حجتالاسلام احمد مازنی - نماینده مردم تهران مجلس شورای اسلامی - معتقد است که «چهار سال مدت زیادی برای آواربرداری نیست. دولت در این مدت هم آواربرداری کرده و هم زمین را برای برداشت مستعد کرده اما یک دوره چهار ساله دیگر نیاز است که هم خرابیها برداشته شود و هم اهالی فرهنگ مجال بیشتری پیدا کنند.»
به گفته این فعال اصلاحطلب، «حسن روحانی در چهار سال گذشته تلاش کرد در کنار توجه به خطوط قرمز، اسلام و نظام و مسائل امنیتی، حوزه فرهنگ را از برخورد سرهنگی دور کند و امنیت فرهنگی ایجاد کند.»
آنچه در زیر میخوانید، ارزیابی اجمالی دیدگاههای فرهنگی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری و عملکرد دولت یازدهم در حوزه فرهنگ در گفت و گو با احمد مازنی است:
- ارزیابی شما از شعارهای کاندیداها در حوزه فرهنگ چیست و چه تفاوتی بین دیدگاههای نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در این زمینه وجود دارد؟
یکی از مسائلی که در مورد نامزدهای محترم جریانات سیاسی مطرح است، رویکردهای فرهنگی این جریانات است. اصلاحطلبان و جریان معتدل بر امنیت فرهنگی تاکید دارند در حالیکه رویکرد جریان مقابل، فرهنگ امنیتی است. در فرهنگ امنیتی به نوعی مردم را به گروههای مذهبی و غیرمذهبی، ارزشی و غیرارزشی یا حزباللهی و غیرحزباللهی تقسیم میکنند که از نظر قرآن این یک نگاه، فرعونی است. فرعون مردم را به گروههای مختلف تقسیم میکرد و از تفرقه مردم استفاده میکرد. در نگاه فرهنگ امنیتی با مردم قیممآبانه برخورد میشود گویی ما مربی و مردم شاگرد ما هستند. در نگاهی که فرهنگ امنیتی حاکم است، از گشت ارشاد برای حل مشکل عفاف و حجاب استفاده میشود. در نگاه امنیتی به فرهنگ، از شلاق و زندان و حبس و برخورد قضایی برای حل مشکلات فرهنگی استفاده میکنند ولی وقتی امنیت فرهنگی حاکم باشد، فرهنگ را به اهالی فرهنگ میسپارند و به جای نگاه سرهنگی، نگاه فرهنگی دارند و متخصصین و کارشناسان این رشته را در نظر میگیرند، به مردم اعتماد دارند و بر اساس اعتماد به مردم و باورهای دینی و اعتقادات ملی و بر اساس اینکه مردم را صغیر نمیدانند و آنها را صاحب عقل، خرد و تشخیص میدانند، ظرفیتهای فرهنگی برای مردم تعریف میکنند و خود مردم در سبد نیازهای روزمره از کالاهای فرهنگی دلخواه استفاده میکنند.
- فکر میکنید تفاوت این دو نگاه چطور بروز و ظهور مییابد و قابل تشخیص است؟
نگاه قیممآبانه به حوزه فرهنگ که فرهنگ امنیتی را در دستور کار دارد فکر میکند بیتالمال مثل رسانه ملی باید آن چیزی را تولید کند که خودش میپسندد و پسندِ مردم برایش مهم نیست. به همین دلیل ما شاهد هستیم که فیلمها و سریالها در شبکههای مختلف سیما کمتر فضای شادی دارند زیرا برداشت غلطی از انقلاب اسلامی صورت گرفته و استفاده غلطی از قرآن و معارف میشود که گویی باید برای مردم فقط فضای غم و اندوه و گریه را فراهم کرد. این فیلمها یا در بیمارستان و قبرستان یا در دعوا و نزاع و درگیری است، در حالیکه مردم به شادی و نشاط نیاز دارند و وقتی برنامهای نشاطآور مثل خندوانه پخش میشود منتظرند این برنامه را ببینند.
