به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین از استان اردبیل، رانندگان ارابههای مرگ میرانند و مرگ را فرا میخوانند.خودروهای سبک و سنگین ترانزیتی، ترابری و اتوبوسهای بیابانی روزانه و شبانه در این جادهها در حال تردد هستند و اخبار حاکی از آن است که حادثه خبر نمیکند. هیچ سانحه رانندگی شبیه هم نیست و مرگ تنها وجه مشترک آنهاست.
سال ۸۵ بود که خودروی ابراهیم پیرنعمتی در گردنه لنگان واژگون شد و نماینده اسبق اردبیل در سانحهای رانندگی درگذشت. پیش و پس از تصادف مرگبار پیرنعمتی در جاده، صدها نفر در همین جادههای استان مرگی ارزان داشتهاند. سه سال بعد با حذف گردنه مخوفِ لنگان در گرمی؛ یک تصور خوش بینانه در حال پاک کردن ردِ خون از جادههایی مرگآفرین بود. اما سرچم و سربند دو رقیب نوظهور در شمال و جنوب استان شدند که خط بطانی بر همه تصورات ما از مرگ در جادهها کشیدند. آمار مرگ در جادههای استان به شکل فزایندهای افزایش یافت.تصادفات خونین در جادههای ما بارها اتفاق افتاد و گویی داستان تصادفات جادهای، هنوز ژانری ناتمام دارد.
سرچم هرچند که عمر مسافرت به پایتخت را کوتاه میکند؛ اما گاه دست مسافر را هم از دنیا کوتاه میکند. دو تصادف مرگبار در سرچم جان صادق حضرتی، پزشک خوشنام اردبیلی و احدالله محمدی داور خوشاخلاق فوتبال را ناباورانه گرفت. همین مرگها با اشخاصی کمترشناخته شدهتر در همسایگی ما بارها تکثیر شدهاند. «ماراتن ارابههای مرگ» و «فوبیای تصادفات جادهای» قصه ناتمامی دارد.
قریب به ۲۷۷ هزار نفر انسان در جادههای کشور در ده سال گذشته جان خود را خیلی راحت و البته کاملا بیمورد از دست دادهاند. قریب به چهار میلیون نفر هم در این تصادفات زخمی شدهاند. تلفات سوانح رانندگی، در ایران هشت و نیم برابر آلمان است و از کشور سیرالئون در این زمینه کمی آمار بهتری داریم! اینجا صحبت از یک فاجعه است و متاسفانه در این میان اردبیل در دو سال گذشته آمار ناراحت کنندهای داشته است.
تصادفات زیاد در یک جاده، اعتماد را از رانندگان میرباید. هنوز با تغییراتی که برای اصلاح نقاط حادثهخیر صورت گرفته؛ اما جاده همچنان ناامن است و قربانی میگیرد. اینکه تصادفات خونین در جادههای استان محصول نقصان راههاست؛ این روزها بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. چندی پیش محمد فیضی، نماینده مجلس در بخشی از نطق میان دستور خود، عبارت «قتلگاههای ارتباطی» را در تشریح غیراستاندارد بودن جادهها بکار برد. شکور پورحسین هم سوال ملی از وزیر راه و شهرسازی در خصوص وضعیت نامناسب راههای مواصلاتی پارسآباد طرح کرده است. اینکه این فریادها کی به سرانجام میرسد به جای خود؛ اما وجه مشترک این پیگیریها حراست از جان انسانهاست.
«مرگ ارزان» گریبان مسافران را به راحتی هر چه تمام میگیرد و در این بین همه در پی مقصر میگردند! جاده، راننده یا خودروساز؛ بالاخره مقصر کیست و گریبان چه کسی را باید گرفت؟ اما اینجا کسی متهم ردیف اول نیست! بارها در مورد سرعت غیرمجاز، نقاط حادثهخیر و کیفیت خودروها سخن گفته شده، امادر «مثلث تصادفات» هر سه در عرض هم قرار میگیرند.
نکته ظریفی در این میان همیشه مهجور میماند. اینکه تا زمانی که هر شخص به وظایف ذاتی خود به شکل مطلوبی عمل نکند، فوبیای مرگ در جادهها همچنان بر ما حکمرانی بلامنازعی خواهد داشت. ایمنسازی خودرو، بهسازی جادهها و فرهنگ رانندگی سه مقوله کاملا جدا از هم جدا هستند. نمیشود در این میان صرفا در پی مقصر بود. تا زمانی که دنبال مقصر بگردیم، همچنان کهنه بازی فرافکنیها پابرجاست و حکایت همچنان باقی.
مدیرمسئول روزنامه سی روز
46