در این مطلب آمده است: این روزها در حالیکه کشاورزان دره شهری، دهلرانی، مهران و آبدانان از به بار نشستن گندم مزارع خود شاکر و شادمان هستند اما قصه آتش زدن و آتش گرفتن گندمزارها و دشت های طلایی بغضی غریب بر گلوی مادر طبیعت نشانده و ناله و ضجه های موجودات زمین و همه دردمندان را به همراه داشته است.
سال های زیادی است که بعد از برداشت گندم به جای دشت های طلایی و زیبا و بقایای ساقه های گندم زارها شاهد سیاهی و سوختن هستیم سوختنی که قلب زمین را به درد می آورد، کرم ها و حشرات، لانه های پرندگان، بذر گیاهان بومی، لایه های مغذی خاک را با خودش به فنا می برد و هوای گرم را گرم تر و دامداران را ناامید و مضطرب و ناامنی و ناآرامی را در آبادی ها و کشتزارها به همراه دارد.
این روزها صدای سوختن و نابودی کشتزارها بلندتر از هر صدایی شده است، صدای سوختن کشاورزانی که در حال نجات ثمره زحمت 9 ماهه خود بودند و در نهایت به جای برداشت محصول در بیمارستان امام شهر ایلام بستری شدند، صدای سوختن لانه های پرنده و خزنده، صدای سوختن حشرات، جیرجیرک ها، کفش دوزک ها که مراقب خاک و طبیعت مان هستند و صدای سوختن قلب مادر طبیعت این روزها بیشتر از همیشه به گوش می رسد.
این روزها به جای دیدن دشت های طلایی و بقایای زیبای کشتزارهای گندم، دامداری را دیدم که سراسیمه برای نجات کاه هایی که با زحمت جمع کرده بود به دل آتش زد و آن دیگری از اضطراب این که نکند زبانه های آتش به مزرعه اش برسد با پاهای برهنه در حالیکه دست ها و صورتش با زبانه های آتش گره خورده بود به دل آتش زد، آتشی که برخی اراذل و اوباش برافروخته اند.
آنهایی که درد زندگی، درد طبیعت را نمی دانند، آنهایی که بذر سیاهی و تیرگی، بذر ناامیدی و ناامنی را در کشتزارها می کارند و این در حالی است که در مقابل صدای دردناک سوختن، خیلی ها گوش هایشان را گرفته اند و یا سکوت می کنند.
شاید برخی ها دیروز و امروز می گفتند باید فرهنگ سازی کرد اما فرهنگ سازی در این زمینه زمانی مناسب است که گفته می شد کشاورزان برای کشت دوباره خود به سوزاندن کاه و کلش دست می زنند و باید آنها را آموزش داد و آگاه کرد.
اما این روزها کار از فرهنگ سازی گذشته است چرا که سوزاندن صدها هکتار از کشتزارها و گندم زارهای استان ایلام به ویژه در شهرستان دره شهر نمی تواند اقدامی اتفاقی یا به انگیزه کاشتن مجدد باشد بلکه به نظر می رسد که این اقدامی علیه آرامش، امنیت و منابع ملی و طبیعی کشور است که باید تدبیری برای آن اندیشید.
باید مردم و مسئولان و سازمان های مردم نهاد در کنار قوه قضاییه، نیروی انتظامی هر چه سریعتر پاسخی محکم به این دست اقدامات خصمانه دهند که اگر دیر بجنبیم امید خیلی از دامداران و کشاورزان به عنوان کلیدی ترین عنصر تولید ناامید می شود.
سال های زیادی است که مسئولان نظام هوشمندانه از پدافند غیر عامل می گویند اما سوال این است که این همه گفتن از پدافند غیر عامل و برگزاری همایش ها و سمینارها چرا در عمل هیچ اقدامی علیه اراذل و اوباش، علیه بر هم زنندگان امنیت و آرامش ملی، علیه دشمنان منابع ملی، علیه دشمنان طبیعت انجام نمی دهیم و دست روی دست گذاشته ایم و صدای سوختن زمین و خاک و آبادی، صدای ناله های زمین را می شنویم اما چشم و گوش مان را به روی همه این دردها بسته ایم.
