«وجود منازعات بیحاصل بر سر قدرت که سالهاست بر سر فعالان سیاسی کشور خیمه زده، برای انقلاب و نظام جمهوری اسلامی مشکلات بزرگی پدید آورده که استمرار آن غیرقابل تحمل است.»
به گزارش جماران، حجت الاسلام والمسلمین مسیح مهاجری در سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
برخلاف خیالپردازیهای «جان بولتون» مشاور امنیت ملی رئیسجمهور آمریکا که گفته بود انقلاب اسلامی ایران سال 2019 میلادی را نخواهد دید، اکنون سال جدید میلادی فرا رسیده و این انقلاب در آستانه ورود به پنجمین دهه عمر خود قرار گرفته است. یکماه دیگر نیز جشن 40 سالگی انقلاب اسلامی در سراسر ایران برگزار خواهد شد و همه خواهند دید که سخن رئیسجمهور آمریکا دونالد ترامپ که گفته نمیگذاریم ایران 40 سالگی انقلاب را ببیند نیز یاوهای بیش نبوده است. آنها در توهم بسر میبرند و نمیدانند که مردم ایران در عین حال که به عملکرد مسئولین ایراد و اعتراض دارند، به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی علاقمند هستند و برای حفاظت از آن فداکاری میکنند.
مردم ایران، که در اصل انقلاب اسلامی و پیروزی و تداوم آن همواره نقش اول را داشته و دارند، انتظارات و مطالباتی هم دارند که مسئولان نظام باید در برآورده ساختن آنها کوشا باشند. وجود منازعات بیحاصل بر سر قدرت که سالهاست بر سر فعالان سیاسی کشور خیمه زده، برای انقلاب و نظام جمهوری اسلامی مشکلات بزرگی پدید آورده که استمرار آن غیرقابل تحمل است. اینکه در ماههای اخیر، کشور گرفتار بحران اقتصادی کم سابقهای شده و هر روز یک سلطان از درون این بحران سر در میآورد، نه نتیجه تحریم است و نه منشا واقعی اقتصادی دارد. بنیه اقتصادی کشور ما بقدری قوی است که میتواند در مقابل تحریمها بایستد و مشکلات را یکی پس از دیگری حل کند. ریشه بحران اقتصادی کشور را باید در عدم انسجام در سطوح بالا و استمرار جنگ قدرت جستجو کرد. جنگ قدرت، در عرصههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شکافهائی پدید میآورد که میتوانند جای پای مناسبی برای سوداگران و فرصت طلبان باشند. سلاطین سکه و قیر و کاغذ از همین شکافها سر برمی آورند و بحران اقتصادی خلق میکنند و مسئولانی که مشغول جنگ قدرت هستند فرصتی برای مقابله با مشکلات ندارند. برخورد با این سلاطین که مخلوق جنگ قدرت مسئولین هستند، و اعدام آنها به عنوان مفسدفی الارض، لازم است اما کافی نیست. این برخورد و اعدام کردن، به منزله نوش داروی بعد از مرگ سهراب است. آنها جان مردم را میگیرند و بعد از اعدامشان نیز آثار فساد اقتصادیشان همچنان گریبانگیر مردم است. میبینید که بعد از فروکش کردن التهابهای ارز و سکه و دستگیری و محاکمه سلاطین سکه و قیر و کاغذ، قیمتها پائین نیامده و مردم همچنان با گرانی دست و پنجه نرم میکنند. این، یعنی مبارزه با معلول و عبور کردن از کنار علت.
چرا برای پایان دادن به جنگ قدرت، اقدامی نمیشود؟ چرا ریشه اختلافات سوزانده نمیشود؟ چرا گرایشهای جناحی در انتصابها هر روز قویتر میشود؟ چرا شایسته سالاری به فراموشی سپرده شده است؟ چرا فامیل سالاری رایج شده است؟ چرا کارخانه ابوالمشاغل سازی هر روز فعالتر میشود؟
اگر به این سوالها پاسخ بدهیم و مسئولان، این دردها را درمان کنند، هرگز بحران اقتصادی نخواهیم داشت. علت اینکه تلاشهای چندین ساله برای شکل دادن به اقتصاد مقاومتی به جائی نرسیده نیز همین است که این دردها درمان نشدهاند. وقتی خود نمایندگان مجلس بگویند راهروهای مجلس به محل دلال بازی و کارچاق کنی تبدیل شده، وقتی وزرا از ترس استیضاح، به خواستههای وکلای مجلس تن در بدهند و هیچکس از آنها برای مقاومت در برابر فشارها حمایت نکند، وقتی دولت استانداران را طبق میل و نظر وکلای استانها منصوب میکند، چگونه میتوان برای انتصاب وزیرو استاندار و معاون وزیر و مدیران کل و فرمانداران و بخشداران و روسای ادارات انتظار شایسته سالاری داشت؟ در این نظام انتصاباتی «ملاحظه سالاری» فقط میتوان انتظار پیدایش سلاطین سکه و قیر و کاغذ و سلطانهای دیگر را داشت که خون مردم را میمکند و هنگامی که اعدام میشوند نیز با وجود مکندههائی که بر جا گذاشتهاند همچنان خون مردم مکیده میشود و مشکلی از اقتصاد حل نمیشود.
نمی خواهیم بگوئیم قوه قضائیه با مفسدان اقتصادی برخورد نکند و نمیخواهیم بگوئیم مراکز نظارتی که متاسفانه بسیار ضعیف عمل میکنند به وظایف خود عمل نکنند، بلکه میخواهیم بگوئیم مسئولان نظام کاری کنند که ریشه مفاسد خشک شود و زمینهای برای پیدایش این سلطانها وجود نداشته باشد. رئیسجمهور آمریکا و مشاور امنیت ملی او اگر هوس میکنند بگویند مردم ایران 40 سالگی انقلاب و نظام را نخواهند دید، این توهم با مشاهده آن جنگ قدرت به آنها دست داده است. در شرایط کنونی قطعاً آنها نمیتوانند این رویا را به واقعیت تبدیل کنند ولی برای آنکه آنها هرگز نتوانند به این آرزوی خود برسند، باید ریشه جنگنها قدرت در کشورمان را برای همیشه بخشکانیم.