به گزارش خبرنگار ایرنا، بدون شک بررسی این حوادث و رویدادها نشان می دهد که قیام خونین 15 خرداد سال 42 یکی از مهم ترین و اثرگذارترین حوادث برای شعله ور شدن انقلاب در دوران خفقان رژیم شاه بود.
از این رو است که قیام 15 خرداد را می توان سرآغاز انقلاب اسلامی ایران دانست. زیرا این اعتراض و قیام خونین منجر به شهادت جمع زیادی از مردم بی دفاع در پی اعتراض به انقلاب سفید شاه شد که با رهبری امام خمینی (ره) و افشاگری ایشان علیه اعمال شاه به وقوع پیوست و منجر شد که پایه های استبداد به لرزه درآید و تزلزلی در نظام شاهنشاهی به وجود آید.
15 خرداد ماه سال 42 انقلاب عظیم و خونبار مردم ایران در حقیقت نقطه آغاز شکوفایی، انقلاب شکوهمند و گسترده اسلامی ایران بود که مردم در این حادثه پس از سخنان امام (ره) به اعتراض و تظاهرات علیه اقدامات شاه پرداختند.
* شروع ماجرا
روز 13 خرداد سال 42 که مصادف با روز عاشورا بود، امام در مدرسه فیضیه سخنان تاریخی خود را در اجتماع گروه زیادی از مردم قم و روحانیون و هیاتهای عزادار که از تهران و سایر شهرستانها به قم آمده بودند، ایراد کردند. امام در سخنرانی خود پس از بیان فجایع دلخراش کربلا، حمله عوامل شاه به مدرسه فیضیه در روز دوم فروردین 42 را به واقعه کربلا تشبیه کرد که با شیون و زاری مردم حاضر توام شد و آن فاجعه را به تحریک اسراییل دانست و رژیم شاه را دستنشانده اسراییل معرفی کرد.
امام با غلط و مفتضح خواندن رفراندوم اصلاحات ارضی، به تبلیغات سوء رژیم اشاره کرد و زندگی ساده و بیآلایش روحانیون را با زندگی تجملاتی و پر زرق و برق شاه و دولتمردان مقایسه کرد و او را از عوامفریبی و وابستگی به بیگانگان بر حذر داشت.
در سایر شهرهای ایران نیز، وعاظ بر بالای منابر، جنایات رژیم شاه را افشا و محکوم کردند. در تهران حجتالاسلام فلسفی در مسجد ترکها و در حضور هزاران نفر از حضار در مسجد و بیرون از آن، در سخنرانی مهمی، دولت علم را در 10 ماده استیضاح کرد و آن را غیرقانونی دانست و خواستار سرنگونی آن دولت شد.
مراسم عزاداری روز عاشورا و فردای آن روز، عملا به تظاهرات سیاسی علیه رژیم شاه تبدیل شد. در تهران دستههای عزادار در حالی که تصاویر متعددی از امام در دست داشتند و شعارهایی از قبیل «خمینی خمینی خدا نگهدار تو، بمیرد بمیرد دشمن خونخوار تو»، «خمینی بت شکن ! ملت طرفدار تو، میرود میرود دشمن خونخوار تو»،«مرگ بر این دیکتاتور» و... در خیابانهای تهران به راه افتادند. عزاداران از خیابانهای مرکزی شهر عبور کرده و در مقابل کاخ شاه (کاخ مرمر) شعارهای کوبندهای سر دادند.
*حضور دانشجویان در جمع تظاهر کنندگان
دانشجویان دانشگاه تهران نیز در روز یازدهم محرم به جمع تظاهرکنندگان پیوستند و با دادن شعارهایی به نفع امام و دکتر مصدق، شور و نشاط بیشتری به تظاهرات دادند. نیروهای انتظامی و نظامی بنا بر دستور، نظارهگر تظاهرات بودند و از هر گونه درگیری با عزاداران و یا بازداشت وعاظ و روحانیون تندرو خودداری میکردند و فقط موظف به تذکر به آنها در خارج از مجلس و تهیه فهرستی از اسامی آنها بودند. رادیو نیز در روزهای تاسوعا و عاشورا در ساعات مختلف گوشههایی از مراسم عزاداری و نوحه خوانی دستههای عزاداری تهران را که خالی از رنگ و بوی سیاسی بود، پخش میکرد. این اقدام گرچه برای رفع اتهام ضد مذهبی بودن رژیم صورت گرفت اما از نظر تودههای مذهبی و مخالفان سیاسی رژیم، به عنوان عقبنشینی رژیم در مقابل روحانیت تلقی شد.