صدها هکتار از گندم زارها و بقایای کشتزارهای گندم استان ایلام هر ساله در حالی در آتش می سوزد که خلا قوانین پیشگیرنده و تنبیهی علیه آتش زنان جان و مال و امید و آرامش مردم همچنان وجود دارد و سوال این است که آیا نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی و مسئولان استان ایلام تدبیری برای جلوگیری از سوزاندن کشتزارها اندیشیده اند یا نه؟
منبع: پایگاه خبری تحلیلی ویرا
6033
سال های زیادی است که بعد از برداشت گندم به جای دشت های طلایی و زیبا و بقایای ساقه های گندم زارها شاهد سیاهی و سوختن هستیم سوختنی که قلب زمین را به درد می آورد، کرم ها و حشرات، لانه های پرندگان، بذر گیاهان بومی، لایه های مغذی خاک را با خودش به فنا می برد و هوای گرم را گرم تر و دامداران را ناامید و مضطرب و ناامنی و ناآرامی را در آبادی ها و کشتزارها به همراه دارد.
این روزها صدای سوختن و نابودی کشتزارها بلندتر از هر صدایی شده است، صدای سوختن کشاورزانی که در حال نجات ثمره زحمت 9 ماهه خود بودند و در نهایت به جای برداشت محصول در بیمارستان امام شهر ایلام بستری شدند، صدای سوختن لانه های پرنده و خزنده، صدای سوختن حشرات، جیرجیرک ها، کفش دوزک ها که مراقب خاک و طبیعت مان هستند و صدای سوختن قلب مادر طبیعت این روزها بیشتر از همیشه به گوش می رسد.
این روزها به جای دیدن دشت های طلایی و بقایای زیبای کشتزارهای گندم، دامداری را دیدم که سراسیمه برای نجات کاه هایی که با زحمت جمع کرده بود به دل آتش زد و آن دیگری از اضطراب این که نکند زبانه های آتش به مزرعه اش برسد با پاهای برهنه در حالیکه دست ها و صورتش با زبانه های آتش گره خورده بود به دل آتش زد، آتشی که برخی اراذل و اوباش برافروخته اند.
آنهایی که درد زندگی، درد طبیعت را نمی دانند، آنهایی که بذر سیاهی و تیرگی، بذر ناامیدی و ناامنی را در کشتزارها می کارند و این در حالی است که در مقابل صدای دردناک سوختن، خیلی ها گوش هایشان را گرفته اند و یا سکوت می کنند.
شاید برخی ها دیروز و امروز می گفتند باید فرهنگ سازی کرد اما فرهنگ سازی در این زمینه زمانی مناسب است که گفته می شد کشاورزان برای کشت دوباره خود به سوزاندن کاه و کلش دست می زنند و باید آنها را آموزش داد و آگاه کرد.
اما این روزها کار از فرهنگ سازی گذشته است چرا که سوزاندن صدها هکتار از کشتزارها و گندم زارهای استان ایلام به ویژه در شهرستان دره شهر نمی تواند اقدامی اتفاقی یا به انگیزه کاشتن مجدد باشد بلکه به نظر می رسد که این اقدامی علیه آرامش، امنیت و منابع ملی و طبیعی کشور است که باید تدبیری برای آن اندیشید.
باید مردم و مسئولان و سازمان های مردم نهاد در کنار قوه قضاییه، نیروی انتظامی هر چه سریعتر پاسخی محکم به این دست اقدامات خصمانه دهند که اگر دیر بجنبیم امید خیلی از دامداران و کشاورزان به عنوان کلیدی ترین عنصر تولید ناامید می شود.
سال های زیادی است که مسئولان نظام هوشمندانه از پدافند غیر عامل می گویند اما سوال این است که این همه گفتن از پدافند غیر عامل و برگزاری همایش ها و سمینارها چرا در عمل هیچ اقدامی علیه اراذل و اوباش، علیه بر هم زنندگان امنیت و آرامش ملی، علیه دشمنان منابع ملی، علیه دشمنان طبیعت انجام نمی دهیم و دست روی دست گذاشته ایم و صدای سوختن زمین و خاک و آبادی، صدای ناله های زمین را می شنویم اما چشم و گوش مان را به روی همه این دردها بسته ایم.
صدها هکتار از گندم زارها و بقایای کشتزارهای گندم استان ایلام هر ساله در حالی در آتش می سوزد که خلا قوانین پیشگیرنده و تنبیهی علیه آتش زنان جان و مال و امید و آرامش مردم همچنان وجود دارد و سوال این است که آیا نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی و مسئولان استان ایلام تدبیری برای جلوگیری از سوزاندن کشتزارها اندیشیده اند یا نه؟
منبع: پایگاه خبری تحلیلی ویرا
6033
کپی شد