نگاهی که به امنیت فرهنگی توجه دارد، معتقد به تولید فیلم و سریال شاد است و سینما را محلی برای تفریح و سرگرمی مردم میداند. این نگاه میخواهد فضای امید در جامعه وجود داشته باشد و اگر کسی وارد سینما میشود با اشک و گریه از آن بیرون نیاید.
- عملکرد دولت و شخص آقای روحانی در چهار سال گذشته در حوزه فرهنگ چطور بوده است؟
آنچه آقای روحانی در چهار سال گذشته انجام داد این بود که تلاش کرد در کنار توجه به خطوط قرمز، اسلام و نظام و مسائل امنیتی، حوزه فرهنگ را از برخورد سرهنگی دور کند و امنیت فرهنگی ایجاد کند. متأسفانه برخی برخورد با آثار فرهنگی را به صورت سیاسی و به عنوان ابزار میبینند. ببینید در دوره آقای احمدینژاد در مشهد چه تعداد کنسرت برگزار شده، اما نه صدایی از امام جمعه مشهد و نه مقامات دیگر در اعتراض به این امر دیده نشد در حالیکه در دوره آقای روحانی کنسرت را به عنوان یک رفتار غلط و انحرافی و با تعابیر موهن از تریبون نماز جمعه تعطیل کردند و فرمان حکومتی در خراسان صادر کردند و خطاب به مردم گفتند اگر کنسرت و بیبندوباری میخواهید از مشهد بروید، گویی در استانهای دیگر بیبندوباری آزاد است.
اگر جامعه علاقهمند است فضای تنفسی در حوزه فرهنگ، موسیقی و سینما فراهم کند و جامعه امنیت و آزادی فرهنگی را احساس کند باید عقلانیت حاکم بر دولت تداوم یابد اما اگر غیر از این میخواهد، همان تجربهای است که در دوره هشتساله سالهای 84 تا 92 تجربه کردیم که فضای امنیتی بر حوزه فرهنگ حاکم بود.
- با توجه به عملکردهای نادرست صورت گرفته در دولتهای نهم و دهم در بخشهای مختلف کشور از جمله در حوزه فرهنگ، دولت یازهم چطور برای جبران آنها حرکت کرده است؟
در دوره چهار سال گذشته به نظر آقای روحانی هم در حوزه سیاسی و هم در حوزههای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مشغول آواربرداری بود. تمام چشمههایی که رودهایی از آنها به روی ملت جاری بود با موانعی بسته شده بود و سوءتدبیر در سیاستهای داخلی و سوءنیت خارجی مشکلاتی را ایجاد کرده بود. دولت آقای روحانی از همه عرصهها از جمله در حوزه فرهنگ آواربرداری کرد و سعهصدری در مقابل انتقاد و تخریب نشان داده شد تا فضایی فراهم شود که کتاب، فیلم و هنر در زندگی مردم در تفسیر واقعیاش جریان پیدا کند و هنرمند در حوزه هنرحرف بزند نه اینکه بیهنران وارد شوند. باید فضایی باشد که جریانهای مختلف هنری با سبکهای مختلف و علایق و دیدگاههای متنوع خود را عرضه کنند پس از برجام سرزمین ایران آماده کاشت، داشت و برداشت شده و به مدیران عاقل و خردمند نیاز دارد کسانی که در چارچوب اندیشه امام (ره)، سیاستهای ابلاغی رهبری اعتدال هاشمی و نجابت خاتمی باشند.
