به گزارش ایرنا، شانزدهمین همایش تجلیل از خیرین البرزی و تجلیل از خانواده های اهدا کننده اعضای مرگ مغزی ها در کرج در حالی برگزار شد، گوشه های چشمان اگرچه اشک بار بود اما نشان از امید جاودانه داشت، خانواده هایی که مرگ عزیزانشان ، فرشته نجات بسیاری شده بود.
با اینکه گوشه ای از سالن نشست با اندوه پدران و مادران عزیز از دست داده همراه بود اما در گوشه دیگری کسانی به چشم می خوردند که در کالبدی تازه متولد شده بودند ، تولدی که با معنویت عجین شده و گویی فرشته ای ثنا گوی کسی است که عضو اهدایی اش در بدن دارد.
خانواده هایی که جوان هایشان یا پدر و مادر هایشان آسمانی شده بودند و جسم زنده این عزیزان را در قالب دیگران می دیدند.
بی آنکه جمله ای رد و بدل شود، با گریه هایشان، اشک هایمان سرازیر می شد، می گفتند اگر یک بار دیگر این اتفاق بیفتد باز هم اعضایشان را اهدا می کنیم و باز هم به همنوعان جان دوباره می بخشیم.
داغ از دست دادن هنوز زنده است و هیچ وقت از بین نمی رود، اما در این میان تنها چیزی که تسلی شان می دهد این است که قلب عزیزانشان هنوز می تپد.
فرزند جوان خانواده صفری، زمانی که از خانه برای کسب مال حلال خارج می شد، گمان نمی کرد این آخرین خداحافظی اش باشد، مادر با چشمان امیدوار فرزندش را راهی کرد بی آنکه بداند دیگر بازگشتی در کار نیست، قاسم جوان از ساختمان بلند محل کارش به زمین سقوط کرد، چه کسی باور می کرد که جوان رشید این گونه در یک چشم برهم زدن آسمانی شود.
پشت دراتاق های بیمارستان، پزشکان تشخیص دادند، قاسم مرگ مغزی است و دیگر نمی تواند برگردد، سخت بود برای پدر و مادری که آرزوی عروسی فرزند برومندشان را داشته اند، سخت بود و دردناک، اما دست تقدیر این گونه خواسته بود تا قاسم فرشته شود، دست تقدیر خواسته بود تا از وجود قاسم، 7 قاسم دیگر جان دوباره بگیرند.
پدر و مادرش باور ندارند رفتن سرو بلند قامت شان را، اما پذیرفتند که حالا که فرزندانشان دیگر بر نمی گردد، قاسم های دیگری را زنده کنند، قاسم زمانی به آغوش خاک رفت که جسم اش جان 7 نفر را نجات داد، اگر چه فرزند جوان آسمانی شد، اما امروز قلب اش در سینه دیگری می تپد، قاسم زنده است، تا زمانی که قلب اش بتپد زنده است و زنده خواهد ماند.
فرزند کوچک نور محمد رهنما، پدری که دچار سکته مغزی شده بود، در نگاهی به عکس پدر که حالا جان چند نفر را نجات داده گفت: پدرم رفت، اما می دانم که خوشحال است، چون می داند که 3 نفر با رفتن اش زنده شدند اگر چه من بی پدر ماندم، اگر دیدمشان نمی دانم که چه حرفی بزنم، اما می دانم که قلب پدرم همچنان می زند.
مادر بهناز 21 ساله، دختر زیبایی که در خواب آسمانی شد، گریه امانش نمی داد، بریده بریده سخن می گفت، فرزندش را با یتیمی بزرگ کرده بود، گمان نمی کرد که یک شب در خواب این گونه آرام دلش تمنای پدرش را بکند و بی خبر پر بکشد، زمانی که دانست عروس جوانش دیگر بر نمی گردد، سخت و وحشتناک بود، بی قرار و ناآرام تنها التماس می کرد بهنازم را برگردانید، اما ....
در بهت و ناباوری زمانی که فهمید بهناز، دچار مرگ مغزی شده اگر چه سخت بود اما اعضای فرزندش را اهدا کرد تا روح بهناز بیشتر از همیشه آرام و با لبخند دنیا را ترک کند، مادر اگر چه داغداراست اما از اینکه به 3 نفر دیگر جان دوباره بخشیده، پشیمان نیست، تنها یک چیز را می خواهد، آن کس که قلب بهناز هم اکنون در سینه اش می تپد را ببیند و با شنیدن ضربان قلبش، بداند که دخترش زنده است.
