند در صورتی که این حزب ولاییتر از بسیاری از گروههای باصطلاح اصولگرا هستند و ممکن گروهی به ولایی بودن و طرفدار نظام بودن، تعلق خاطر داشتن به این کشور و نظام و همچنین منافع ملی، معتقد باشد در صورتی که ظاهر اصلاحطلب داشته باشد، بنابراین اینطور نمیشود که ما هر برداشتی را مصادره به مطلوب کنیم و بگوییم حتما روش اصولگرایی و اصلاحطلبی فقط رفتار و تفکرات ما را در بر میگیرد و فقط شامل حزب و گروه ما میشود.
یک نگرانی هم وجود دارد که مردم از اصولگرایان و اصلاحطلبان زده شوند و به سمت افراد دیگری بروند و مجلسی شکل بگیرد که خیلی هویت سیاسی نداشته باشد یا افرادی با شعارهای پوپولیستی روی کار بیایند...
مگر همین الان مجلسی که داریم چه مجلسی است؟ همین افرادی که مردم با علاقه به آنها رای دادند و کرسی های مجلس را تصاحب کردند، مگر مجلس خوب و موثری راشکل داده اند و به نفع مردم کار کردند که اگر اینان و یا آنان نباشند اتفاق مهمی شکل بگیرد؟
شما نگران نیستید که مردم از هر دو طیف روی گردان بشوند؟
اگر سیستم مدیریت اجرایی کشور و نحوه برگزاری انتخابات را اصلاح کنند و بگذارند که انتخاب از طریق احزاب واقعی، مؤثر و فراگیر صورت پذیرد و با جوسازی کسی را روی کار نیاورند، مردم خیلی دقیقتر رأی خواهند داد و این نگرانیها پیش نمیآید.
یعنی شما در مجلس غیر حزبی آفتی نمیبینید و نمیترسید که یک مجلس بیهویت از نظر سیاسی شکل بگیرد؟
شما که جوان با بصیرت و فهیمی هستید بفرمائید که این مجلس فعلی متعلق به کدام حزب و گروه است و چه کسی پاسخگوی مردم در این نابسامانیهاست؟ هیچ حزبی در مجلس پررنگ نیست. بزرگترین ایراد مجلس شورای اسلامی این است که به هیچ حزب و گروهی تعلق ندارد و به دلائل گوناگون دیگر اصلا در حد و قواره یک مجلس منطقی و پویا و اثرگذار نیست.
مجلس یازدهم بدتر از مجلس دهم خواهد بود
اگر این اتفاق تشدید شود چه؟ اگر مجلس آینده یک مجلس پوپولیست شود چه؟
با این ایرادت و پارامترهایی که بیان کردم، شک نکنید مجلس یازدهم از این مجلس بدتر خواهد شد. من اعتقادم این است که ما اصلاً مجلس خوبی نداریم که اوضاع کشورمان این اینگونه است.
خیلیها هراس این را دارند که به خاطر این اتفاقات جریان آقای احمدینژاد وارد مجلس شود؟
چه کسانی نگرانند؟ افرادی که منافع باندیشان و یا منافع ملیشان در خطر است؟ چون تحلیل در این دو مقوله فرق میکند.
یعنی شما از جریان احمدینژاد احساس خطر نمیکنید؟
من خودم از منتقدان سیستم رفتاری آقای احمدی نژاد بوده و هم هستم، اما ایشان در میان قاطبه مردم محروم جایگاهی ویژه دارند و اتفاقا مردم و بسیاری از گروههای سیاسی اصلا نگران آمدن ایشان نیستند.
پس شما قدرت گرفتن جریان احمدینژاد را آفت نمیدانید؟
دیگر چه آفتی بدتر از این اوضاع فعلی است. در این چند دوره گذشته پس از مجلس پنجم آیا تاکنون یک مجلس خوب و معقول و اثرگذاری را داشتهایم؟ در صورتی که مجلس ما صد در صد در اختیار منویات دولتها بوده است.
راهکارتان برای تشکیل یک مجلس مقتدر چیست؟
ما مشکل ساختاری داریم، اما دوستان ما میروند رنگ و لعاب ساختار را عوض میکنند. در زمینههای مختلف مشکل داریم، در قوانین، نوع انتخابات و مدیریت آن مشکل داریم و این اشکالات اساسی است.
خب شما راهکارتان چیست؟
اول باید سیستم را درست کرد تا زمانی که سیستم اجرایی کشور به شکلی است که در هیچ کجای دنیا وجود ندارد، مانند گذشته این معضلات ادامه دارد. در حال حاضر بزرگترین معضل ما این است که سیستم مدیریت اجرایی کشورمان جزیرهای و بشکل یکپارچه اداره نمیشود یک مثال معروف دارم که وقتی یخچال خراب است هر غذایی را در آن بگذارید خراب میشود.