بازتاب حوادث روزهای 10 و 11 محرم (13 و 14 خرداد) چنان گسترده و عمیق بود که حتی ساواک را وادار به اعتراف کرد. در پایان روز عاشورا و در حالی که تظاهرات عزاداران در روزهای بعد نیز ادامه داشت، کارشناسان ساواک گزارش مبسوط و جامعی از بازتابها و نتایج سخنرانی امام و دیگر وعاظ تهیه کردند. ت
عزاداری مردم قم تا پاسی از شب ادامه داشت. اما پس از اینکه عزاداران به تدریج مساجد، خیابانها و کوچهها را ترک کرده و به خانههای خود بازگشتند، ماموران نظامی ساعت 30: 2 نیمه شب 12 محرم ، برابر با 15 خرداد 42 ، به دور از چشم مردم و بدون سر و صدا از دیوار منزل امام بالا رفته و وارد منزل شدند و برای یافتن ایشان، همه حیاط، اتاقها و زیرزمینها را جستوجو کردند ولی امام را نیافتند.از اینرو به ضرب و شتم تنی چند از خدمه منزل- که مانند شبهای قبل در حیاط بیتوته کرده بودند- برآمدند تا مخفیگاه امام را نشان دهند.
امام از آغاز ماه محرم تا آن شب به دلیل برگزاری مجلس روضه در منزل خود و کثرت رفت و آمد مردم، شبها را در منزل فرزندش آقا سیدمصطفی که مقابل منزل خود بود، میخوابید.
در همان هنگام امام برای ادای نماز شب از خواب برخاسته بود که سر و صدای ماموران را شنید. بلافاصله لباس پوشید و از در منزل خارج شد و خطاب به ماموران فریاد کرد:« روحا... خمینی منم!چرا اینها را میزنید؟ این چه رفتار وحشیانهای است؟ چرا مانند دزدان از دیوار به پایین میپرید؟». ماموران از بیم اطلاع مردم و احتمال درگیری با آنان به اندازهای هراسان بوده و عجله داشتند که حتی اجازه ندادند تا امام در میان راه وضو گرفته و نماز بخواند، از این رو ایشان مجبور شد تا تیمم کرده و در ماشین و در حال حرکت، نماز صبح را بهجا آورد.
امام را مستقیما به سلولی انفرادی در باشگاه افسران تهران برده و در غروب همان روز به پادگان قصر منتقل کردند.
لحظاتی پس از دستگیری امام، همسایهها با خبر شدند و چند دقیقه بعد گروه زیادی از مردم به طرف صحن مطهر حرکت کرده و به بازداشت ایشان اعتراض کردند. جمعیت زیادی در نخستین ساعات صبح روز 15 خرداد، در حالی که از دستگیری امام به شدت ناراحت بودند و شعارهای «مرگ بر شاه، درود بر خمینی»و «از جان خود گذشتیم، با خون خود نوشتیم: یا مرگ یا خمینی» سر میدادند، روانه منزل مراجع شده و سپس به دنبال حاج آقا مصطفی (فرزند ارشد امام) به طرف صحن مطهر حضرت معصومه (س) به حرکت درآمدند.
تظاهرات ادامه یافت که با مقابله شدیدتر نظامیان مواجه شد. سرانجام رژیم شاه با کشتار صدها نفر از مردم تظاهرات را سرکوب کرد. در شیراز و مشهد نیز تظاهرات وسیعی برپا شد که به درگیری با پلیس انجامید. در طول سه روز، دهها نفر از علما و روحانیون و وعاظ در تهران و شهرستانها دستگیر شدند.
