به گزارش ایرنا، انگار همین دیروز بود که همگان ناباورانه یک هفته متوالی را نظاره گر سوختن تعدادی چند از جوانان رعنای این سرزمین در میان زبانه های بی رحم آتش پلاسکوی کهنسال بودیم.
هنوز داغ سوختن آتش نشانان و مغازه داران پلاسکو سرد نشده بود که بار دیگر شعله های مهیب آتش این بار ورای جغرافیای این مرز و بوم و فرسنگ ها دورتر از سرزمین مادریمان و در دل بزرگترین پهنه آبی جهان که اقیانوس آرامش می خوانند باز هم مرگ تعدادی از فرزندان این دیار را ققنوس وار به آغوش خود کشید.
تصادفی غیر مترقبه با یک کشتی چینی در آبهای اقیانوس آرام موجب شعله ور شدن کشتی نفتی ایرانی شد و لهیب گدازنده آتش بارهای سوختی کشتی که انگار خفته بودند را از خواب بیدار کرد این مواد سوختی به سان هیولایی بی رحم با همدستی مرگ و آتش ناو عظیم الجثه با تمام سرنشینانش را در خود بلعید و دل آرام ترین گستره آبی گیتی آرامگاه ابدی کشتی نشینان شد.
سال گذشته سرنشینان این نفتکش و ما و دیگران شاهد سوختن مظلومانه آتش نشانان ساختمان سراپا آتش پلاسکو بودیم، ناغافل از اینکه در سال بعد ما و دیگران لحظه لحظه و در میان اوج امید و ناامیدی مرگ سرنشینان نفتکش را در اقیانوس بیکران آرام و مایل ها دور از وطن شاهد خواهیم بود.
البته این نخستین بار نیست که عزیزانمان دور از خانه و گروهی ندای مرگ را لبیک می گویند، مرگ حتی در مقدس ترین سرزمین دنیا و در بحبوهه عبادی ترین مناسک معنوی جهان بازهم جمعی از جگرگوشه های این دیار را دور از مام میهن گلچین کرد و همین پارسال هم در آشفته بازار عراق نیز جمعی از عزاداران ایرانی به مرگ لبخند زدند.
این اولین بار نبوده و بی شک آخرین بار نیز نخواهد بود که این سرزمین خسته مرگ ناباورانه و دسته جمعی عزیزانش را شاهد باشد، این بانوی پیر دیگر تاب از دست دادن فرزندانش را ندارد.
این مادر داغدار گاهی باید پیکر بی جان جوانانش را اعماق زمین و در دل معادن بیرون بکشد، پاره ای اوقات برف برکت زا سفیر مرگ می شود و بهمن شده و ورزشکاران افتخارآفرینش را در دل کوه های سر به فلک کشیده می بلعد، برخی مواقع اجل آتشی می شود در تصادف های غیر منتظره قطارهای خزنده.
سربازان از جان گذشته اش و دانش آموزان آینده دارش طعمه برخوردهای مرگ آسای اتوبوس ها می شوند و یا بی خبر از همه جا بخاری نفتی رقص ناخوشایند آتش را در میانه کلاس برای آینده داران این مملکت به نمایش می گذارد و تعدادی از آنها را با خود همراه می سازد.
دیر سالی است که مادر پیرمان هم آغوشی ناخواسته فرزندان بیگاهنش با مرگ را نظاره گر است، بگذریم از بلایای طبیعی همچون سیل و زلزله که همیشه برخی را می بلعد و تعدادی را مجروح یا آواره و بی خانمان می کند، یا جنگی که ناخواسته بر ما تحمیل شد، یا حج نیمه تمام سال 66 حاجیان در سرزمین ابراهیم خلیل، یا هواپیمای مسافربری و ... .
صحبت از مرگ دسته جمعی عزیزانمان در سال های اخیر است، گویی که مرگ بر این سرزمین خسته خیمه زده و خیال رفتن و کوچ کردن از این دیار داغدیده را ندارد.
همین دیروز بود که همه جا و همه کس عزادار از دست رفتگان پلاسکو، معدن یورت گلستان، هفت ققنوس ایلامی پالایشگاه تهران، شهدای ترور مجلس و حرم امام (ره)، قطار مسافربری تبریز، کولبران کرد، کوهنوردان گرفتار در بهمن، اتوبوس های سربازان و دانش آموزان جنوبی، زلزله زدگان کرمانشاهی و ... بود، هنوز داغ از دست رفتن آنها تازه بود که اکنون کشتی نفتکش سراپا آتش زخم های نه چندان کهنه را تازه تر کرد.
مادر پیر و خسته اما صبورم برای تسلای دل داغدار و جگر سوخته ات واژه ها قاصر و عاجزند که برایت همدرد باشند و چشم ها نمی دانند که برای کدامین مصیبت عظمایت بگریند و سینه ها حیرانند که برای چه داغ جانگدازی ناله درون و آه جگر سوز برآرنند.
گزارش: زهرا موسوی ** انتشار دهنده: حسن کهزادیان
7172/6119
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.