«امام خمینی (س) که "نه" گفتن وی لرزه بر اندام شرق و غرب میانداخت وقتی از پزشک نحوهی مصرف دارو و یا رعایت امر خاصی را میشنید به آرامی میپذیرفت. »
به گزارش جماران، دکتر سید حسن عارفی، پزشک معالج امام خمینی در خاطره ای از امام دربارهی اهمیتی که ایشان برای سخن و جایگاه یک پزشک قائل بودند، میگوید: «حضرت امام اهمیت زیادی به دستورات پزشک میدادند و در انجام موارد تجویز شده بسیار دقیق بودند». ابرمردی که "نه" گفتن وی لرزه بر اندام شرق و غرب میانداخت وقتی از پزشک نحوهی مصرف دارو و یا رعایت امر خاصی را میشنید به آرامی میپذیرفت. حضرت امام از محدود شدن و وابسته بودن بسیار ناراحت میشدند. ولی وقتی مطالب به صورت مستقل برایشان توضیح داده میشد، به آسانی میپذیرفتند و در رعایت موارد پذیرفته شده دقیق بودند. گاه این پذیرش برایشان تلخ بود، معهذا به عنوان یک دستور طبی مراعات میکردند.
روزی ایشان مراحل نقاهت بعد از یک انفارکتوس را میگذراندند و میخواستند قدم زنان از حیاط کوچک بیمارستان به حیاط منزل وارد شوند. در مسیر راه چند پله و یک شیب وجود داشت که در آن شرایط رفتن ایشان بدون کمک صلاح نبود و ضرورت داشت با صندلی چرخدار از آن قسمت عبور کنند. اطرافیان صندلی چرخدار را در اطراف آماده کرده بودند. امام از نشستن روی صندلی چرخدار خوششان نمیآمد و به خصوص در آن مرحله از نشستن روی آن خودداری نمودند و اصرار اطرافیان هم بیتاثیر بود. همراهان از من که با فاصلهای دورتر ایستاده بودم کمک خواستند. وقتی به ایشان نزدیک شدم فرمودند چه کسی میگوید که باید سوار صندلی چرخدار شوم، من حالم خوب است. به آرامی عرض کردم من به عنوان پزشک میگویم که ضرورت دارد حضرت امام این قسمت از راه را خودشان نپیمایند. در حالی که از شنیدن این موضوع خشنود نبودند، علیرغم میل خود روی صندلی چرخدار نشستند و من حالت عدم رضایت را در چهره مبارکشان میدیدم. زمزمه عتاب آلودی هم بر لب داشتند که شاید حاکی از آن بود که پیمودن این راه که مشکل نیست و از کجا میدانید که برایم خطرناک است، معهذا دستور پزشک را پذیرفتند و در صندلی چرخدار آرام گرفتند و من هم زمزمه میکردم که هرگونه عتابی را به جان و دل خریدارم به شرط آنکه وجود مبارک امام محفوظ بماند و البته امام با نگاه مهربان دقایق بعد خود فهماندند «تو وظیفهی خود را انجام بده».
ایجاد حس اعتماد به نفس
عظمت حضرت امام گاه باعث میشد که پزشکان به خصوص در برخوردهای اول نتوانند آنچه را که به عنوان پزشک و بیمار مطرح است به راحتی انجام دهند، ولی رفتار خود حضرت امام به صورت احترام به پزشک گوش سپردن آرام به حرفهای وی و توجه به دستورات طبی و سوالهای کوتاه و مشخص کننده، ضمن ایجاد جو مناسب باعث تقویت حس اتکا به نفس پزشک و عادی نمودن روابط متقابل پزشک و بیمار میشدند به نحوی که پس از مدت کوتاهی این ارتباط به صورت برخوردی راحت و مطمئن درمیآمد و دستورات و کارهای پزشکی به صورت منطقی و بدون تاثیرپذیری از ابهتی که بر این ارتباط سایه افکنده بود؛ صورت می پذیرفت.
قدرشناسی حضرت امام
حضرت امام بسیار قدرشناس بودند، هر بار که قسمتی از وظایف گروه پزشکی برایشان انجام میشد، گرچه انجام وظایف از روی عشق و علاقهی عمیق همکاران بود و به آن کارها افتخار میکردند و میدانستند که هرگونه تلاش آنها در واقع با استعانت از خداوند در راه حفظ وجودی بوده که قلب امت جهانی اسلام برای وی میتپد، معهذا هرچند گاه امام با جملهای آتش به جانمان میزدند به این مضمون که:«خیلی به شما زحمت دادم»،«باعث زحمت شما هستم» و «باعث دردسر شما هستم». بیان این جملات به خصوص در مواردی که حالشان نامناسب تر میشد و دقت و پیگیری بیشتری از جانب پزشکان را ایجاب میکرد، بیشتر تکرار میشد و با شنیدن آن اشک در چشم پزشکان حلقه میزد.