پس از فرو نشستن قیام، اسدا... علم نخستوزیر، در مصاحبهای با روزنامه هرالد تریبون در روز 17 خرداد 42 تهدید کرد که امام و برخی دیگر از علما، محاکمه نظامی خواهند شد و ممکن است حکم اعدام آنها صادر شود. شاه نیز دو روز بعد در سخنرانی، بیانات امام(س) و تظاهرات مردم را به تحریک و پول بیگانگان- جمال عبدالناصر- دانست زیرا جمال عبدالناصر در آن زمان به دلیل همکاری شاه و اسراییل، روابط خصمانهای با شاه داشت.
در این راستا رسانههای رژیم ادعا کردند که شخصی به نام عبدالقیس از بیروت با هواپیما وارد فرودگاه مهرآباد شده و در گمرک مهرآباد حدود یک میلیون تومان پول از او به دست آمده و اعتراف کرده است که ناصر این پولها را برای افراد معینی در ایران فرستاده است.
این ادعا مورد انتقاد بسیاری در داخل و خارج از جمله خیلی از نشریات خارجی واقع شد و رژیم هیچ دلیل و سندی در این خصوص ارائه نکرد. چند روز پس از دستگیری امام (ره)، دهها نفر از مراجع و علمای ایران به عنوان اعتراض به دستگیری امام و اعلام پشتیبانی از وی، به تهران مهاجرت کردند. بر اثر اعتراض علما و فشار افکار عمومی، سرانجام امام پس از دو ماه بازداشت در پادگان نظامی به منزلی در شمال شهر تهران منتقل شد و تحت نظر قرار گرفت.
بی گمان وقوع حوادث و رویدادهای مختلفی از 15 خرداد سال 42 تا 12 بهمن سال 57 رخ داد که موجب اتحاد و همدلی ملت و پیروی انان از امام و سرانجام سرنگونی رژیم شاه و پیروزی انقلاب شد و در این بین افراد زیادی شهید، شکنجه و زندان شدند.
7177/6119
از این رو است که قیام 15 خرداد را می توان سرآغاز انقلاب اسلامی ایران دانست. زیرا این اعتراض و قیام خونین منجر به شهادت جمع زیادی از مردم بی دفاع در پی اعتراض به انقلاب سفید شاه شد که با رهبری امام خمینی (ره) و افشاگری ایشان علیه اعمال شاه به وقوع پیوست و منجر شد که پایه های استبداد به لرزه درآید و تزلزلی در نظام شاهنشاهی به وجود آید.
15 خرداد ماه سال 42 انقلاب عظیم و خونبار مردم ایران در حقیقت نقطه آغاز شکوفایی، انقلاب شکوهمند و گسترده اسلامی ایران بود که مردم در این حادثه پس از سخنان امام (ره) به اعتراض و تظاهرات علیه اقدامات شاه پرداختند.
* شروع ماجرا
روز 13 خرداد سال 42 که مصادف با روز عاشورا بود، امام در مدرسه فیضیه سخنان تاریخی خود را در اجتماع گروه زیادی از مردم قم و روحانیون و هیاتهای عزادار که از تهران و سایر شهرستانها به قم آمده بودند، ایراد کردند. امام در سخنرانی خود پس از بیان فجایع دلخراش کربلا، حمله عوامل شاه به مدرسه فیضیه در روز دوم فروردین 42 را به واقعه کربلا تشبیه کرد که با شیون و زاری مردم حاضر توام شد و آن فاجعه را به تحریک اسراییل دانست و رژیم شاه را دستنشانده اسراییل معرفی کرد.
امام با غلط و مفتضح خواندن رفراندوم اصلاحات ارضی، به تبلیغات سوء رژیم اشاره کرد و زندگی ساده و بیآلایش روحانیون را با زندگی تجملاتی و پر زرق و برق شاه و دولتمردان مقایسه کرد و او را از عوامفریبی و وابستگی به بیگانگان بر حذر داشت.
