حجتالاسلام والمسلمین هادی غفاری، از فعالان سیاسی اصلاح طلب و مبارزان انقلابی در گفتگویی که با برنامه دستخط داشته به سوالاتی درباره دوران مبارزات انقلابی اش، خودکفایی ایران در عرصه نظامی، تهدیدات ترامپ و ..پاسخ داده است.
به گزارش جماران، اهم صحبتهای وی را ادامه میتوانید بخوانید:
*امروز دشمن ما حق دارد از ما بترسد. ما به لحاظ علمی در ابزارهای نظامی کاری کردیم کارستان! بسیار بالا رفتیم. مجاز نیستم و اجازه ندارم حرف بزنم و حرف هم نمیزنم ولی همینقدر مجمل میگویم که امروز ایران یکی از مقتدرترین کشورها به لحاظ ابزارهای نظامی است. ده دلار پول ما را اجازه نمیدهند جابهجا کنیم. در این شرایط ما روی پای خود ایستادهایم.
*معتقد هستم آقای ترامپ غرور بی حد و حصر دارد. شرایط کشورها را هم نمیشناسد و نمیخواند. مشاورینِ یک خط دارد. یک خط و یک سمت هستند. همه مشاوران کسانی هستند که آن چه دیگران باید به او بگویند نیست. آن چه من دلم میخواهم را به من بگویند و البته گمان میکند همه مشاوران همانند آقای جان بولتون و دیگران به او راست میگویند. این طور نیست. آنها ایران را نمیشناسند.
*{در پاسخ به این سوال که شما از مخالفان آقای رفیق دوست بودید و استیضاح کردید، به شما مهر ضدجنگ زدند. آقای رفیق دوستی که شما مخالف ایشان بودید گفت مهر ضدجنگ به چه کسی میزنید؟ این آدم یک پا در مجلس داشته و یک پا در جنگ داشته است}:چون ما با آقای رفیق دوست، نمی تونم حرف بزنم و باز کنم. فرماندهان عالی رتبه میدانند من چه میگویم. چیزهایی که ما آوردیم با هم رفتیم آوردیم. آن چه آقای هاشمی تیر غیب میگفت اینها محصول آوردن ما بود. از همه جای دنیا آوردیم. من از جمله کسانی بودم که تمام تلاشم این بود که برویم و خودمان بسازیم. برویم و بسازیم.
*همه نهادهای حکومتی ما باید رشد متوازن داشته باشیم. مردم همانطور که اسلحه میخواهند، نان شب هم میخواهند. مردم همان گونه که اسلحه میخواهند ازدواج بی دغدغه هم میخواهند.
*حرفی که یکی از ائمه محترم جمعه بیان کرد که بعد به ایشان زنگ زدم و اعتراض کردم که "ما برای شکم انقلاب نکردیم"، گفتم این چه حرفی است بیان میکنید. حکومت حق ندارد بگوید برای شکم انقلاب نکردیم. مردم خود میتوانند بگویند اما امام جمعه حق ندارد بگوید.
*ما الان نمیگویم وضعیت اقتصادی خوب یا بد است. آن چه مردم از ان رنج میبرند از تبعیض است، تضاد طبقاتی است؛ یکی با ماشین درب و داغون مسافرکشی میکند و از کنار او ماشینی به قیمت دو و نیم میلیارد تومان عبور میکند. من در جاده میامدم، در اتوبان بودم، یک ماشین از من سبقت گرفت. چنان سبقت گرفت که من وحشت کردم. سرعت من 80 تا بود و ان ماشین لابد 240 تا سرعت میرفت. در یک لحظه ماشین غیب شد. چند کیلومتر جلوتر دیدم پلیس جلوی این ماشین را نگه داشته است. انگیزه داشتم بدانم موضوع چیست. پیاده شدم. افسر به این آقا میگفت سرعت زیاد داشتید. گفت چقدر سرعت رفتم؟ گفت 200 تا سرعت داشتید. گفت ببین آقای سروان دو میلیارد تومان ماشین خریدم که 800-700 تا برانم. با حالت مشمئزکنندهای بیان کرد. افسر گفت جریمه میشوید. گفت چقدر جریمه میشوم؟ گفت 60 هزار تومان. گفت سه تا 60 هزار تومان بنویسید.
*انقلاب یک خطر بزرگی را پیش روی خود دارد و آن زمانی است که انقلابیون به قدرت برسند. قدرت چیز بسیار بسیار زشت و مذمومی است آن گاه کسی که به قدرت رسیده خدا و مردم را فراموش کند. شاید من امروز بتوانم بفهمم که چرا امیرالمومنین (ع) از قدرت فرار میکرد. چرا میگوید نمیآیم و نمیخواهم؟ مگر قدرت بد است؟ قدرت بد نیست. «پس از قدرت» خطرناک است. سو استفاده و آن چه امروز به آن رانت میگویند بد است. یکی از مشکلات امروز ما این است که باید به جد، نمیگویم با بگیر و بزن و ببند باشد، با شفافسازی میتوانیم جلوی رانتها را بگیریم.
