«تناقض در مواضع، مخالفان دولت را رنج می‌دهد. مرور اظهارات شخصیت‌های این جریان در دوره‌های مختلف نشان می‌دهد آنان نسبت به یک واقعیت، دو جور موضع گرفته‌اند.»

به گزارش جماران، روزنامه ایران نوشت:  گاهی اقتصاد را مهم دانستند و بابت وجود مشکلات اقتصادی و اینکه برجام تأثیری در رفع این مشکلات ندارد، به دولت انتقاد کردند. اما اندک زمانی بعد که دولت یکی از برنامه‌های کلان خود را برای بهبود شاخص‌های کلان اقتصاد  دنبال کرد، آنان گفتند اقتصاد اهمیت ندارد. در همین زمان که اقتصاد را بی اهمیت جلوه می‌دهند، باز تناقض دیگری بروز دادند. زیرا وقتی اقتصاد بی اهمیت تلقی می‌شود، انتظار می‌رود آنان به حوزه‌های غیراقتصادی توجه نشان دهند. اما این چهره‌ها به سادگی از کنار دستاوردهای غیراقتصادی دولت هم گذشتند. به همین دلیل نباید تعجب کرد که اتفاقات مهمی چون انزوای ترامپ در شورای امنیت یا حکم دادگاه لاهه به نفع ایران از سوی این جریان دیده و برجسته نشد.
به نظر می‌رسد دماسنج این جریان براساس دمای واقعی محیط عمل نمی‌کند و موضعگیری آنان متأثر از ماهیت آن واقعیت نیست. بلکه  اغلب بسته به این که دولت مستقر از کدام جناح و جریان باشد، مواضع آنان هم متفاوت است. در دولت همسو، کاستی‌ها رفع و واقعیت‌های تلخ برجسته نمی‌شود. اما اگر دولت غیرهمسو باشد، حتی مشکلات خیالی هم بهانه خوبی برای انتقاد از دولت است.
تجمع «نه به گرانی» 7 دی ماه مشهد شاهد خوبی برای این دیدگاه است. این تجمع درحالی برگزار شد که هنوز از گرانی‌ها خبری نبود و دولت هم در آغاز راه بود و  شاخص‌های اقتصادی ثبات داشت. حامیان و تهییج کنندگان چنین تجمعی، کسانی بودند که در دولت همسو و در مواجهه با تحریم‌ها مردم را توصیه به ایستادگی و خوردن «اشکنه» می‌کردند.
تازه ترین تناقض‌ها در این زمینه از سوی آیت‌الله محسن اراکی، دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی ابراز شد. وی در واکنش به تصویب لایحه CFT در مجلس، اساساً اقتصاد را مسأله‌ای بی اهمیت دانست و گفت: «می‌گویند اگر FATF را نپذیریم پول به ما نمی‌دهند و ما را محاصره می‌کنند، ارز به ما نمی‌دهند... مگر شما به خاطر این مسائل انقلاب کردید؟!»
انتقاد آیت‌الله اراکی از تلاش دولت و مجلس برای رفع موانع مبادلات بانکی با جهان درحالی است که در دو سال گذشته، یکی از انتقادهای مستمر اصولگرایان و رسانه‌های آنان از دولت، عدم برقراری تمام و کمال این ارتباط پس از برجام بوده است. امروز دو سال پس از اینکه رسانه‌های اصولگرا برای عدم همکاری بانک‌های بزرگ دنیا بعد از برجام، دولت را شماتت می‌کردند، آیت‌الله اراکی اساساً مسأله اقتصاد را بی اهمیت جلوه داد.
تناقض در موضعگیری درباره اقتصاد، بیش از همه از سوی آیت‌الله مصباح یزدی ابراز شد. او که اردیبهشت 92 گفته بود «در جمهوری اسلامی فرهنگ بویژه فرهنگ دینی و اسلامی در اولویت قرار دارد، زیرا مردم ما برای اقتصاد و مادیات انقلاب نکردند» هنگامی که کاهش تورم و مهار گرانی‌ها به عنوان یکی از مهم‌ترین دستاوردهای اقتصادی دولت مطرح شد، انتقاد از گرانی‌ها و تورم را آغاز کرد.