در سایر شهرهای ایران نیز، وعاظ بر بالای منابر، جنایات رژیم شاه را افشا و محکوم کردند. در تهران حجتالاسلام فلسفی در مسجد ترکها و در حضور هزاران نفر از حضار در مسجد و بیرون از آن، در سخنرانی مهمی، دولت علم را در 10 ماده استیضاح کرد و آن را غیرقانونی دانست و خواستار سرنگونی آن دولت شد.
مراسم عزاداری روز عاشورا و فردای آن روز، عملا به تظاهرات سیاسی علیه رژیم شاه تبدیل شد. در تهران دستههای عزادار در حالی که تصاویر متعددی از امام در دست داشتند و شعارهایی از قبیل «خمینی خمینی خدا نگهدار تو، بمیرد بمیرد دشمن خونخوار تو»، «خمینی بت شکن ! ملت طرفدار تو، میرود میرود دشمن خونخوار تو»،«مرگ بر این دیکتاتور» و... در خیابانهای تهران به راه افتادند. عزاداران از خیابانهای مرکزی شهر عبور کرده و در مقابل کاخ شاه (کاخ مرمر) شعارهای کوبندهای سر دادند.
*حضور دانشجویان در جمع تظاهر کنندگان
دانشجویان دانشگاه تهران نیز در روز یازدهم محرم به جمع تظاهرکنندگان پیوستند و با دادن شعارهایی به نفع امام و دکتر مصدق، شور و نشاط بیشتری به تظاهرات دادند. نیروهای انتظامی و نظامی بنا بر دستور، نظارهگر تظاهرات بودند و از هر گونه درگیری با عزاداران و یا بازداشت وعاظ و روحانیون تندرو خودداری میکردند و فقط موظف به تذکر به آنها در خارج از مجلس و تهیه فهرستی از اسامی آنها بودند. رادیو نیز در روزهای تاسوعا و عاشورا در ساعات مختلف گوشههایی از مراسم عزاداری و نوحه خوانی دستههای عزاداری تهران را که خالی از رنگ و بوی سیاسی بود، پخش میکرد. این اقدام گرچه برای رفع اتهام ضد مذهبی بودن رژیم صورت گرفت اما از نظر تودههای مذهبی و مخالفان سیاسی رژیم، به عنوان عقبنشینی رژیم در مقابل روحانیت تلقی شد.
بازتاب حوادث روزهای 10 و 11 محرم (13 و 14 خرداد) چنان گسترده و عمیق بود که حتی ساواک را وادار به اعتراف کرد. در پایان روز عاشورا و در حالی که تظاهرات عزاداران در روزهای بعد نیز ادامه داشت، کارشناسان ساواک گزارش مبسوط و جامعی از بازتابها و نتایج سخنرانی امام و دیگر وعاظ تهیه کردند. ت
عزاداری مردم قم تا پاسی از شب ادامه داشت. اما پس از اینکه عزاداران به تدریج مساجد، خیابانها و کوچهها را ترک کرده و به خانههای خود بازگشتند، ماموران نظامی ساعت 30: 2 نیمه شب 12 محرم ، برابر با 15 خرداد 42 ، به دور از چشم مردم و بدون سر و صدا از دیوار منزل امام بالا رفته و وارد منزل شدند و برای یافتن ایشان، همه حیاط، اتاقها و زیرزمینها را جستوجو کردند ولی امام را نیافتند.از اینرو به ضرب و شتم تنی چند از خدمه منزل- که مانند شبهای قبل در حیاط بیتوته کرده بودند- برآمدند تا مخفیگاه امام را نشان دهند.
امام از آغاز ماه محرم تا آن شب به دلیل برگزاری مجلس روضه در منزل خود و کثرت رفت و آمد مردم، شبها را در منزل فرزندش آقا سیدمصطفی که مقابل منزل خود بود، میخوابید.