*فلان فرد چرا باید 16 شغل داشته باشد؟ فلان دانشجوی فوق لیسانس من چرا باید راننده تاکسی شود؟
*یکی از مشکلاتی که ما داریم این است که، تعبیر خوبی نیست ولی بکار میبرم؛ فسیلگرا شدهایم. باید دست از فسیلگرایی برداریم. در کشور نیروهای جوان - نمیگویم بی تجربه - وجود دارد. بالاخره شما 30-20 سال زحمت کشیدید، قبول داریم ولی در سمت مشاوره ادامه دهند. الان من دیدهام که مثلا در فلان کشور در کنار مجلس، ساختمانی بزرگ تر و پر اتاق تر از مجلس است که نظام مشاوره دارند. یک طرح یا لایحه که به مجلس میآید، ابتدا به آن گروه مشاوران میرود. یکی دو ماه بررسی میشود و هر ماده به یک سمتی میرود.
*بعد از انتخابات ۸۸ پشت ستون نشسته بودم، خود آقای خامنهای سرشان را برگرداندند گفتند آقای غفاری خیلی مظلوم نشستی! اینقدرها هم مظلوم نبودی!
*(با اشاره به تماشای فیلم ماجرای نیمروز یک و دو درباره منافقین است): من با اعضای گروه فرقان قبل از انقلاب آشنا بودم. آقای گودرزی که شهید مطهری را ترور کرد مدتها هم حجره بود. من روز آخری بود که احتمال داشت قاتل شهید مطهری را اعدام کنند پیش او رفتم. از بچهها اجازه گرفتم و ملاقات او رفتم. با او سالها رفیق بودم. بچه درسخوانی بود. به او گفتم خیلی جنایت کردید که با این ریخت و لباس آقای مطهری را زدید. گفتم در قبال این جنایات امشب توبه و انابهای کنید. دو رکعت نماز بخوانید. گفت چه میگویی؟! برو. بین من و فاطمه زهرا همین امشب فاصله است. من را شما صبح بکشید، صبح در بغل فاطمه زهرا هستم.
*(در پاسخ به این سوال که شما هم بند دکتر علی شریعتی بودید؟): هم بند بودم مفصل. برای این که بتوانم شریعتی را بیشتر ببینم چیزی را بهانه میکردم و گاهی ده بار تا ظهر دستشویی میرفتم، نگهبان به من میگفت شما تازه دستشویی بودید. میگفتم مجبورم. سلول ایشان آخرهای بند نزدیک دستشویی بود. این نگهبان می رفت دور بزند، ما با هم 10-5 دقیقهای گپ میزدیم. ایشان کاسه چوبی داشت که در آن تکههای سیگار بود. گفتم سیگار شما را خواهد کشت. گفت به آنجا نمیرسانم که سیگار من را بکشد، قبل از اینکه سیگار من را بکشد، دیگران ما را خواهند کشت.
*شریعتی قطعاً انقلابی تمام بود. به فلسطینیهای بسیار ارزش و احترام میگذاشت. این تعبیر برای او بود که ما برای صلح میجنگیم. این تعبیر برای ایشان بود که برای صلح میجنگیم، از زبان فلسطینیها بود. من حتی یک خاطره بدی داشتم. خانمی را ملاقات آوردند. خانمی را آورده بودند و پاشنه بلند داشت و تق تق راه میرفت. یکی گفت خانم شریعتی شوهرت را دیدی؟ من بلند گفتم دروغگوها این زن شریعتی نیست، این کارمند ساواک است. چرا دروغ میگویید؟ که این خانم را زود بردند. خانم شریعتی اصلاً اهل آرایش نبود. ممکن است مثل مادر من نبوده باشد و چهار تا موی او هم دیده میشد ولی محجبه و پوشیده بود.
*(در پاسخ به این سوال که آیا انتشار نوار صوتی آقای منتظری را درست میدانستید؟)» من با این موافق نبودم. بالاخره نمیگویم کار خوب یا بد بود، من میگویم شترسواری دولادولا نمیشود. یا نظام آری، یا نظام نه! منافقین میگفتند نظام نه! رژیم اسلامی نه، جمهوری اسلامی نه! با تمام قوا روی این حرف بودند. من چه کرده بودم؟ من که سالهای سال با اینها همکار بودم. چرا من را باید 26 بار ترور کنند؟