آیت‌الله مصباح یزدی خرداد 93 با بیان اینکه «امروز جنس و کالایی می‌خریم به عنوان مثال ۳ هزار تومان، اما این جنس در هفته بعد ۸ هزار تومان می‌شود» پرسید: «پس چگونه گفته می‌شود که تورم کاسته و تحریم‌ها برداشته شده است؟ ا‌ن‌شاءالله که سخن این افراد درست است و عقل ما نمی‌رسد.» وی حتی اضافه کرد که «تنها تأمین آب و نان مردم هنر نیست، آب و نان جنبه حیوانی انسان است، آنچه انسان را سعادتمند می‌کند وجهه ارزشی او به شمار می‌رود.»درحالی آیت‌الله مصباح یزدی تأمین آب و نان را امری بی ثمر و فاقد هنر می‌داند که چهره‌ها و رسانه‌های همسو با او، به صورت مستمر دولت را  بابت کاستی‌ها و مشکلات اقتصادی آماج حملات خود قرار می‌دهند. نکته مهم تر اینکه این طیف از اصولگرایان، همه واقعیت‌های دیگر مانند برجام، بهبود سیاست خارجی، کنسرت و سایر مسائل را با این ادله که مسأله اصلی مردم آب و نان و معیشت و اشتغال است، تخطئه می‌کنند و از دولت می‌خواهند به جای پرداختن به مسائل فرعی، مسائل اصلی را حل کند. گویی این عده در این هنگام سخن زعیم خود را از یاد می‌برند که «تنها تأمین آب و نان مردم هنر نیست، آب و نان جنبه حیوانی انسان است.»معروف‌ترین تناقض در موضعگیری نسبت به اصل مسأله اقتصاد و معیشت، متعلق به آیت‌الله علم‌الهدی، امام جمعه مشهد است. وی مردادماه 91 که نوسانات اقتصادی ناشی از تحریم‌ها بر سفره مردم اثر گذاشته بود، در خطبه‌های  نمازجمعه مشهد خطاب به مردم گفت: «بنا نیست زندگی شما هر جور که قبلاً می‌گذشته الان هم همان طور باشد. اگر مرغ در دسترس نیست آن را با یک ماده پروتئینی دیگر جایگزین کنید... مشهدی‌ها مگر اشکنه پیاز داغ را یادتان رفته و آن زندگی را فراموش کرده‌اید؛ مگر قرار است برنامه همان باشد که قبلاً ‌بوده است.»
امام جمعه مشهد 5 سال بعد، اساساً موضع گذشته خود را از یاد برد، شاید به این دلیل که دیگر آن دولت همسو وجود نداشت که حمایت از آن هم ضرورت داشته باشد.
او دی ماه 96 به جای توصیه مردم به تطبیق زندگی و سفره خود با شرایط جدید اقتصادی، مانند توصیه او در دولت احمدی‌نژاد، بر حق اعتراض و به خیابان آمدن آنان تأکید کرد. وی یک روز پس از تجمع مشهد گفت: «نباید شرایط به گونه‌ای باشد که کارد به استخوان مردم برسد و برای گفتن مشکلات خود وسط خیابان بیایند. متأسفانه امروز برخی مدیران و مسئولان در دستگاه‌های اجرایی حضور دارند که به فکر مشکلات مردم نیستند.»علم‌الهدی حتی در مردادماه امسال هم بار دیگر از مردم خواست به صحنه بیایند: «آنها (مسئولان) نباید تماشاچی وضع مردم باشند که مردم شب بخوابند و صبح ببینند آب خوردن‌شان دو برابر شده است. مردم  در برابر یک عده زالوصفت که سبد کالا را بر محور طلا قرار داده‌اند، پر پر می‌شوند. وقتی اینها تماشاچی شدند، شما مردم باید به صحنه بیایید.»
بوی سیاست در این سخنان مشام‌ها را می‌آزارد. به همین دلیل چنین تضادهایی در موضعگیری بیش از همه برای خود آنان و جمعیت حامی آنان مخاطره آفرین است. زیرا دوگانگی‌های غیراصولی در نهایت سبب ریزش و رنجش نیروها خواهد شد، نیروهایی که با چشم خود واقعیت یک بام و دو هوای این موضعگیری‌ها را در می‌یابند. بنابر این معلوم نیست برای این جریان اقتصاد و معیشت مردم در اولویت هست یا نیست؟

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.