در همان هنگام امام برای ادای نماز شب از خواب برخاسته بود که سر و صدای ماموران را شنید. بلافاصله لباس پوشید و از در منزل خارج شد و خطاب به ماموران فریاد کرد:« روحا... خمینی منم!چرا اینها را میزنید؟ این چه رفتار وحشیانهای است؟ چرا مانند دزدان از دیوار به پایین میپرید؟». ماموران از بیم اطلاع مردم و احتمال درگیری با آنان به اندازهای هراسان بوده و عجله داشتند که حتی اجازه ندادند تا امام در میان راه وضو گرفته و نماز بخواند، از این رو ایشان مجبور شد تا تیمم کرده و در ماشین و در حال حرکت، نماز صبح را بهجا آورد.
امام را مستقیما به سلولی انفرادی در باشگاه افسران تهران برده و در غروب همان روز به پادگان قصر منتقل کردند.
لحظاتی پس از دستگیری امام، همسایهها با خبر شدند و چند دقیقه بعد گروه زیادی از مردم به طرف صحن مطهر حرکت کرده و به بازداشت ایشان اعتراض کردند. جمعیت زیادی در نخستین ساعات صبح روز 15 خرداد، در حالی که از دستگیری امام به شدت ناراحت بودند و شعارهای «مرگ بر شاه، درود بر خمینی»و «از جان خود گذشتیم، با خون خود نوشتیم: یا مرگ یا خمینی» سر میدادند، روانه منزل مراجع شده و سپس به دنبال حاج آقا مصطفی (فرزند ارشد امام) به طرف صحن مطهر حضرت معصومه (س) به حرکت درآمدند.
تظاهرات ادامه یافت که با مقابله شدیدتر نظامیان مواجه شد. سرانجام رژیم شاه با کشتار صدها نفر از مردم تظاهرات را سرکوب کرد. در شیراز و مشهد نیز تظاهرات وسیعی برپا شد که به درگیری با پلیس انجامید. در طول سه روز، دهها نفر از علما و روحانیون و وعاظ در تهران و شهرستانها دستگیر شدند.
پس از فرو نشستن قیام، اسدا... علم نخستوزیر، در مصاحبهای با روزنامه هرالد تریبون در روز 17 خرداد 42 تهدید کرد که امام و برخی دیگر از علما، محاکمه نظامی خواهند شد و ممکن است حکم اعدام آنها صادر شود. شاه نیز دو روز بعد در سخنرانی، بیانات امام(س) و تظاهرات مردم را به تحریک و پول بیگانگان- جمال عبدالناصر- دانست زیرا جمال عبدالناصر در آن زمان به دلیل همکاری شاه و اسراییل، روابط خصمانهای با شاه داشت.
در این راستا رسانههای رژیم ادعا کردند که شخصی به نام عبدالقیس از بیروت با هواپیما وارد فرودگاه مهرآباد شده و در گمرک مهرآباد حدود یک میلیون تومان پول از او به دست آمده و اعتراف کرده است که ناصر این پولها را برای افراد معینی در ایران فرستاده است.
این ادعا مورد انتقاد بسیاری در داخل و خارج از جمله خیلی از نشریات خارجی واقع شد و رژیم هیچ دلیل و سندی در این خصوص ارائه نکرد. چند روز پس از دستگیری امام (ره)، دهها نفر از مراجع و علمای ایران به عنوان اعتراض به دستگیری امام و اعلام پشتیبانی از وی، به تهران مهاجرت کردند. بر اثر اعتراض علما و فشار افکار عمومی، سرانجام امام پس از دو ماه بازداشت در پادگان نظامی به منزلی در شمال شهر تهران منتقل شد و تحت نظر قرار گرفت.
بی گمان وقوع حوادث و رویدادهای مختلفی از 15 خرداد سال 42 تا 12 بهمن سال 57 رخ داد که موجب اتحاد و همدلی ملت و پیروی انان از امام و سرانجام سرنگونی رژیم شاه و پیروزی انقلاب شد و در این بین افراد زیادی شهید، شکنجه و زندان شدند.
7177/6119
کپی شد