قاسم، بهناز، نور محمد و خیلی از فرشته های آسمانی محفل دیشب، اگر چه شاید جسم شان در میان جمع نبود، اما گرمای وجودشان همه جا حس می شد، همه باور داشتند که زنده اند، لبخندی که بر گوش لب آنان که جان دوباره یافته بودند خود گواه این واقعیت بود که زنده اند و زنده خواهند ماند.
امروز رضا 28 ساله که سال ها به دلیل از دست دادن کلیه هایش، تحت دیالیز قرار می گرفته، دیگر درد نمی کشد، دیگر ساعت ها در صف دیالیز نمی ایستد، با پیوند کلیه از جوانی دیگر توانسته حیاتی دوباره یابد و تنها آرزوی اش دعای خیر برای جوانی است که با گذاشتن تکه ای از وجود خود آسمانی شده است.
مینا 35 ساله اگر چه هنوز ماسک بر صورت دارد و در دوران نقاهت بعد از پیوند به سر می برد، اما با چشمان گریان تنها جمله ای که می گوید این است که نمی دانم قلب چه کسی درون سینه ام است، اما آنچنان این قلب پر مهر است که از گرمایش، تمام وجودم را عشق فرا گرفته است.
مسئول انجمن حمایت از بیماران کلیوی استان البرز در گفت وگو با خبرنگاران اظهار داشت: این انجمن از سال 79 در کرج با هدف حمایت از بیماران کلیوی بدون هیچ بودجه دولتی و تنها با کمک خیرین تشکیل شده است.
مجید کرمی افزود: بیمار کلیوی و هر فردی که دچار نارسائی کلیوی است، یک روز در میان باید 4 ساعت زیر دستگاه دیالیز قرار گیرد، صرف نظر از هزینه های بالای درمانی، دیالیز در پروسه زمانی مشکلات زیادی از جمله اینکه دیگر فرد قادر به کار کردن نیست و ناتوان می شود را ایجاد می کند.
وی اضافه کرد: هزینه پیوند کلیه بسیار گران است و بسیاری از این افراد به دلیل نداشتن بضاعت مالی، قادر به پرداخت این هزینه نیستند و ناچارند سال ها رنج دیالیز را بر دوش بکشند، این در حالی است که اگر از افرادی که دچار مرگ مغزی شده اند، این پیوند صورت گیرد، هیچ گونه هزینه ای برای این افراد در برندارد.
کرمی گفت: این انجمن صرف نظر از کمک به بیماران کلیوی، به دنبال این است که فرهنگ اهدای عضو را در کشور و استان بیشتر از همیشه ترویج دهد.
وی بیان داشت: یک هزار و 400 بیمار کلیوی و پیوندی در کرج به سر می برند که از این تعداد 250 بیمار در نوبت پیوند قرار دارند.
وی ادامه داد: با اقدامات صورت گرفته موفق شدیم از رمضان سال گذشته تاکنون 31 پیوند را از مرگ مغزی ها در استان البرز انجام دهیم ، هدف ما این است که این فرهنگ بیش از همیشه جا بیفتد تا کمتر پیوند از زنده به زنده داشته باشیم.
کرمی افزود: فردی که دچار مرگ مغزی می شود، زمان زیادی برای پیوند ندارد و اگر این زمان از دست برود دیگر نمی توان کاری کرد، این در حالی است که اگر فرهنگ اهدای عضو در جامعه جا بیفتد، روند پیوند سرعت بیشتری گرفته و جان های زیادی را می توان نجات داد.
مسئول انجمن حمایت از بیماران کلیوی البرز در بخش دیگری از سخنان خود به پیشگیری برای جلوگیری از نارسایی های کلیوی اشاره کرد و گفت: بیماری کلیوی یک بیماری خاموش است و تا 80 درصد علایم بروز نمی کند، بهترین راه برای پیشگیری این است که هر فرد در سال یک بار آزمایش های لازم را انجام داده تا از سلامت خود مطمئن شود.
7414/ 6155
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.