- به نظر شما، به عنوان یک تحصیلکردۀ حوزه، آیا اندیشههای امام (ره) و انقلاب اسلامی، با نیازهای مردم در عرصه فرهنگ مغایرت دارد؟
در حوزه فرهنگ آنچه از اندیشه امام (ره) در حوزه موسیقی، سینما و هنر وجود دارد مشخص است امام (ره) در اولین نطق خود در بهشت زهرا سینما را یکی از دغدغههای خود معرفی کردند و گفتند با سینما و مظاهر تمدن مخالف نیستیم. همچنین دو بار موسیقی زنده با ابزار و آلات موسیقی در حضور ایشان اجرا شده لذا اندیشه امام (ره) در حوزه هنر روشن است و سیاستهای رهبری نیز آن چیزی است که ابلاغ و تبدیل به قانون میشود پس ما نباید فراتر از قانون عمل کنیم. ما نیازمند روش اعتدالی هستیم و باید همه ظرفیتها را در نظر بگیریم و حساسیت و نگرانی مراجعه و نیاز جامعه را مورد توجه قرار دهیم. مردم ما هم سینما میخواهند، هم مجالس مذهبی، هم فضای شاد میخواهند و هم مجالس سوگواری اهل بیت (ع) اما هر کدام باید در جای خودش وجود داشته باشد و به نیازهای مردم توجه شود که اینها در روش اعتدالی ممکن است و روشهای افراطی و تفریطی به نیاز مردم پاسخ نمیدهد.
- برخی معتقدند که دولت یازدهم در برخی عرصهها از جمله در حوزه فرهنگ باید بهتر از اینها ظاهر میشد. نظر شما در اینباره چیست؟
چهار سال مدت زیادی برای آواربرداری نیست. دولت در این مدت هم آواربرداری کرده و هم زمین را برای برداشت مستعد کرده اما یک دوره چهار ساله دیگر نیاز است که هم خرابیها برداشته شود و هم اهالی فرهنگ مجال بیشتری پیدا کنند. من به عنوان دوستدار حوزه فرهنگ از آقای روحانی تقاضا میکنم در دولت دوازدهم به فرهنگ توجه بیشتری نشان دهند که اگر اینگونه باشد ما در حوزههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هم با مشکلات کمتری مواجه خواهیم بود.
ما طی این سالها از بازی باخت - باخت سال 88 در حوزه سیاست که بر حوزه اجتماعی و فرهنگی هم تاثیرگذاشت به بازی برد - برد در سال 92 رسیدیم. از جمله شخصیتهای مورد توجه مردم و دولت آقای روحانی، شخص استاد شجریان بود. خوشبختانه ایشان از خارج از کشور آمدند و اکنون در ایران زندگی میکنند. همچنین به دلیل کسالت ایشان وزارت بهداشت در منزلشان شرایط درمان را فراهم کرد. ایشان تاکید دارد که فردی فرهنگی است و دغدغه فرهنگ و هنر دارد و به شدت از اینکه از ایشان به عنوان ابزار حوزه سیاست استفاده شود گریزان بوده و هست.
در طول سالهای 88 تا 92 اتفاقاتی برای خیلیها افتاده و بعضیها متهم به بیبصیرتی شدهاند اما هرچه جلوتر میرویم مشخص میشود که چه کسی بی بصیرت بوده است. استاد شجریان هم در سال 88 همانند برخی از مردم نگرانی خود را ابراز کرد و حرفی زد و نظراتی داد. این شخصیت بزرگ، سرمایه فرهنگ ایران است و ما نباید از ایشان غافل شویم.
یکی از ایراداتی که همه هنرمندان به رسانه ملی دارند این است که آثار هنریشان بدون اجازه آنها و بدون رعایت حقوقشان پخش میشود و هیچکس هم پاسخگو نیست. در چنین شرایطی استاد شجریان گفته بود که نمیگذارم آثارم پخش شود. گاهی هم کسانی که از این آثار هنری در صداوسیما استفاده میکنند سهم درستی از موسیقی و هنر ندارند و بعضاً نحوه پخش اثر به گونهای است که برداشت دیگری از آن میشود. مجموع این بیمهریها رفتار غیرکارشناسی و غیرحرفهای و عدم رعایت حقوق افراد موضوعی است که هنرمندان به آن اعتراض دارند.
من از آقای روحانی تقاضا میکنم در دولت یازدهم فضایی را فراهم کنند که از ظرفیت شخصیتهای برجستهای از جمله شجریان و ناظری که در انقلاب و دفاع مقدس اثر مثبتی داشتند بیشتر در حوزه فرهنگ و هنر استفاده کند.