سلیمانی، دیگر یک سرباز عادی نیست. او یک حسابگر و استراتژیست است. او به طور بی امان، موقعیت ایران را در منطقه قوی تر کرده است. او در موفقیت هایش در سوریه و تقویت شیعیان در این کشور با هیچ کس دیگر قابل مقایسه نیست.
به گزارش جماران؛ مجله فارن پالیسی روز چهارشنبه با چاپ مطلبی از قول 'استنلی مک کریستال'، فرمانده بازنشسته عملیات مشترک آمریکا درعراق، نوشت: نیروهای آمریکایی تحت فرمانم در سال 2007 می توانستند قاسم سلیمانی، را مورد سوء قصد قرار دهند اما من ترسیدم و این دستور را ندادم.
این ژنرال بازنشسته آمریکایی می نویسد: دریک شب ماه ژانویه، من شاهد ورود یک ستون نظامی ایران به شمال عراق بودم. فرمانده ستون نظامی ایران، قاسم سلیمانی بود. من می توانستم دستور تیراندازی به سوی فرمانده ستون نظامی ایران را بدهم اما از عواقب سیاسی این کار ترسیدم و از صدور دستور خودداری کردم.
او در توضیح ترس خود از حمله به نیروی قدس سپاه نوشت: به نظرمن، نیروی قدس مشابه ترکیبی ازنیروهای عملیاتی آمریکا به علاوه توانمندی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) می باشد.
در آن زمان ایرانی ها در مورد کاشتن بمب های کنارجاده ای در مسیر خودروهای نظامی آمریکایی در مظان اتهام بودند و من دلیل قابل قبولی برای صدور دستور حمله به ستوان نظامی ایران به فرماندهی قاسم سلیمانی داشتم. اما تصمیم گرفتم به جای تیراندازی به طرف ستون نظامی ایران، آنها را تحت نظر بگیریم. این ستوان نظامی به شهر اربیل در استان سلیمانیه عراق رسید و سردار سلیمانی در تاریکی هوا از نیروهای خود جدا شد.
این ژنرال بازنشسته آمریکایی ادامه داد: امروز قاسم سلیمانی دور از معرض دید به مسئولیت خود ادامه می دهد و برای گسترش نفوذ بین المللی ایران تلاش می کند. او از فرماندهی نیروی نظامی به یک شخصیت کار راه انداز و قوی رشد کرده است. دوستانش موثر بودن و درخشان بودن شخصیت او را تقدیر می کنند و دشمنانش به همان اندازه از توانمندی او ناراحت هستند.
به هر حال، آنچه که مورد توافق همه است اینکه نمی توان موفقیت های او را در میدان های جنگ نادیده گرفت. این شخصیت بدون ادعا و دارای ثبات قدم، ده ها سال است سیاست خارجی ایران را در منطقه شکل می دهد. امروز سلیمانی شخصیتی بلا منازع درخاور میانه است. مقام های وزارت دفاع آمریکا می گویند او جنگ نیابتی ایران در سوریه را فرماندهی می کند.
او شخصیتی حلیم و در عین حال مصمم است. او متولد استان جنوب شرقی ایران است و از جوانی شخصیتی جدی بوده است. او از سیزده سالگی به ورزش وزنه برداری روی آورد و با کار و اراده جوانی، کمک پدرش بود. او مرید آیت اله سید علی خامنه ای است. او در 22 سالگی به سپاه ایران پیوست و برای نخستین بار به مدت شش هفته در آذربایجان شرقی آموزش نظامی دید. یک سال بعد جنگ ایران و عراق شروع شد. او در ماموریت های مرزی خود در طول جنگ با عراق، شایستگی خود را نشان داد و قهرمان جبهه شد.
سلیمانی، دیگر یک سرباز عادی نیست. او یک حسابگر و استراتژیست است. او به طور بی امان، موقعیت ایران را در منطقه قوی تر کرده است. او در موفقیت هایش در سوریه و تقویت شیعیان در این کشور با هیچ کس دیگر قابل مقایسه نیست.
حمایت نظامی بی دریغ او از بشار اسد در مقابله با داعش، باعث شکست داعش و سایر نیروهای تروریست و مخالفان بشار اسد شد و او بر سر کار ماندن بشار اسد را ضمانت کرد و بشار اسد برای همیشه متحد با ایران باقی ماند.
نکته قبل توجه این است که او نیروهای قدس را به بهترین نحو گسترش داده واز لحاظ اطلاعاتی و مالی و سیاسی دارای نفوذ گسترده در خارج از مرزهای ایران است. البته دور از عقل خواهد بود که او را جدا از ساختار انقلابی و سیاسی انقلاب سال 1979 ارزیابی کنیم.
دیدگاه مقاومت ایران در برابر آمریکا از تجربه حمایت آمریکا از عراق در طول جنگ ایران و عراق ریشه گرفته و جهان بینی سلیمانی را شکل داده است. سلیمانی تب میهن دوستی دارد و این ارزش مشترک تمامی مردم ایران و رهبری ایران است.
این ژنرال بازنشسته آمریکایی با مقایسه ارزش های ایرانی با ارزش های آمریکایی و اینکه در آمریکا به یک فرمانده نظامی اجازه نمی دهند ده ها سال در راس هرم قدرت باقی بماند اما با توجه به اعتماد رهبری ایران به سردار قاسم سلیمانی، او نقش تعیین کننده ای در سیاست منطقه ای ایران دارد، این گونه نتیجه گرفته است که این سردار ایرانی برای خاورمیانه فرمانده تاثیر گذاری است.